چگونه یک روحانی عراقی دید من به برگزیت و افراط‌گرایی را تغییر دید؟

سید حکیم: «هر چقدر علم یک محقق بیشتر باشد، او باید متواضع‌‌تر و فروتنی بیشتری داشته باشد. در غیر اینصورت به یک دیکتاتور تبدیل خواهد شد».

سید محمد حسین حکیم، یکی از برجسته‌‌ترین عالمان شیعه در عراق است. هر زمان که آیت‌اله العظمی علی سیستانی از دنیا برود، پدر حکیم، محمد سعید جانشین وی خواهد شد و وارث جایگاه او در این سرزمین مذهبی می‌شود. پس از وی نیز، آنطور که می‌گویند مشعل به دست برادر حکیم، ریاض خواهد افتاد. پس این مرد محتاط به روش دقیق خود، هر آنچه را که می‌داند به سخن می‌آورد، و بیشتر به‌عنوان حامی بشریت شناخته می‌شود تا یک دین‌شناس محض. وقتی روبروی او می‌نشینید، می‌فهمید که به صدایی مهم، در سرزمین خشونت زده عراق، گوش می‌کنید.

ده‌ها تن از شاگردان عمامه به سر تا جلوی در آهنی سالن سخنرانی، که فقط چند صد متر با گنبد طلایی حرم امام علی، پسر عموی پیامبر فاصله دارد، نشسته بودند. اما سید حکیم بدون تعارف و رو در‌بایستی در مورد سیاست و مذهب حرف می‌زد. می‌دانید، ایران بر تفکر شیعه‌های عراق حکومت نمی‌کند. هیچ ترسی از داعش و یا غرب ندارد.

از صدام حرف به میان آمد، همانطور که هنوز در تمام عراق در مورد او حرف می‌زنند، در مورد شاه و امپراطور عثمانی هم صحبت شد.

با عثمانی‌ها شروع کردیم. حکیم گفت: «آنها هیچ دستاورد علمی نداشتند. آنها با زور بر مردم خود حکومت می‌کردند. مردم خودشان را در تاریکی نگاه داشته بودند. آنها را از علم و دانش دور نگه می‌داشتند. وقتی غربی‌ها با علم و دانش آمدند، استراتژی آنها این بود که کشورها را تقسیم کنند تا آسان‌تر آنها را کنترل کنند. جنگ‌های اول و دوم جهانی درگیری‌های داخلی را ایجاد کردند، و غرب به دنبال منافع خود بود، نه به دنبال سازمان ملل و یا حقوق بشر. اما جنگ‌ها فقط در این منطقه نبودند. درگیری بین فرانسه و آلمان همانند جنگ ایران و عراق بود».

تا اینجا همه چیز خوب بود، و با تمام مسایل آشنا بودیم. حکیم ادامه داد :« سپس در اروپا منافع سیاسی جای منافع شخصی را گرفت. آن‌ها اتحادیه اروپا را ایجاد کردند و سعی کردند آنرا گسترش دهند. اما اگر اروپا به راستگرایان افراطی اجازه دهد، درگیری‌های اینجا به اروپا خواهد رسید. آن‌ها هیچ اشتراک نظری برای حل این موضوع ندارند. ما آرزو نمی‌کنیم که چنین اتفاقی بیافتد. ما امیدواریم که این جنگ‌ها توسعه پیدا نکند و آمریکا نیز تندرو‌های افراطی را تغذیه نکند تا آن‌ها حکومت را به دست گیرند. آن‌ها دارند این کار را انجام می‌دهند (بریگزیت).

خنده تمام فضای دفتر کوچک سید را فرا گرفت. من اصلاً انتظار نداشتم که بریگزیت، اینجا، این‌قدر نزدیک به حرم امام علی جانشین پیامبر و خانه محقر خمینی که در دوران تبعید تا سال ۱۹۷۹ در آن سکونت داشت، ظهور کند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

مرد بزرگ سید حکیم، به من یادآوری کرد در مکتب شیعه‌گری: «هر چقدر علم یک محقق بیشتر باشد، باید متواضع‌‌تر و فروتنی بیشتری داشته باشد. در غیر اینصورت به یک دیکتاتور تبدیل خواهد شد». مذهب تشیع شاید، بیش از آنچه که ما تصور می‌کنیم دنیای غرب را می‌شناسد، و مطمئناً به صورت مستقل می‌شناسد. در مورد ایران به طور مثال، که سید حکیم زبان فارسی را خیلی کم بلد است، وقتی از او پرسیدم که شاید ایران روزی بر شیعه‌‌های عراق مسلط شود ـ جایی که ۶۵ درصد از جمعیت را شیعه‌ها تشکیل می‌دهند- برای من با سخنانی در مورد اصول مذهب در منطقه حرف زد.

وی گفت: «ما پیرو مکتب حوزه علمیه نجف هستیم که با دیگر حوزه‌‌ها متفاوت است. از نظر علمی تمام مدارس شیعه یکسان هستند. اما ما در سیاست دخالت نمی‌کنیم. ما مانند آیات عظام خود هستیم. آنها در تفکرات خود آزاد هستند که چگونه پیامبر و ۱۲ امام را بفهمند. نظرات متفاوت محترم هستند».

در اینجا این سخنرانی کوتاه متمرکز شد: «ما دیدگاه متفاوتی با مراجع تقلید در قم داریم. ما به داشتن یک رهبر معظم اعتقادی نداریم. این با آنجه که خمینی در ذهن داشت متفاوت است. ما اینجا نباید وارد سیاست شویم». پیام روشن و واضح بود. برداشت خمینی از یک رهبر مذهبی عالی‌رتبه - در حال حاضر آیت‌اله خامنه‌ای سالخورده - در نجف هیچ اعتباری ندارد. در واقع، اگرچه سید حکیم این را به زبان نیاورد، ایده رهبر معظم در خود ایران نیز هیچ سابقه تاریخی نداشته است.

و بعد به نرمی به اتفاقات اخیر خاور‌میانه تغییر جهت دادیم. شاه ایران به عنوان «ژاندارم خلیج فارس» شناخته می‌شد. به گفته سید حکیم: «شاه با غرب روابط بسیار خوبی داشت. وقتی رژیم در ایران تغییر کرد، کشور از آن محور خارج شد. انقلاب جدید در ایران با غرب مشکل داشت، به ویژه پس از اشغال سفارت آمریکا. ایران یک کشور قوی است و دیگر همسایگان از حکومت جدید واهمه دارند. به تاریخ نگاه کنید، سه کشور قدرتمند ترکیه، عراق و فلسطین (اسراییل) اطراف ایران را با تجهیزات نظامی قوی احاطه کرده بودند. خلیج نقش خوبی را بازی کرد. در هر جنگی به نفرات و پول نیاز است. غرب در تهیه اسلحه بذل و بخشش می‌کرد».

در اینجا یک وقفه تاریخی وجود دارد، شروع بحث ما درباره دوران پس از رنسانس، حکیم گفت: «در غرب، سیصد سال پیش، اختلافی میان کلیسا و دانشمندان وجود داشت، دانشمندان پیروز شدند چون از حقایق علمی استفاده کردند، مردم پشت دانشمندان ایستادند، اعتقاد ما با این دانش منافاتی ندارد».

تعجب کردم، که آیا این به طور نامحسوس در راستای تفکرات غربی و شاید گوشه‌ای از تفکرات مارتین لوترکینگ با تأثیری از مذهب اسلام است؟ سید حکیم حرف‌های بیشتری در مورد مسئله دیگری با ریشه‌های عمیقتر و تاریک، داعش داشت. او حالا با قدرت بیشتری حرف می‌زد،: «یک سازمانی که سعی می‌کرد تا نفرت را در میان مردم رواج دهد، بنابراین تلاش داشتند تا مردم فقط به سیاه و سفید باور داشته باشند، که از آنها بر علیه ما استفاده کنند. داعش، وقتی وارد جامعه شدند، عده‌‌ای از مردم را از دنیای بیرون منزوی کردند».

