نگاهی به کتاب «سی چهره» اثر عباس میلانی

تازه‌ترین کتاب دکتر عباس میلانی خاطرات او از ۳۰ ‌چهره است که در زندگی شخصی یا حرفه‌ای او سهمی داشته‌اند

میلانی دلیل انتخاب این افراد را «سهمی» می‌داند که «نه تنها در زندگی» او، بلکه «در درک چرایی تحولات نیم‌قرن اخیر داشتند»- تصویر از نشر باران

دکتر عباس میلانی در میان ایرانیان نامی شناخته‌شده است، به‌ویژه از زمانی که کتاب «معمای هویدا» به قلم او و با برگردان فارسی خودش در ایران منتشر شد.‌ انتشار این اثر به چاپ‌های متعدد رسید و تا امروز چاپ بیست وسوم را هم پشت سر گذاشته است. انتشار کتاب «نگاهی به شاه» نیز بر شهرت و اعتبار او بسی افزود. هرچند این کتاب در ایران اجازه انتشار رسمی نیافت، برآورد‌ها از تیراژی بالای ۱۰۰ هزار نسخه در فروش‌های زیر‌زمینی آن خبر می‌دهد و از این گذشته، در قالب الکترونیک هم احتمالا چندین برابر این رقم خوانده شده است. 

کتاب‌های‌ عباس میلانی، گذشته از وجه پژوهشی کار، استفاده از منابع متعدد و درآمیختن روایت‌ها با گفت‌وگوها و پژوهش‌های اسنادی و کتابخانه‌ای، از ویژگی دیگری هم برخوردارند، و آن نثر و نوع روایتی است که او در بیان زندگی‌نامه‌های چهره‌‌های اثرگذار تاریخ معاصر ایران به کار‌ می‌‌گیرد. از تجربه‌های او در نگارش زندگی‌نامه‌های هویدا و شاه که بگذریم، نگارش زندگی‌نامه ۱۵۰ تن از چهره‌های اثرگذار دوره پهلوی دوم در کتاب «مشاهیر ایران» نیز به او اشرافی ویژه در «تک‌نگاری»‌ بخشیده است. ویژگی مهم این آثار و به‌خصوص کتاب «مشاهیر ایران»، در این است که اطلاعات و آگاهی‌ها خشک و بی‌روح نیستند، بلکه به نظر می‌رسد که آگاهی‌ها درباره هر یک از این مشاهیر، در کارگاه ذهن نویسنده به نحوی سامان یافته، پخته و پرورده می‌شود که گویی مطلبی و نوشته‌ای دیگر متولد شده است که سهم اصلی را باید به نوع روایت و چگونگی چینش مطالب آن مرتبط دانست؛ با مقدمه‌هایی بس خواندنی که مخاطب را چنان جذب می‌کند که کتاب یا آن مقاله را تا آخر بخواند.

اینک و پس آن تجربه‌ها، دکتر میلانی سراغ افرادی رفته است که در زندگی او تاثیرگذار بوده‌اند. کتاب «سی‌چهره» نوعی حدیث‌نفس میلانی است از خاطرات شخصی‌ او با ۳۰ ‌تن از افرادی که در زندگی شخصی و کاری و حرفه‌ای‌اش تاثیرگذار بوده‌اند و او از نزدیک با آن‌ها زیسته و درک و تجربه‌شان کرده است.

در مقدمه کتاب، میلانی دلیل انتخاب این افراد را «سهمی» می‌داند که «نه تنها در زندگی» او، بلکه «در درک چرایی تحولات نیم‌قرن اخیر داشتند» (ص۸) و البته توضیح می‌دهد که «اگر رغبتی در خوانندگان و عمری برای او باقی بود، سی ‌نفر دیگر را هم در جلد دوم این مجموعه به چاپ خواهد سپرد».

شخصیت‌های کتاب را می‌توان به چند دسته تقسیم کرد: نخست، افراد فامیل که جز پدر و مادر و برادر، دایی‌های او(فخرالدین، ضیاء- گزارشگر فوتبال وبازیکن تیم ملی بسکتبال و بعدها شهردار تهران- و جلال شادمان) از شهرتی برخوردار بودند؛ چنانکه درباره جلال (سناتور و ریاست بنیاد پهلوی) از ننوشتن خاطراتش یاد می‌کند که اگر نوشته‌ می‌شد، از دست‌اول‌ترین روایت‌ها درباره دوران شاهی، به‌‌ویژه سال‌های مرتبط با ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ می‌شد. از این گذشته، جلال با هنرمندان و اهل فرهنگ هم حشرونشری به کمال داشت و حتی خاطره‌ای خواندنی و طنازانه هم از مواجهه با رضاشاه درباره او آورده است. (ص۳۲) 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

دسته دوم، دوستان نزدیک‌تر میلانی‌اند؛ مثل حسن لباسچی، پرویز کلانتری، رحمان هاتفی، رضا باطنی،‌ محسن یلفانی و محمدرضا جعفری و... و دسته سوم هم اهل سیاست؛ مانند آیت‌الله طالقانی و…، و برخی دیگر مانند دکتر مصطفی رحیمی یا حمید عنایت، که در زمره استادان یا چهره‌هایی سیاسی و فرهنگی‌‌ به‌شمار می‌روند که میلانی با آن‌ها حشر و نشری طولانی‌تر داشته است.

خواننده از همان لحظه‌ای که نوشته میلانی را درباره مادرش (زینت شادمان) می‌خواند، چنان جذب نکات جذاب و لحن این روایت می‌شود که نمی‌تواند بقیه کتاب را نخواند. نکته جالب‌ توجه، انتخاب لحظاتی از خاطرات است که به‌خوبی روحیه و روانشناسی شخصیت آن فرد را نشان می‌دهد. برای نمونه، وقتی میلانی از شخصیت استوار و یکدنده و روحیه مستقل مادرش سخن می‌گوید، به خاطره سیگارکشیدن چهل‌ساله مادرش اشاره می‌کند و روزی در دوران پس از انقلاب که سیگار کوپنی و کمیاب شده بود و مادرش سیگار نداشت. عباس به بقالی سرکوچه (حاج‌آقا باتقوا) رجوع می‌کند که عموما کالاهای قاچاق هم می‌فروخت و از او بسته‌ای سیگار «هما»‌ می‌خواهد و می‌گوید که فردا برایش پس خواهد آورد، که بقال اخمی می‌کند و یک بسته هما روی پیشخوان می‌گذارد و می‌گوید، به خانم شادمان بفرمایید انقلاب شده و دیگر دوران گذشته نیست که خرده‌فرمایش داشته باشند. وقتی که عباس ماجرا را با مادرش در میان می‌گذارد، «... با چهره‌ای پر از خشم و سرکشی گفت: بسته را فردا پسش بده، و اضافه کرد، آنکه به ما نریده بود کلاغ کون‌دریده بود، و در ادامه… گفت: من دیگه سیگار نمی‌کشم، و هرگز هم دیگر سیگار نکشید و اعتیاد چهل‌ساله را ترک کرد». (ص۱۴)، یا یکدندگی‌اش در شکستن «برج‌ایفل» دست‌ساز برادرش که خاطره‌ای تلخ، اما نمود و نمادی از روحیه مقتدرانه مادرش است. (صص۲۰۰ و ۲۰۱) و یا وقتی از حسن میلانی، برادر بزرگ‌ترش، می‌نویسد، هم به ذوق هنری او در نقاشی و هر نوع کار خانگی اشاره می‌کند، هم به‌ کارهای خیریه بزرگی که انجام داد، از جمله بخشیدن چهل درصد از اموالش به دانشگاه استنفورد برای کمک به دانشجویان، و هم به نظم و انضباط شگفت‌انگیزی که داشت. برای نشان دادن این نظم، میلانی به خاطره آوردن دفترچه یادداشت‌های او از تهران اشاره می‌کند و می‌نویسد: «وقتی از من خواست دفترچه‌هایش را بیاورم، پرسیدم چگونه آن دفترچه را در میان آن همه وسایل و جعبه‌های انباری پیدا کنم؟ که گفت: در فلان جعبه- شماره جعبه را گفت، و تازه دانستم که هر جعبه را شماره‌گذاری کرده بود. به حیرت گفتم، این جزئیات را از حافظه می‌دانی؟ گفت: نقشه محتویات جعبه را وقتی پرش می‌کردم، کشیدم و آوردم.» (ص۲۰۲)

در بخش‌هایی از این خاطرات، دیدگاه‌های امروز میلانی را نیز می‌توان دید؛ مثل زمانی که درباره ضیاء شادمان، دایی‌اش، سخن می‌گوید که در سال‌هایی که دکتر میلانی دستگیر شد، نه‌تنها جایگاه مهمی داشت، که از دوستان پرویز ثابتی (مرد پرقدرت ساواک) بود. ضیاء به عباس می‌گوید که «رژیم شاه رایش هزارساله است» تا از مخالفت پرهیزش دهد، اما میلانی به گوش نمی‌گیرد و در نهایت به دلیل فعالیت سیاسی دستگیر و زندانی می‌شود، و می‌نویسد: «حق با او بود، که نوع مخالفت من با شاه بیشتر از سر خامی بود و فرجامی خوش نداشت، نه برای ایران و نه برای من.» (ص۴۰)

در نوشته‌های میلانی به تمامی شخصیت‌ها، چه نزدیکان و چه دوستان و چه شخصیت‌های سیاسی، هم نقد وارد شده است و هم تحسین، اما تمامی انتقادها هم در لفافه‌ای از احترام نوشته شده است. با توجه به اشراف میلانی به تحولات تاریخ معاصر ایران و جریان‌شناسی عمیق‌ او از سیاست در سده معاصر و به‌ویژه تجربه‌ شخصی‌اش در  دهه‌های ۵۰ تا ۷۰ در ایران، این نقد‌ها و نوع نگاه بسیار آموزنده و خواندنی است.

