تحول روایات عاشورا؛ از ضد‌ظلم و انقلابی تا گناه جمعی و دین سیاسی- دولتی

روایات دولتی عاشورا سه کارکرد متناقض دارد: القای گناه اطاعت نکردن از ولی، خلط دین و سیاست، و رد دینداری حکومتی

روایت دولتی عاشورا، این مراسم را دربست در خدمت مشروع‌سازی و بسط حیطه نفوذ آن می‌خواهد - AFP

در سال‌های پیش از پاگیری نظام جمهوری اسلامی در ایران، دو روایت غالب در عزاداری عاشورا در ایران وجود داشت: 

۱- ضرورت اخلاقی و شرعی مبارزه با ظلم و بی‌عدالتی و عظمت امام سوم شیعیان برای انجام این کار به‌رغم پرهزینه بودن

۲- مشروعیت تلاش برای کسب قدرت به منظور اشاعه خیر. 

روایت اول، از آن اکثر روحانیون و روضه‌خوانان بود و برخی از آن‌ها در لفافه به آنچه بخش‌هایی از مردم در آن دوره ظلم تلقی می‌کردند، اشاره می‌کردند تا مخاطبان بتوانند با این رویداد هویت‌یابی ملموس داشته باشند. روایت دوم، به بخشی از روحانیون تجدیدنظرطلب (مثل نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی در کتاب «شهید جاوید») تعلق داشت که قیام امام سوم شیعیان را تلاش برای کسب قدرت، و بسط عدالت و مبارزه با فقر از آن مسیر، تلقی می‌کردند. روایت دوم به قرائت انقلابی از دین نزدیک‌تر بود و در میان اسلام‌گرایان طرفدارانی داشت.   

اما پس از استقرار رژیم انقلابی، دیگر نیازی به بسیج توده‌ها علیه حکومت و قرائت انقلابی وجود نداشت و نیاز روز، تقویت و حمایت از رژیم و مقابله با دشمنانش بود. از همین رو در دوران جنگ ایران و عراق، صدام حسین «یزید» معرفی می‌شد و پس از پایان جنگ نیز امریکا و اسرائیل به دریافت لقب «یزیدیان» مفتخر شدند. رهبران جمهوری اسلامی ایران در دنیای یزیدی-حسینی، «حسین زمان» معرفی می‌شدند، بدون آنکه در صحنه نبردی شرکت داشته یا خود و اعضای خانواده‌ها‌شان کشته شده باشند. 

حکومت حسینی؛ پایان ظلم

فرض و ادعای باورمندان به حکومت ولایت فقیه که حاکم شیعه را «عادل» معرفی می‌کنند، این است که با تاسیس نظام اسلامی، دیگر ظلم حکومتی وجود ندارد و اگر خلافی هم صورت می‌گیرد، نتیجه بدخواهی و گناه تعداد اندکی از شهروندانی است که دین و ایمان محکمی ندارند. فرض این بوده است که مگر می‌شود رهبران یک حکومت مدام برای حسین و یارانش اشک بریزند، و ظالم باشند. البته بزرگ‌ترین خلاف‌ها تحت این حکومت نه اختلاس و رانت و کشتار جمعی، بلکه «بدحجابی» است که از «دزد بودن اعضای خانواده»  ناشی می‌شود. مشکلات اصلی را نیز به دشمن خارجی نسبت می‌دهند تا دیگر در برابر بی‌عدالتی‌ها، در برابر سوال قرار نگیرند. به همین علت است که زندانیان را در صورت حفظ قرآن آزاد می‌کنند، چون تصور این است که اگر افراد دستورهای دینی را در خود درونی کنند، دیگر کار زشتی از آن‌ها سر نمی‌زند، و «عوامل بیگانه» را نیز در پشت دوربین تلویزیون به اعتراف وامی‌دارند تا دشمن «ظالم» خارجی را رسوا کنند.