این با آنچه که «کارشناسان» ما در غرب از پیروان داعش تعریف می‌کنند، تعبیر متفاوتی است. به گفته حکیم: «آن‌ها سعی بر این دارند تا از افراد مأیوس استفاده کنند، تا امید واهی به آن‌ها بدهند، آن‌ها به افراد ناامید نزدیک می‌شوند، سعی می‌کنند تا پنجره‌ای دروغین از امید را نشان دهند که این تنها فرصتی است که شما دارید. آن‌ها سعی می‌کنند تا درگیری‌های درونی برای این افراد ایجاد کنند تا آن‌ها را به سمت ایدئولوژی دروغین خود ببرند. بن‌لادن یکبار گفته بود که باید بر روی جوانان ۱۸ تا ۲۵ ساله تمرکز شود… در دوران نوجوانی، انسانها دچار درگیری با خود هستند، با امیدهای فراوان و امکانات کم، و داعش از این درگیری استفاده کرده و بر ذهن آنها تسلط پیدا می‌کند، آنهایی که از پایان دوران بچگی خود هیچ لذتی نبرده‌اند. بنابراین داعش به آنها مسوؤلیت بزرگ می‌دهد و می‌گوید که شما دیگر بچه نیستید».

سید می‌گوید که ایدئولوژی خشونت باید تغییر کند: «داعش در عراق، در موصل، تکریت یا رمادی متولد نشد. نتیجه یک ایدئولوژی بیرونی است، طراحی و منابع مالی بیرونی دارد. یک بخش سیاسی وجود دارد که ایدئولوژی سنی‌های وهابی را تغذیه می‌کند. ما باید آن‌ها را قانع کنیم که خشونت، خشونت بیشتر با خود می‌آورد. آن‌ها باید در کنار هم مسالمت آمیز زندگی کنند. عواملی مانند دانش و فرهنگ، کار مفید، همزیستی و ارزش‌های انسانی وجود دارد که باعث کاهش این «نفرت داخلی» می‌شود».

اینها سخنان جالب مردی است که مردم کشورش بر علیه داعش درگیر یک جنگ طولانی و مخرب هستند. من در مورد وهابیون، شما بخوانید سعودی‌ها، شک دارم. به نظر من، ترس از صدام در ذهن سید حکیم با داعش غیر مرتبط نیست، مدرک آن، انعطاف‌پذیری شیعه است. و حکیم تکرار می‌کرد که مسلمانان شیعه «بین این زندگی و زندگی دیگر تعادل برقرار می‌کنند، بنابراین در اوج یک بحران، ما با امید و آرامش کامل به خود کمک می‌کنیم. این قدم ما به سوی آینده است».

آیا این روشی بوده است که سلول‌های شکنجه و جوخه‌های مرگ صدام، سال‌ها حبس و کشتار جمعی توسط داعش را تحمل می‌کردند؟ انسانیت پیروز است، آیا به این معنی است؟ مذهب یک موضوع خطرناکی برای توضیح از طرف روزنامه‌نگاران است.

 شاید به همین دلیل است که وقتی برای لحظات کوتاهی پدر پیر وی، آیت‌اله العظمی بعدی عراق را ملاقات کردم، دستان پیر خود را به سمت من آورد و گفت: «دو نوع روزنامه‌نگار وجود دارد، یک عده که دروغ می‌گویند، و عده‌ای که سعی می‌کنند حقیقت را بگویند، من امیدوارم که شما از نوع دوم باشید».

جواب این پرسش را زمانی متوجه می‌شویم که پسر وی، سید محمد حسین حکیم این مقاله را می‌خواند.            

این مقاله ترجمه صحیح و صادقانه از منبع اصلی است و نظرات ابراز شده لزوما نمایانگر نظرات ودیدگاه ایندیپندنت فارسی نمی باشد.

© The Independent

بیشتر از دیدگاه