بایدن ناچار است به‌زودی درگیر مسائل خاورمیانه ‌شود

ممکن است ایران و اسرائیل در دستور کار دو سال آینده واشنگتن قرار بگیرند

نتانیاهو به‌طور مشخص روشن کرده است که تهدید هسته‌ای ایران برای او مسئله و اولویت اصلی است‌ـ DEBBIE HILL/AFP

جو بایدن در دو سالی که از ورودش به کاخ سفید می‌گذرد سعی کرده است از درگیری در مسائل خاورمیانه اجتناب کند.

اما با تحولات اخیر در منطقه، ممکن است اجتناب از خاورمیانه در سال ۲۰۲۳ برای بایدن دشوارتر باشد. فارین پالسی در مقاله‌ای به قلم ارون دیوید میلر و استیون سایمون این موضوع را زیر ذره‌بین برده است.

اولویت‌های سیاست خارجی بایدن همچنان جنگ روسیه و اوکراین و گسترش نفوذ چین است. اما به عقیده نویسندگان مقاله، شاید به‌زودی دو کشور خاورمیانه برنامه کار دو سال آینده دولت بایدن را تعیین کنند: ایران و اسرائیل، یکی دشمن درجه یک آمریکا در منطقه و دیگری نزدیک‌ترین دوست و متحد منطقه‌ای‌اش.

 با بازگشت بنیامین نتانیاهو به قدرت و تشکیل راستگراترین دولت تاریخ اسرائیل، احتمال دارد تنش‌ها بر سر مسئله فلسطین و همچنین برنامه هسته‌ای ایران بالا بگیرد.

فارغ از سیاست‌های دولت نتانیاهو که به تشدید تنش میان فلسطینی‌ها و اسرائیلی‌ها منجر می‌شود، بازگشت او بر ضرورت رسیدگی به مسئله هسته‌ای ایران می‌افزاید. نتانیاهو به‌طور مشخص روشن کرده است که تهدید هسته‌ای ایران برای او مسئله و اولویت اصلی است. او در اواخر دسامبر ۲۰۲۲ گفت: «من فقط به یک دلیل بازگشتم... هر کاری می‌توانم انجام دهم تا جلو دستیابی ایران به تسلیحات هسته‌ای را بگیرم.»

در حال حاضر، چشم‌انداز بازگشت به برجام مبهم است. بایدن ماه گذشته مرگ برجام را تصدیق کرد، گرچه نمی‌خواست این موضوع را علنی بگوید. اقدام جمهوری اسلامی به سرکوب خشونت‌بار اعتراض‌هایی که اکنون وارد چهارمین ماه شده است و همچنین کمک تسلیحاتی‌اش به روسیه در جنگ اوکراین رویکرد ضد جمهوری اسلامی را در واشنگتن تقویت کرده است. با توجه به مخالفت کنگره، احتمال توافق هسته‌ای دولت بایدن با جمهوری اسلامی جای بحث دارد، زیرا چنین توافقی به لغو تحریم‌ها منجر خواهد شد، آن هم زمانی که جمهوری اسلامی شهروندان ایرانی را می‌کشد و به روسیه کمک می‌کند اوکراینی‌ها را بکشد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

از سویی، اسرائیل که از ایران مسلح به سلاح هسته‌ای بیشترین آسیب را می‌بیند، در مورد ذخیره اورانیوم ایران روزبه‌روز نگران‌تر می‌شود. اوایل تابستان ۲۰۲۲، بنی گانتس، وزیر دفاع وقت اسرائیل، همراه ایال هولاتا، مشاور امنیت ملی وقت اسرائیل، و دیوید بارنیا، رئیس وقت موساد، به واشنگتن رفتند تا از دولت بایدن بخواهند برای حمله به ایران و دور دیگری از رزمایش‌های مشترک برنامه‌ریزی کند.