ظلم حکومت به مردم، از تعابیری است که از واژگان بوق‌های تبلیغاتی رژیم اسلامی ایران حذف شده است، چون «هر چه آن خسرو (رژیم اسلامی) کند، شیرین بود». اگر هم از ظلم سخنی بگویند، ظلم به مقام‌ها است در افشاگری فسادهای آنان و اعضای خانواده‌هاشان. به همین دلیل است که نظام نه به اصلاح نیاز دارد، نه به حسابرسی و بازخواست مقام‌ها. مگر می‌شود نایب امام زمان و فردی عاشق حسین را بازخواست کرد؟

در عاشورای ۱۴۰۱، روضه‌خوانان و مداحان رسما از اشاره به ظلمی که بر اثر تورم و بیکاری و تخریب محیط زیست بر مردم می‌رود، منع شده بودند. موارد مسلم و آشکار ظلم حکومت - که نیروهای انقلابی مذهبی امکان نداشت از آن‌ها برای انتقاد از حکومت غیرخود استفاده نکنند - مثل کشتن معترضان به دست نیروهای امنیتی، به زندان افکندن مادران عزادار کشته‌های حکومت، محروم کردن زنان زندانی سیاسی از دیدار با فرزندان خود، کشته شدن افراد بی‌گناه و کولبران با تیر نیروهای انتظامی و سپاه، نیاز فقرا به جمع‌آوری غذا از سطل‌های زباله، فساد نهادینه، خراب کردن خانه‌های مردم (بهائیان)، ۲۰ میلیون‌ زاغه‌نشین یا حاشیه‌نشین در کشور، و ۹۰ درصد جامعه زیر خط فقر نسبی یا دچار مشکلات معیشتی، هرگز در سخنرانی‌های عاشورایی ذکر نمی‌شوند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

قرائت انقلابی نیز برای همیشه بایگانی شد، چون انقلابی‌ها اکنون حاکم شده‌اند و انقلاب علیه آن‌ها، فتنه و توطئه دشمن تلقی می‌شود و حتی مخالفان مذهبی رژیم نیز به انقلابی مذهبی با همه شرارت‌ها و قساوت‌هایش، باور ندارند. با هیات‌های اندکی هم که هنوز با روایت ظلم (به مردم) نوحه‌خوانی می‌کنند، با روش حذفی برخورد شده است.

شرم‌افکنی بر توده

در حالیکه ریزش افراد باورمند از وفاداری به ولایت فقیه ادامه دارد، در یکی از روایات حکومتی از عاشورا، بر مسلمانانی که پشت سر ولی (فقیه) را خالی می‌کنند، شرم افکنده می‌شود. در این روایت پاسخ «چرا حسین و خاندانش کشته شدند»، این است که «چون مردم پشت سر آن‌ها را خالی کردند». در این نوع شرم‌افکنی، تلاش می‌شود خون حسین نه بر گردن «یزیدیان»، بلکه بر عهده مسلمانانی دانسته شود که پس از دعوت حسین به کوفه، ریزش داشتند. نقش یزید و شمر در این روایت فرعی است، چون قرار نیست مخاطبان روی کشتار و محدودیت‌های حکومتی (همچون ممانعت از دسترسی حسین به آب) تمرکز یابند.    

آن دسته از مراسم عاشورا که حتی به ظلم‌های موجود نمی‌پردازند، اما از روایات حکومتی پرهیز می‌کنند، از نگاه مقام‌ها «سکولار» به شمار می‌روند و در نتیجه، «شیعه  انگلیسی». روایاتی که صرفا به دنبال تطهیر روحی و شفاعت‌یابی مسلمانان با خون حسین باشند (خون خدا، عامل رفع عقوبت ناشی از گناه) و به نفع روایات حکومتی نباشند، «انگلیسی» تلقی می‌شوند، چون هر روحانی و روضه‌خوانی که روایت رژیم را تکرار نمی‌کند، علیه آن است. رمز شکل دادن به قشر مداحان حکومتی و تبدیل تلویزیون دولتی به صدای آن‌ها (تا حد برنامه‌های استعدادیابی مداحی با داوران مداح: حسینیه معلی) آن است که روایت دولتی را که شرم‌افکنی بر مردم به دلیل فقدان وفاداری مطلق به ولی (فقیه) است، با روایت جانخراش عاشورا ترکیب کنند و به خورد مردم بدهند.  

در روایت چهره‌های شناخته‌شده و محبوب و مشهور دولتی (چهره‌های هنری و ورزشی که از منابع عمومی برخوردار می‌شوند) نیز از عباراتی شرم‌آلود در باب عاشورا استفاده می‌شود تا سهم آن‌ها از رانت‌های دریافت شده از مجرای هنر و ورزش دولتی قطع نشود. در این روایت نیز شمه‌ای از افکندن شرم بر خود وجود دارد؛ مثل این سخن شهاب حسینی که «هنوز هیچ ‌کار بزرگی درباره این امام بزرگوار انجام نداده‌ایم». معنای این سخن این است که حکومت برای هنر دولتی بیشتر خرج کند، و هنرمندان مطابق سلیقه نظام فیلم و سریال بسازند. 