درباره رحمان هاتفی می‌نویسد: «رحمان را در کنار تقریبا تمام رهبران حزب [توده ایران] بازداشت کردند.… در روایتی شنیدم که رحمان برای خلاصی از شکنجه، رگ خود را خود جویده بود. هر انقلابی فرزندان خود را می‌بلعد. رحمان هاتفی انسانی سخت شریف و دوست‌داشتنی بود که مدتی به لحاظ ایمان خلل‌ناپذیرش به حزب، به این بلعیدن کمک رساند و بالاخره هم خود بلعیده شد.»(ص۶۵)

یا درباره دکتر مصطفی رحیمی نقل می‌کند پرویز شوکت که با مصطفی چمران حشر‌و‌نشری داشت، خبر داد که کتاب «سیاهه ساواک» را رژیم جمهوری اسلامی ایران با همدستی یکی از گروه‌های چپی تازه از غرب به ایران برگشته (کدام گروه؟) به چاپ رسانده و «نام‌های آخوندها و رفقای خودی را از سیاهه درآوردند و نام کسانی چون رحیمی را به کین ونفرت به آن افزودند». (ص۱۵۵)

ازجمله مواردی که شاید برای مخاطب پرسش‌برانگیز باشد، ندادن تاریخ دقیق تولد یا درگذشت بستگان نزدیک و حتی دوستان است که می‌تواند در چاپ بعدی اضافه شود. برای نمونه، خواننده نمی‌داند حسن لباسچی چه زمانی درگذشت؛ یا ضیاء شادمان، یا دیگرانی که در کتاب به نوعی از آن‌ها یادشده است. 

برخی خطاها هم در کتاب به چشم می‌خورد که می‌تواند در چاپ دوم دقیق ‌شود. مثلا در نقل از دکتر مصطفی رحیمی، نام کوچک حق‌شناس، علی‌محمد است که در کتاب، محمدرضا (ص-۱۵۵) ذکر شده، و یا در همان بخش آمده است که «گویا علی دشتی پیرمرد را به اتهام نوشتنش [کتاب ۲۳ سال] اعدام کردند» (ص۱۵۵)، که نادرست است. علی دشتی پس از انقلاب همراه با علینقی منزوی دستگیر، و حتی در دادگاه به اعدام محکوم شد، اما حکم او اجرا نشد و ۲۶ دی ۱۳۶۰ در بیمارستان جم درگذشت.

نکته‌ دیگری که در کتاب به چشم می‌آید، نبود عکس است. شاید بخشی از عکس‌های مشترک میلانی با این سی چهره، در ایران جامانده باشند، اما در هر حال، به نظر می‌رسد که برخی از چهره‌های این کتاب قابلیت آن را داشتند که عکسی هم ضمیمه توصیف آن‌ها شود تا مخاطب حداقل با چهره‌ آن‌ها آشنا شود.

همچنین، به نظر می‌رسد که این خاطرات در فضایی احساسی  وشورمندانه نوشته شده است و برای چاپ‌های بعدی نیازمند اضافه شدن برخی دقایق و ظرایف است که با مروری کوتاه، خود مولف قطعا اثرش را مستندتر خواهد ساخت.

خواندن این کتاب بی‌تردید اشتیاق مخاطبان نوشته‌های دکتر عباس میلانی را برای جلد دوم این اثر بیشتر می‌کند. تردیدی نیست که چهره‌های دیگری از بزرگان فرهنگ، هنر، سیاست واقتصاد نیز با او حشر و نشری داشته‌اند و میلانی مطمئنا از آن‌ها خاطراتی خواندنی در ذهن دارد، از جمله بهرام بیضایی، محمدرضا شجریان، شهرام ناظری و…، و جلد دوم چنین کتابی درباره آنان، مسلما خواندنی و آموزنده خواهد بود.

علاوه‌بر این، خاطرات زندان و نیز خاطرات سال‌های پس از انقلاب و چگونگی پاکسازی شدنش از دانشگاه تهران هم می‌تواند خواندنی باشد. 

شناسنامه کتاب: سی‌ چهره/مولف: عباس میلانی/ناشر: پرشین سیرکل-تورنتو کانادا/چاپ اول: تابستان ۱۴۰۱/ شمارگان: ۲۰۰۰ نسخه/۲۰۶ صفحه

بیشتر از کتاب