با روی کار آمدن دولت جدید، گانتس که داشت برای ترک سمتش آماده می‌شد، گفت ضرورت مقابله نظامی با برنامه هسته‌ای ایران مسئله‌ای است که بیشتر اسرائیلی‌ها، فارغ از گرایش حزبی‌شان، با آن موافق‌اند. او همچنین در جمع خلبانان جدید نیروی هوایی اسرائیل گفت برای برخی اسرائیلی‌ها، حمله به ایران سرنوشت محتومشان است. مقام‌های آمریکایی از پیش‌بینی در این زمینه اجتناب کرده‌اند، اما هیچ کارشناسی اطلاعات لورفته در مورد برنامه‌ریزی جدی‌تر اسرائیل و آمریکا برای حمله به ایران را انکار نکرده است.

میلر و سایمون در ادامه می‌پرسند اما منظور چه نوع حمله‌ای است و در پاسخ می‌نویسند فقط آمریکا این توانایی را دارد که بدون پیاده کردن نیرو، سانتریفیوژهایی را که در اعماق زمین پنهان‌اند نابود کند. فقط آمریکا هواپیماهایی دارد که قادرند بمب‌های سنگرشکن را حمل کنند، پایگاه‌هایی در آن سوی خلیج فارس دارد، نیروی هوایی مستقر در دریا دارد تا بتواند عملیات هوایی هماهنگ برای نابودی پدافند هوایی ایران انجام دهد، مراکز فرماندهی و کنترل دارد، می‌تواند به اهداف مشخص‌شده حمله کند، بازگردد تا میزان تخریب را ارزیابی کند، و مدام بازگردد تا وقتی فقط مخروبه‌ای باقی بماند.

در ادامه مقاله آمده است طرح‌های این عملیات در دوران اوباما ریخته شد. البته، اسرائیل هم می‌تواند ملحق شود و از زیردریایی‌هایش حملات موشکی زمینی انجام دهد، در حملات هوایی به آمریکا بپیوندد، همکاری اطلاعاتی داشته باشد، دست به عملیات‌های خرابکاری و ترور بزند تا مانع واکنش جمهوری اسلامی شود.

در حال حاضر، جهان با ایرانی مواجه است که انگیزه‌ای قوی برای ادامه غنی‌سازی دارد و اعتبار مخدوش بین‌المللی که هزینه دیپلماتیک اقدام مهاجم را پایین می‌آورد؛ یک دشمن منطقه‌ای راهبردی‌ــ اسرائیل‌ــ که اعلام کرده است قصد دارد متوسل به زور شود و  در این زمینه از حمایت عمومی برخوردار است؛ دولت آمریکا، که به‌رغم برخی تنش‌ها با اسرائیل، به‌روشنی حمایتش از عملیات مشترک علیه ایران را اعلام کرده است؛ و ارتش آمریکا که ظرفیت نابودسازی زیرساخت‌های هسته‌ای ایران را دارد.

البته، این سوال پیش می‌آید که چه مقدار از این نمایش است. به عقیده نویسندگان مقاله، دست کمک آمریکا می‌تواند بیشتر با این هدف باشد که اسرائیل را از حمایت آمریکا مطمئن کند، و در عین حال این پیام را منتقل کند که اسرائیل به‌تنهایی نمی‌تواند موفق شود. صحبت اورشلیم و واشنگتن از اقدام نظامی ممکن است بیشتر برای ترغیب ایران به بازگشت به میز مذاکره باشد و تهدید حمله‌ای قریب‌الوقوع غنی‌سازی برای ساخت سلاح هسته‌ای را به تاخیر بیندازد.

میلر و سایمون معتقدند بایدن در یکی دو سال آینده نباید منتظر خبرهای خوب از خاورمیانه باشد. گزینه‌های بایدن بین بد و بدتر است، مگر این‌که دست سرنوشت یاری کند و جمهوری اسلامی سرنگون شود. آمریکا در حال حاضر دقیقا نمی‌داند باید چه کند. اما اگر ایران همچنان سعی کند زمان بخرد، زمان سرانجام تمام می‌شود، و آمریکا ناچار است موضع تهدیدآمیز و بازدارنده قاطعانه‌تری بگیرد.