برخی از این چهره‌ها، مثل محمدرضا گلزار، فقط در مراسم شرکت می‌کنند تا از درآمدهای دولتی چند ده میلیارد تومانی محروم نشوند. پرویز پرستویی برای داشتن جایی در پروژه‌های موسسه اوج، در مقام مداح قرار می‌گیرد. برخی نیز مثل بهاره رهنما به صورت تک‌خوانی روضه‌خوانی می‌کنند تا با استفاده از فنون بازیگری، اشک مردم را درآورند. این چهره‌های مشهور و محبوب، با خواندن متنی که برای آن‌ها نوشته شده، برای همراهان حسین که حتی اسم آن‌ها را درست نمی‌توانند تلفظ کنند، اشک می‌ریزند، اما اشکی برای ستار بهشتی یا پویا بختیاری یا امیدرضا میرصیافی و مادران آن‌ها ندارند.

بالاخره دین دولتی بد است یا خوب؟

روایت دولتی عاشورا، این مراسم را دربست در خدمت مشروع‌سازی و بسط حیطه نفوذ آن می‌خواهد؛ حتی اگر بخش‌هایی از آن کارکردی متقابل داشته باشند. در روایت دولتی، مردم کوفه محکوم می‌شوند، چون بنا به روایت تاریخی روضه‌خوانان و مداحان دولتی، از دین حاکمان خود اطاعت می‌کردند (الناس علی دین ملوکهم) و نه از «دین حق» که امامان شیعه حامل آن بودند. همان کسانی که در دوران «نهضت اسلامی» اطاعت از دین حاکمان را محکوم می‌کردند، اکنون چون در قدرت‌اند، اطاعت از دین حاکمان را تجویز یا تکلیف می‌کنند، اما به عاشورا که می‌رسند، دین حاکمان مذموم می‌شود. حاکمان رژیم و ایدئولوگ‌های آن متوجه نیستند که درخواست پذیرش چرخش ۱۸۰ درجه‌ای از یک روایت در ذهن و نگاه مردم، ممکن نیست؛ مگر آنکه آن‌ها را مومی در دست حاکمان، و بوق‌های تبلیغاتی رژیم اسلامی را دارای اثر جادویی تلقی کنیم.

دین سیاسی اما دولتی

برای فهم علت پرهیز روضه‌خوانان و روحانیون از اشاره به کوچک‌ترین مشکلات مردم در روایات عاشورا (که نقطه اوج تلاقی دین و سیاست در روایات ضدظلم و انقلابی اسلام‌گرایان در سال‌های قبل از به دست گرفتن قدرت بود)، باید به تغییر ساختار نهادهای دینی در دوران نظام جمهوری اسلامی در ایران توجه کرد. در ۴۴ سال گذشته، از حیث نهادی، دیگر اثری از دین مدنی (غیردولتی) در ایران باقی نمانده است. نهادهای دینی با مدیریت، نظارت، و بودجه‌ها یا کمک‌های دولتی اداره می‌شوند. انبوهی از مراسم دولتی که اکثرا برساخته نهادهای تبلیغاتی دولتی‌اند (مثل سنگ‌زنی و شمشیر‌گردانی و موکب‌سازی) و در چارچوب «سنت دیرینه» انجام می‌شوند، بدون بودجه‌های عمومی و دولتی قابل اجرا نخواهند بود. از همین رو، یک امام جماعت یا مداح یا روضه‌خوان، معیشت خود و خانواده و حیات موسسه‌ای را که تحت نظر دارد، با یک اظهارنظر که از سوی مقام‌ها می‌تواند «فتنه و انحراف و تحریف و توهین» تلقی ‌شود، به خطر نمی‌اندازد. 

امروز، هم برای حاکمان و هم برای حاضران در مراسم دولتی عاشورا، روشن است که به دنبال چه چیزی‌اند:‌ حاکمان به ازای تخصیص هزاران میلیارد تومان بودجه برای نهادهای دینی، تکرار روایات خوشایند نظام را می‌خواهند که نهادهای دینی همان را عرضه می‌کنند، و حاضران هم ده‌ها دیگ بزرگ غذای نذری و جلوه‌نمایی و شرکت در مراسمی با حضور دوستان و آشنایان را می‌خواهند، که وصول می‌شود.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه