لبنان: عون رفت، آینده چه خواهد شد؟‌

اپوزیسیون نوپای لبنان مخالف نظام قومی-مذهبی است اما هنوز تشکل و قدرت کافی پیدا نکرده

ANWAR AMRO / AFP

میشل عون، رئیس‌جمهوری ۸۹ ساله لبنان، یک روز زودتر از موعد کاخ ریاست‌جمهوری بعبدا را ترک کرد. او در حالی به شش سال زمامداری‌اش خاتمه داد که آن دولتی که رئیسش بود به حالی نزار افتاده و جثه بی‌رمقش بی‌زحمت سرپا مانده است. این امر در هر نظام سیاسی معقولی باید پایان مفتضحانه دوران یک سیاستمدار مسن می‌بود، اما نظام سیاسی لبنان، با تاریخ پیچیده و دسته‌بندی‌های قومی-مذهبی پیچیده‌ترش، بویی از «عقلانیت» نبرده است. از این‌رو خیل وسیعی از طرفداران عون چند شب بیرون بعبدا چادر زده بودند و با شور و شوق او را بدرقه کردند و خواهان این شدند که جایش را به داماد خودش بدهد: جبران جرجی باسیل، رهبر «جنبش آزاد میهن‌پرستان»، حزبی که عون درست کرده و به حزب عونیست‌ها معروف است.

در نزدیکی همین طرفداران اما شمار مخالفین نیز بسیارند. یکی از نمادین‌ترین حرکات را از سوی زنی می‌بینیم که پوسترهای عون را از در و دیوار می‌کند و در عوض پوستر قربانیان انفجار اوت ۲۰۲۰ در بندر بیروت را برپا می‌کند. او به خبرنگارانِ ناظر می‌گوید هیچ کس به جز قربانیان لیاقت این را که عکسش به دیوار باشد ندارد. هم آن انفجار و هم واکنش این زن خود نماد معضلات لبنان و بن‌بست دشواری هستند که این کشور را گرفتار کرده است.

انفجار بندر بیروت هر دلیل بلافصلی که داشت دلیل بنیادین آن، مثل فاجعه چرنوبیل در آخرین سال‌های عمر اتحاد جماهیر شوروی،‌ ناکارآمدی تمام دولت بود؛ دولتی که در لبنان مدت‌ها است چون سایه‌ای بر سر جامعه‌ای‌ چرخ می‌زند که به‌قدری به دسته‌های مختلف قومی-مذهبی-سیاسی تقسیم شده که دولت مرکزی در آن معنای خود را از دست داده است. این ضعفِ دولت مربوط به دو واقعیت متصل به هم می‌شود: یکی نظام تقسیم غنایم بین گروه‌های سیاسی که ریشه‌شان به شبه‌نظامی‌های دوران جنگ داخلی لبنان (از ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۰) برمی‌گردد و دیگری این واقعیت که یکی از این شبه‌نظامی‌ها از بقیه قوی‌تر است و بر خلاف بقیه خلع سلاح هم که نشده هیچ به‌وسیله یکی از بزرگ‌ترین دولت‌های منطقه به شدت تجهیز و تسلیح می‌شود: حزب‌الله لبنان. این گروه امروز مسلح‌ترین گروه تروریستی جهان است و منابع عظیم مردم ایران را خرج پیشبرد آمال خود می‌کند.

بسیاری از مردم لبنان خوب از دلیل مشکلات‌شان باخبرند و همین است که در جریان جنبش اکتبر ۲۰۱۹، که به آن نام «ثوره» (انقلاب) داده بودند، دقیقا علیه همین دلایل شوریدند: نظام تقسیم غنایم فرقه‌ای-سیاسی، قدرت بیش از حد حزب‌الله لبنان و دخالت جمهوری اسلامی ایران در کشورشان. شرکت‌کنندگان در این جنبش از تمامی جوامع لبنان می‌آمدند؛ از شیعه و سنی تا دروزه و مسیحی در این جنبش حضور داشتند.

تنوع کلیدداران نظام فاسد اقتصادی-سیاسی لبنان نیز به همین اندازه متنوع است. همزمان با جنبش لبنان جنبش مشابهی را نیز در عراق شاهد بودیم که خواست‌هایی مشابه داشت: پایان دخالت جمهوری اسلامی ایران، دولت موثر که به مردم خدمات دهد و پایان نظام قومی-فرقه‌ای-مذهبی. بدین‌سان دو انقلاب اکتبر سال ۲۰۱۹ نشان دادند که رویای «هلال شیعه» رهبران نظام جمهوری اسلامی ره به جایی نبرده و شیعیان عراق و لبنان در صف اول شورش علیه علیه خامنه‌ای ایستاده‌اند. چند ماه بعد با ترور قاسم سلیمانی شاهد تضعیف بیشتر «هلال شیعی» بودیم و اندی بعد انفجار بیروت و ۲۲۰ کشته آن و نابودی اقتصادی وسیع که در پایتخت و قلب کشور به وجود آورد نشان از عمق فاجعه داد.

عون مدعی است که مشکلات کشور تقصیر او نیست اما در جریان جنبش ۲۰۱۹ شاید هیچ کس به اندازه جریان سیاسی او و باسیل منفور نبود. او بود که در فوریه ۲۰۰۶ در دیدار تاریخی با حسن نصرالله در کلیسای مار میخائیل در ضاحیه بیروت به «تفاهم مار میخائیل» رسید تا به عنوان رهبر یکی از بزرگ‌ترین احزاب مسیحی کشور مشروعیتی بی‌سابقه به حزب‌الله بخشیده باشد و به این نیرو امکان دهد که در پی خروج نیروهای نظامی حامی‌اش، سوریه، که یک سال پیش صورت گرفته بود قدرتش حفظ شود. با همین پشتوانه بود که حزب‌الله چند ماه بعد وارد جنگ با اسرائیل شد؛ جنگی که در جریان آن قاسم سلیمانی هم دو بار شخصا در صحنه نبرد حاضر شد تا خامنه‌ای به نفوذی بی‌سابقه در لبنان برسد.

ده سال بعد جریان عون به توافقی دیگر با فردی در آن سوی صحنه سیاسی رسید تا راه ریاست‌جمهوری‌ این کهنه‌نظامیِ مسیحی هموار شود: «تفاهم معراب» در ژانویه ۲۰۱۶ بین باسیل و سمیر جعجع، دیگر رهبر شبه‌نظامیان مسیحی در جنگ داخلی و رهبر کنونی حزب «قوای لبنان» به دست آمد تا عون رئیس‌جمهور شود. عون هرگز دست از حزب‌الله نکشیده و در آخرین سخنرانی‌اش نیز از «مفید» بودن این گروه و «بازدارندگی»اش مقابل اسرائیل تجلیل کرد. باسیل همین چند ماه پیش گفته بود که حزبش همچنان به «تفاهم مار میخائیل» پایبند است.

دقیقا همین «تفاهم»های پشت پرده و بازی تاج و تخت رهبران است که باعث نفرت عمومی مردم از جمیع‌شان شده است. ولید جنبلاط،‌ رهبر «حزب سوسیالیست مترقی» و یکی از دو رهبر مهم جامعه قومی-مذهبی دروزه‌ها در لبنان، نیز در این توافق‌ها (به‌خصوص تفاهم معراب) نقش داشته تا او نیز بر خلاف پدرش، کمال‌، نتواند چهره اپوزیسیونی بگیرد که از اساس با نظام قومی-مذهبی حاکم مخالف است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

اما در لبنان هم مثل عراق این واقعیت را دیده‌ایم که نفرت عمومی از یک نظام و خواست کنار زدنش به خودی خود به راه‌حل سیاسی ترجمه نمی‌شود. حتی وقتی صندوق رای برقرار باشد و نوعی دموکراسی شکننده سر کار باشد (چنان‌که در هر دو کشور چنین است) این واقعیت که مردم عادی، مثل زنی که پیش‌تر به گفته‌هایش در مورد عون اشاره شد، بدیلی سیاسی ندارند مشکلات بغرنج کنونی پیش روی لبنان را نشان می‌دهد.

بحرانِ خلا

لبنان در ماه مه گذشته عازم انتخابات شد و انقلابیون ۲۰۱۹ شانس این را داشتند که نظمی متفاوت برپا کنند. اما جنبشی که شعارش «کلن یعنی کلن» («همه‌شان یعنی همه‌شان») بود طبیعتا بیشتر سلبی بود تا اثباتی/ایجابی. تعجبی نبود که این جنبش منجر به ایجاد بدیل سیاسی لازم که بتواند نظام را متحول کند، نشود. نیروهای اپوزیسیون لبنان در بسیاری نقاط کشور با همدیگر نزاع داشتند و در ضمن انگار حاضر به هیچگونه همکاری با نیروهای سیاسی موجود کشور نبودند. نهایتا شاهد بودیم که بسیاری نیروهای حزب‌الله و «ائتلاف هشت مارس» (که شامل جنبش امل، عونیست‌ها و سایر طرفداران حکومت اسد در لبنان می‌شود) در برخی مناطق شکست‌های کم‌سابقه خوردند اما طرفداران انقلاب ۲۰۱۹ نتوانستند بیش از مجموع ۱۱ کرسی از ۱۲۸ کرسی را از آن خود کنند (رقمی کم و بیش مشابه عراق.)

در پی انتخابات، دولت جدیدی از دل پارلمان بیرون نیامده و زمام اوضاع هنوز در دست نجیب میقاتی، نخست‌وزیر موقت و ثروتمندترین فرد لبنان، است. عون در سخنان پایانی خود فرمان به برکناری میقاتی داد اما میقاتی آن‌را نپذیرفت و حالا برای اولین بار در تاریخ لبنان، کشور نه تنها رئیس‌جمهور ندارد که نخست‌وزیرش هم «موقت» است و از مراحل قانونی لازم عبور نکرده است. در روزهای اخیر تمام تلاش‌ها برای جایگزینی عون بی‌نتیجه مانده و هیچ نامزدی رای لازم را در مجلس نیاورد. یکی از نمایندگان حتی به طور نمادین به «مهسا امینی» رای داده بود تا نفرتش از حزب‌الله و خلا سیاسی موجود را نشان دهد. انتظار می‌رود کار انتخاب ریاست‌جمهوری همچنان به درازا بکشد. حتی حزب‌الله هم می‌داند که پیش گذاشتن باسیلی که هم بین مردم منفور است و هم به‌دلیل فساد اقتصادی تحت تحریم‌های آمریکا قرار دارد، واکنشی منفی در پی خواهد داشت. اما هنوز معلوم نیست کدام نامزد بتواند نتیجه سازش نیروهای سیاسی باشد و آیا این نامزد سازشی می‌تواند فرقی با عون داشته باشد؟ درگیر بودن جمهوری اسلامی ایران در خیزش مردمی نیز از عواملی به‌شمار می‌آید که برخی لبنانی‌ها را امیدوار می‌کند حزب‌الله آماده امتیاز دادن باشد؛ رویای بزرگ‌تر آن‌ها البته سرنگونی جمهوری اسلامی است تا حزب‌‌‌الله حامی اصلی‌اش را از دست دهد.

خلا سیاسی برای هر کشوری مضر است و به‌خصوص برای لبنان با این اقتصاد آشفته که نیازمند کمک سه میلیارد دلاری است که صندوق جهانی پول به شرط اعمال برخی اصلاحات مالی و اقتصادی وعده پرداخت آن را داده است. برخی امیدوار بودند توافق اخیر با اسرائیل که با میانجیگری آمریکا به دست آمد و می‌تواند باعث درآمدزایی میلیونی و حتی میلیاردی برای لبنان شود به نجات این کشور بیانجامد اما تا وقتی که دولت این‌چنین فشل است چنین چیزی ممکن نیست. لبنان بیش از پیش به وحدت ملی و عروج رهبرانی نیاز دارد که مشروعیت مردمی داشته باشند و قادر به انجام اصلاحات باشند.

لبنان دو سال پیش هم به توافقی با شرکت‌های انرژی دست یافته بود که قرار بود به کمک کشور بیاید اما تا وقتی که کل کشور نزد حز‌ب‌الله و جمهوری اسلامی گروگان است چنین چیزی ممکن نیست. کشورهای منطقه و جهان هم به‌قدری درگیر مشکلات خود هستند که بیش از آن‌که بکوشند به لبنان کمک کنند در مقابل جمهوری اسلامی از آن عقب‌نشینی کرده‌اند. حتی امانوئل ماکرون،‌ رئیس‌جمهوری فرانسه، قدرت استعماری سابق حاکم بر این کشور، که لبنان را مدتی از پروژه‌های خود کرده بود و چند باری هم به آن سفر کرد کاری از پیش نبرد؛ این سفرها ظاهرا ثمر چندانی نداشتند به جز عکس یادگاری ماکرون با فیروز، خواننده افسانه‌ای که ترانه‌های حزن انگیزش در مورد معضلات بیروت این روزها باب میل لبنانی‌ها است.

این خلا موجود مورد اعتراض بسیاری از مردم لبنان و چهره‌های محترم نزد آن‌ها هم هست. بشاره الراعی، سراسقف کلیسای مارونی و رهبر مذهبی جامعه مسیحیان کاتولیک لبنان، روز یکشنبه در سخن خود سیاستمداران و نمایندگان مجلس را متهم کرد که «ریاست‌جمهوری را در خلا گذاشته‌اند، یا عامدانه و یا از سر بلاهت و خودخواهی.» 

اعتراض به این خلا و خواست دولتی موثر که سامانی به وضع دولت و اقتصاد دهد و به شرایط کنونی خاتمه بخشد فقط خواسته الراعی نیست و حرف دل مردم لبنان نیز هست. در حالی که بیشتر مردم تنها روزی چند ساعت برق دارند و بیش از ۸۰ درصد زیر خط فقر زندگی می‌کنند، شکی بر ضرورت نیاز به اصلاح اوضاع وجود ندارد. اپوزیسیون و نیروهای خواهان تغییر اما باید بدانند که سیاست بدون سازش و همکاری و مشارکت در روندهای موجود سیاسی-قانونی ممکن نیست. لبنان نیازمند کنشگران و رهبرانی است که «بلاهت و خودخواهی» را کنار بگذارند و دولت وحدت ملی برای نجات لبنان تشکیل دهند.

بیشتر از جهان