ملا هیبتالله آخوندزاده، رهبر گروه طالبان، انتصابهای تازهای در نهادهای حکومتی رژیم تحت کنترلش انجام داده است. بر اساس گزارش خبرگزاری باختر که اینک با نظارت طالبان فعالیت میکند، ملا هیبتالله ۱۲ تن از اعضای طالبان را به مناصب دولتی گمارده است.
این مسندهای تازه اعطاشده به طالبان، محدودهای از معاونت وزارت تا ریاستهای استانی را در بر میگیرد. تمامی چهرههایی که در فهرست جدید انتصابات رهبر طالبان قرار دارند، ملاهایی بدون تخصصاند که صرفا در مدارس دینی پاکستان، اندکی آموزش دینی دیدهاند. آخوندیتر کردن رژیم طالبان، طرح تازهای است برای تداوم وفاداری تمامی ارکان حکومت به رهبری واحد. بر این مبنا، رهبر طالبان برای تثبیت قدرت خود در تمامی سطوح و لایههای رژیم، به انتصاب افراد وابسته به خودش اقدام کرده است. به نظر میرسد که ملا هیبتالله نگران گسترش تنشهای داخلی در میان طالبان است و میخواهد قدرت و نفوذ بلامنازع خود را، یکدست و هماهنگ، به سراسر نظام گسترش دهد. واقعیت این است که تنش و اختلاف در میان گروه طالبان در حال بروز است و روز به روز شدیدتر میشود.
پیش از این، اختلافها بیشتر در سطح رهبری بود، اما اینک به ردههای پایینی نیز رسیده است. دلیل اساسی اختلافها، شکلگیری فساد مالی در میان این گروه است. تا پیش از تسلط طالبان بر افغانستان، منابع عایداتی آنان بسیار محدود بود. طالبان یا از حامیان مالی خود پول دریافت میکردند یا از «ذکات» که در مناطق تحت نفوذ خود، به زور از مردم میگرفتند. اما در پی تسلط بر کشور، منابع عایداتی متعددی پیش روی خود یافتند. فرماندهان طالبان که در گذشته بیشتر درگیر جنگ و خونریزی بودند، حالا دست روی دست گذاشتهاند و به ثروتاندوزی از مجراهای عایداتی مشغولاند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در پی سلطه بر افغانستان، بیشتر فرماندهان طالب به ازدواج مجدد اقدام کردند و حالا اکثر آنان بیش از یک همسر دارند. از سوی دیگر، فرماندهان طالب که اینک در راس نهادهای مختلف دولتی قرار گرفتهاند، به دلیل مختار بودن در دوران جنگ، کمتر به تبعیت از رهبری رژیم خودساختهشان تمایل دارند. گفته میشود که شمار اندکی از فرماندهان طالب حاضرند به دستورهای ملا حسن آخوند، نخستوزیر طالبان، تن دهند. بر این مبنا، اینک رهبر طالبان میخواهد با جاگزین کردن این فرماندهان با ملاهایی که تبعیت بیشتری از رهبری رژیم و خود او دارند، جزیرههای قدرت نامرئی فرماندهان طالب را بر هم زند.
به تحلیل شماری از آگاهان امور، قدرت در دوره دوم حکومت طالبان، از دوره اول متکثرتر است و این تکثر تا سطح شهرستانها گسترش یافته است، در حالیکه در دوره اول حکمروایی طالبان بر افغانستان، قدرت به صورت مطلق در کنترل ملا عمر بود. این مسئله تنها به ناتوانی مدیریت ملا هیبتالله ارتباط ندارد، بلکه وجود جناحهای قدرتمند نظامی-سیاسی در میان طالبان، باعث ضعف جایگاه رهبر، یا به گفته خودشان «امیرالمومنین»، شده است.
در زمان حکمروایی ملا عمر، جلالالدین حقانی با این گروه همراه شده بود، اما تنها در حکم یک فرمانده طالب عمل میکرد. ولی در دوره دوم، سراجالدین حقانی حتی دولت را به چالش میکشد. در میان شورای قندهار نیز طالبان دور چند حلقه گرد آمدهاند. شماری از آنان هواداران خالص ملا هبتاللهاند، و تعداد دیگری نیز ملا یعقوب، فرزند ملا عمر، را تنها وارث رهبر خود میدانند. گفته میشود که حلقه طالبان میانهروتر که خواهان تعامل بیشتر با جهان و انعطافپذیری نسبی در داخل افغانستاناند، دور ملا برادر جمع شدهاند. ملا هبتالله نمیتواند این قدرتهای بزرگ را یکباره مطیع خود کند، مگر اینکه تثبیت قدرت خود را از پایین آغاز کند. اما گماردن ملاهایی که اکثرشان طی دورههای کوتاهی در مدارس دینی پاکستان، صرفا اصول پایه شرعی را، بهویژه با روایتی به شدت قهقرایی، آموختهاند، میتواند چالشهای بزرگتری برای رژیم طالبان ایجاد کند. در گام نخست، چرخه نظام اداری کشور که با همه دم و دستگاهش به طالبان به ارث رسیده است و در یک سال گذشته به شدت کند و بطئی حرکت میکرد، بدتر از گذشته میشود و از کار خواهد افتاد. ملاهای طالب طبق خصلت خود، به تمامی فعالیتها بیشتر از منظر دینی مینگرند.
در این وضعیت، اگر تحولی رخ بدهد، تنها در شیوه لباس پوشیدن، ریش گذاشتن، و شکل و اندازه موی سر کارمندان خواهد بود. در فهرست تازه انتصابات رهبر طالبان، حتی مسندهای فنی و تخصصی نیز به چشم میخورد. واگذاری این مسندها به ملاهایی که از سواد خواندن و نوشتن درست نیز برخوردار نیستند، چرخ نظام را کندتر از پیش خواهد کرد. اما به نظر میرسد که برای ملا هبتالله چیزی که کمتر ارزش دارد، نظام شکلگرفته در ۲۰ سال گذشته است. او حاضر است به شکل بدوی در افغانستان حکومت کند، اما این حکومت برایش ماندگار باشد.