از عمامه‌پرانی و آغوش رایگان تا روسری‌سوزی و قیچی کردن مو

تاکتیک‌ها و روش‌های ابداعی بیان اعتراض در انقلاب ۱۴۰۱

ایرانیان معترض و حامیان آن‌ها در کشورهای مختلف و علیه رژیم اقتدارگرا و تمامیت‌خواه  اسلامی حاکم بر ایران، از روش‌های سنتی و مدرن و تاکتیک‌های موثری برای بسیج عمومی و انتقال پیام بهره گرفته‌اند. هک اخبار شب تلویزیون دولتی و ارسال پنج میلیون پیامک برای مردم و دعوت از آن‌ها برای حضور در اعتراضات، از روش‌های مدرن به شمار می‌روند. گذاشتن هزاران ویدیو از اعتراضات در شبکه‌های اجتماعی با استفاده از تلفن‌های هوشمند و نیز ارسال آن‌ها به شبکه‌های تلویزیونی فارسی‌زبان در غرب، دروغ‌های حکومت را در باب «شرکت چند نفر در اعتراضات» تبخیر کرد. 

قرمز کردن آب حوضچه‌های پارک‌های عمومی و سرویس‌های بهداشتی و آویزان کردن طناب‌دار قرمز (به رنگ خون) در پارک دانشجو بعد از کشته شدن حدود ۲۰۰ نفر، فرستادن بادکنک با نوشته اعتراضی روی آن به آسمان، آویزان کردن پلاکارد و بنر از پل‌های عابر پیاده، یا اقدام دانشجویان به قرمز کردن کف دست‌های خود، از روش‌های ابداعی اعتراض و آگاهی‌رسانی‌اند. فرستادن بنر با شعارهای انقلابی به آسمان، از روش‌هایی است که معترضان ایرانی قبلا استفاده نکرده بودند. 

پس از سرکوب‌های گسترده خیابانی و کشتار جوانان، آن‌ها به صورت چندنفری در پشت سر خودروهایی که بوق اعتراضی می‌زدند، می‌دویدند و شعار می‌دادند. در یک حرکت ابداعی دیگر، دانشجویان با هرمی از ساندیس و درست کردن یک تله ساندیسی، شعار دادند: «بسیجی بی‌ریشه، ساندیس شرف نمی‌شه». دشواری‌ها و محدودیت‌ها مانع اجرای برخی ابداعات نبوده است. آتش‌افروزی در کوه به شکلی که از دور نام «مهسا» را نشان دهد، کار آسانی در شرایط امنیتی ایران نیست. این کاری است که در اراک در چهلم مهسا انجام شد. جمعی از دانشجویان در اعتراضات خود پرچم درفش کاویانی را نیز آورده بودند. 

برخی از مردم در کرج که همزمان با چهلم کشته‌شدگان اعتراضات به خیابان آمدند، تی‌شرت‌هایی با شعار «می‌جنگیم، می‌میریم، ایران را پس می‌گیریم» پوشیدند. این کار که در کشورهای غربی جاری است، در ایران پیش از این انقلاب، نادر بوده است. جوانان برای مقابله با نیروهای سرکوب از تیر‌و‌کمان (قلاب‌سنگ) نیز استفاده کرده‌اند (در اردبیل) که روشی بسیار قدیمی است. کاری که جوانان با نسخه‌برداری از رقص کردی انجام می‌دهند، گرد آمدن دور آتش و گرفتن دست یا بازوی یکدیگر و شعار دادن به صورت گروهی با رقص است. هیجان دختران و پسران در این رقص دسته‌جمعی بسیار بالا است و نیرو و انرژی روحی کافی برای اعتراضات روز بعد به آن‌ها می‌دهد.

روش‌های سنتی

در کنار روش‌های جدید، با روش‌های قبلا به‌کار‌گرفته‌شده در ایران، مثل تغییر اسامی خیابان‌ها، میدان‌ها (میدان بسیج به میدان بی‌شرف) و دانشگاه‌ها (دانشگاه الزهرا به المهسا) نیز مواجه بوده‌ایم. از روش‌های قدیمی‌تر مثل دیوارنویسی، پخش تراکت، و شعار دادن در پشت‌بام‌ها هنگام شب، نیز استفاده شده است. تعدادی از دختران همراه با توزیع اعلامیه، شکلات هم به مخاطبان می‌دادند که برخی از آن‌ها در حین همین کار بازداشت شدند. آن‌ها به هنگام توزیع بسته خود، با دراز کردن دست به نشانه دوستی (فیست بامپ) نیز با مخاطبان خود سلام‌و‌علیک می‌کنند.  

خواندن انواع سرودهای ملی و ترانه «برای...» (از شروین حاجی‌پور که نخست بازداشت، و سپس آزاد شد) از روش‌های دادن شور و حرارت به مشارکت‌کنندگان در اعتراضات بوده است. در ادبیات فارسی به اندازه کافی اشعار و سرودهای حماسی موجود است تا معترضان آن‌ها را بخوانند. دانشجویان سرودهای حماسی و میهنی دیگری نیز می‌خوانده‌اند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

آنچه توجه مردم عمومی را به خوبی جلب کرده است، سوزاندن مجسمه‌ها و عکس‌های خمینی، خامنه‌ای، و قاسم سلیمانی در کتاب‌های درسی و بنرهای خیابانی بوده است. این‌ها منفورترین چهره‌ها برای مخالفان دانسته می‌شوند و آتش زدن و پاره کردن آن‌ها، همچنین نوعی پاسخ به رسانه‌های دروغ‌پرداز بین‌المللی و لابی جمهوری اسلامی است که سلیمانی را محبوب مردم معرفی می‌کردند. 

دیوارنویسی از شب‌های اول اعتراضات آغاز شد و در هفته‌های بعد به روزها انتقال یافت. دیوارنویسی تنها برای انتقال پیام نیست، بلکه کنترل تمامیت‌خواهانه حکومت بر عرصه  عمومی را به چالش می‌کشد. به همین دلیل است که کارکنان شهرداری‌ها یا دانشگاه‌ها به پاک کردن آن‌ها واداشته می‌شوند. 

روسری‌سوزی و بریدن مو

اقدام زنان و دختران ایرانی به آتش زدن روسری و بریدن گیسو در مقیاسی ملی، چنان در افکار عمومی بین‌المللی موثر افتاد که هزاران سیاستمدار و هنرمند و افراد تاثیرگذار در رسانه‌های مجازی در سراسر دنیا این کار را تکرار کردند. این حرکت آنقدر موثر افتاد که در هر گردهمایی در خیابان‌ها و پارلمان‌های اروپایی و اعتراضات چهره‌های مشهور و محبوب، با بریدن گیسو مواجه بوده‌ایم. 

عمامه‌پرانی و خلع‌لباس

با قساوت‌ها و جنایت‌های رژیم، حرکات‌های ضدآخوندی نیز رو به افزایش بوده است. تنفر از روحانیت شیعه که منابع کشور را برای هیچ و پوچ و بدون دادن هیچ خدمتی به جامعه، برای بسط جهل و تنفر و خشونت مصرف می‌کنند، در بالاترین نقطه قرار دارد. عمامه‌پرانی به مثابه یکی از روش‌های اعتراض به امتیازات و رانت‌های آخوندها، به تدریج دارد به یک سنت اعتراض سیاسی به حکومت آخوندی تبدیل می‌شود. در روز چهلم حدیث هم عبای آخوندی از تنش بیرون کشیده و پاره شد. ممکن است برخی در مورد این گونه حرکات تردید داشته باشند؛ با این توجیه که کار زشت حکومت را در تحمیل پوشش، نباید تکرار کرد. اما همانطور که حجاب چادر و مقنعه نماد سرکوب زنان ایران در دوران جمهوری اسلامی است، لباس روحانیت هم نماد استبداد دینی و تمامیت‌خواهی مذهبی و فریبکاری و ریزه‌خواری و رانت‌خواری است.

البته سابقه این اقدام در جمهوری اسلامی ایران به بیش از دو دهه قبل بازمی‌گردد. پیش از این، گروه‌های تمامیت‌خواه در سال ۷۸ با انداختن عمامه عبدالله نوری (وزیر وقت کشور) این برخورد را انجام دادند. در سال ۸۸نیز همزمان با حضور مهدی کروبی در نمایشگاه مطبوعات، همین رفتار با نامزد وقت انتخابات ریاست‌جمهوری انجام شد. خمینی در اظهارنظری روشن، از جوانان تقاضا می‌کند که عمامه‌های آخوندهای مخالف اسلامگرایی (اسلام به قرائت خمینی) را بردارند. 

تا روزی که حکومت دینی و ولایت فقیه سقوط نکند، عمامه‌پرانی کاملا قابل دفاع است، چون ۴۴ سال است که نوع و رنگ و اندازه پوشش بر زنان تحمیل شده است. روحانیون شیعه، جز افراد معدودی که بعدا به حکم دادگاه ویژه روحانیت خلع‌لباس شدند، از حجاب اجباری دفاع کرده‌اند. برخی از آن‌ها عامل اجرای این امر بوده‌اند. بنابراین، کاملا منصفانه است که دختران و زنان ایران و مردانی که از پوشش آستین‌کوتاه یا شلوار کوتاه در ملاءعام منع شده‌اند، در لباس آن‌ها دخالت کنند؛ مگر آنکه رسما از این دخالت دست بردارند. 

روحانیونی که با اتکا بر قدرت همراه با عمال و اراذل و اوباش خود ۴۴ سال زنان آزاده ایرانی را هرزه، و مردان همراه آن‌ها را بی‌غیرت نامیده‌اند، آن‌ها را به اداره اماکن برده و جریمه کرده‌اند یا خودروهای آن‌ها را توقیف و جریمه کرده‌اند، امروز شایستگی تام وتمام برای مداخله مردم در لباس خود دارند. کسانی که چهار دهه پوشش و صدها محدودیت دیگر را بر مردم ایران تحمیل کردند، این روزها دارند لقمه‌های کوچکی از نفرتی را که پراکندند، مزمزه می‌کنند. پس از شروع این کارزار، برخی از روحانیون برای مقابله با عمامه‌پرانی، عمامه  خود را به زیر گردن می‌بندند یا روی عمامه شالی می‌اندازند و زیر گردن گره می‌زنند. 

مهربانی با آغوش رایگان

جوانان دختر و پسر در اصفهان و رشت آغوش خود را برای رهگذران باز کردند تا «غم دیگری را خوردن»، به عرصه  خیابان کشانده شود. این کار عملا داستان محرم و نامحرم شرعی را به چالش می‌گرفت. جوانان ایرانی به خوبی نشان داده‌اند که با خشونت مخالفند، اما دیگر نمی‌توانند آزادی‌های خود را به حکومت واگذار کنند. در دوران اعتراضات، به تدریج بسیاری از زنان و دختران بدون حجاب به خیابان آمدند. در برخی شهرها افراد به دختران بی‌حجاب گل‌های تزیینی برای موهای آن‌ها یا شکلات می‌دادند. برخی نیز صرفا با زبان از آن‌ها تقدیر می‌کردند.

عامل تغییر خودتانید

انقلابی‌های ۱۴۰۱ در دعوت به اعتراض نیز ابداعات جالبی داشته‌اند؛ مثل کاری که دانشجویان دانشکده هنرهای کاربردی دانشگاه هنر تهران در ۸ آبان انجام دادند: روی آینه‌های سرویس بهداشتی این عبارت را با رنگ نوشته بودند «این چهره کسی است که می‌تونه تغییر ایجاد کنه».

روش‌های فوق با استفاده از سه تاکتیک که ذیلا می‌آیند، دنبال می‌شده‌اند: 

استفاده حداکثری از فضای مجازی

بلافاصله بعد از بازداشت شروین حاجی‌پور، کارزاری برای نامزد کردن اثر او در جایزه «گرمی» به راه افتاد. در عرض چند ساعت ده‌ها هزار نفر این خواسته را امضا کردند. این امضاها بعدا به ۹۵ هزار رسید. سیل پیام‌های ایرانیان به چهره‌های مشهور غربی در نهایت باعث شد که تریلیون‌ها بار از مهسا و اعتراضات ایران، در شبکه‌های اجتماعی سخنی به  میان آید. در کارزاری دیگر برای اخراج سفیران جمهوری اسلامی ایران، بیش از ۷۰۰ هزار تن از ایرانیان در چند روز تقاضانامه مربوطه را امضا کردند. 

انتخاب زمان و مکان

معترضان برای در امان ماندن از شناسایی شدن و دستگیری، اعتراضات خود را عمدتا در شب‌ها دنبال کرده‌اند و به بهانه کرونا ماسک بر صورت داشته‌اند. آن‌ها همچنین همیشه از پشت سر از خود فیلم می‌گیرند تا دستگاه‌های اطلاعاتی رژیم آن‌ها را شناسایی نکنند. از حیث مکانی نیز ابداعات قابل‌توجهی به چشم می‌خورد. وقتی موتور سوارها در خیابان‌ها جولان می‌دهند، معترضان در ایستگاه زیرزمینی مترو شعار می‌دهند. وقتی پیاده‌ها را بازداشت می‌کنند، افراد با خودرو به تظاهرات می‌روند.

استفاده از فرصت‌ها

به دلیل ممنوعیت اظهارات سیاسی در زمین ورزش، بازیکن فوتبال ساحلی ایران (سعید پیرامون) پس از زدن گل، دست‌هایش را بالای سر آورد و با اشاره نشان داد که دارد موهایش را قیچی می‌کند. بازیکنان این تیم در بازی مقابل امارات به هنگام پخش سرود جمهوری اسلامی، با «سرود ملی» همخوانی نکردند.  ایرانیان حاضر نیز هنگام پخش سرود جمهوری اسلامی آن را هو کردند. بازیکنان تیم واترپلو نیز در مسابقه با هندوستان در مسابقات آسیایی، از خواندن سرود جمهوری اسلامی خودداری کردند.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه