نامه سرگشاده الاغ مش محمود

اونوقت وقتی من از گشنگی مُردم دلت میسوزه. کارو به هنگام انجام ندادن همینه.

اونقدر عرعر کنم و جفتک بندازم که همه بفهمن تو مُردی

سلام علیکم

اذیتم نکن مش محمود قدرمو بدون. من خر بدی برای تو نبودم. ببین در عمرم یکبار پیش یک دامپزشک منو نبردی. همه جورم برات فداکاری کردم. با یک مختصر غذائی که بمن می‌دادی بیشترین پشگل رو برات تولید می‌کردم که به کمپانی «عنبرنسا» می‌دادی و اونها هم بسته بندی می‌کردن به عنوان طب اسلامی میفروختن به مردمی که پول آسپیرین هم نداشتن.

بعد هم که خوردن شیر الاغ مد شده بود روزی سه بار منو می‌دوشیدی و توی بطری می‌کردی و میفروختی در حالیکه من اساساً ماده نبودم. پشگلم هم «پشگل ماچه الاغ» نبود.

پرت و پلا نمیگم مش محمود، طنز میگم. این روزها هرکی پرت و پلا میگه بعدش میگه طنز گفتم. منم همینطور.

حالا منظورم از این مقدمه چینی‌ها آینه مش محمود که قدر منو بدون. منو دریاب. نذار هدر برم.  من چیزی از اسب علیه السلام امام حسین کم ندارم.

ببین. مردم کربلا تا وقتی ذوالجناح نیومد خبر کشته شدن حضرتو بده قدرشو نمیدونستن. موقعی فهمیدن این اسب یک اسب استثنائیه که دیگه دیر شده بود.

مش محمود نمیخوام برات روضه بخونم ولی گوش بده:

«پس از اینکه امام حسین از اسب به زمین افتاد ذوالجناح پیشانی‌اش را به خون بدن امام حسین آغشته کرد در حالیکه پاهایش را بر زمین می‌کوبید و شیهه سر می‌داد به سوی خیمه‌گاه رفت. هنگامی که به خیمه‌گاه رسید شیهه می‌کشید و سر خود را به زمین می‌کوبید، وقتی که اهل بیت امام حسین ذوالجناح را به آن حال دیدند از خیمه‌ها بیرون آمده و دور ذوالجناح گرد آمده و دست بر سر و صورت و پای او می‌کشیدند.»

 تازه اون موقع بود که مردم قدر ذوالجناحو دونستن که دیگه فایده‌ای نداشت.

مش محمود قول میدم وقتی تو بری زیر ماشین (چونکه خیلی به خط کشی عابر پیاده بها میدی) من عرعرکنون خودمو به گود زنبورک خونه برسونم و اونقدر عرعر کنم و جفتک بندازم که همه بفهمن تو مُردی و محله رو عزا برداره و بقال و نونوا و صاحبخونه و همه کسانی که بهشون بدهکاری توی سرشون بزنن و شیون کنن.

فقط چیزی که ازت میخوام آینه که  الان قدر منو بدونی که بعداٌ افسوس نخوری. تو باید  قبول کنی من چیزی از اسب امام حسین کم ندارم. خصوصاً که خودتم دیدی که چقدر استعداد بازیگری دارم و توی دو سه تا تعزیه چنون نقش ذوالجناحو بازی کردم که هیچکس نفهمید من خرم.

تو هم همیشه وامیستی تماشا می‌کنی و کارو به هنگام انجام نمیدی که کاه و جوی منو اضافه کنی اونوقت وقتی من از گشنگی مردم دلت میسوزه. کارو به هنگام انجام ندادن همینه. والسلامو علیکم و رحمت الله و برکاته.

***

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه