سیلاب؛ درمانی ترسناک برای دردهای ایران‌زمین

مسیل‌ها یا همان محل عبور سیل، ممکن است سال‌ها خشک و به نظر بی‌مصرف باشند، اما دخل و تصرف در آن‌ها می‌تواند به قیمت جان شهروندان تمام شود

 سیل نه بلا که موهبتی پیش‌بینی‌شدنی برای ایران و ایرانیان است- ATTA KENARE/ AFP

هر بار که می‌آید چند نفری را با خود می‌برد، چند نفری را می‌کشد. هر بار که می‌آید شماری غافلگیر و شماری شگفت‌زده می‌شوند. هر بار که می‌آید شماری سوگوار و شماری بی‌خانمان می‌شوند و این ماجرای تکراری جاری‌شدن سیل در ایران است.

هر بار پس از جاری شدن سیل، چند نفری از مدیران و مسئولان آن را بلای طبیعی می‌نامند. تغییر اقلیم نیز که مصداق «دادن تیغی به دست راهزن»* است، این فرصت را به نابودگران ایران می‌دهد تا کم‌کاری‌ها، چپاول‌ها و تخریب‌هایشان را توجیه کنند؛ اما سیل نه بلا که موهبتی پیش‌بینی‌شدنی برای ایران و ایرانیان است و تغییر اقلیم نیز عامل اصلی سیلاب نیست، بلکه ممکن است باعث تشدید آن شود.

سیل اخیر در استهبان،‌ نی‌ریز و داراب، بار دیگر نشان داد که باید به قوانین و محدودیت‌های طبیعت گردن‌ نهاد، زبان طبیعت را شناخت و از  گشت‌و‌گذار و ساخت‌وساز در مسیل پرهیز کرد. پیش‌تر طبیعت بارها این آموزه‌ها را گوشزد کرده بود؛ جدی نگرفتن این آموزه‌ها به معنی خسارت‌های جانی جبران‌ناپذیر و خسارت‌های مالیِ شاید جبران‌‌شدنی است.

سیلاب چیست، مسیل کدام است؟

باران شدید روی شیب‌های تند مناطق کوهستانی، به‌ویژه در فصل گرم که گیاهان و زمین آمادگی جذب آب را ندارند، می‌تواند به جاری شدن سیل منجر شود. سیلاب همچنین می‌تواند به‌صورت فصلی یا ناگهانی، بر اثر ذوب‌ برف‌ها، بارش شدید، یا شکسته‌شدن سدها در مقطع زمانی کوتاه‌مدت رخ دهد. سیلاب در مناطق ساحلی ممکن است ناشی از آب‌شدن مناطق یخچالی و طوفان‌های دریایی و اقیانوسی باشد. هنگام بارندگی، خاک و گیاه مقداری از آب را جذب می‌کنند و مقداری هم تبخیر می‌شود، اما باقی‌مانده آن روی زمین راه می‌افتد که به آن رواناب می‌‌گویند. رواناب زمانی به شکل سیل درمی‌آید که خاک و گیاه نتوانند بخش عمده آن را جذب کنند، همچنین مسیل‌ها، کانال‌های طبیعی و رودخانه‌ها نیز توان گذردهی آب را نداشته باشند. به این ترتیب، سیلاب می‌تواند به طغیان رودخانه‌ها منجر شود. گرچه زمان دقیق وقوع سیلاب و شدت آن را به‌طور دقیق نمی‌توان محاسبه کرد، اما روش‌های آماری و محاسباتی وجود دارد که دوره‌های بازگشت سیلاب را در یک پهنه خاص تخمین می‌زند.

مسیل‌ها یا همان محل عبور سیل، ممکن است سال‌ها خشک و به نظر بی‌مصرف باشند، اما دخل و تصرف در آن‌ها می‌تواند به قیمت جان شهروندان تمام شود؛ نمونه‌اش، سیل قم در فروردین ۱۳۸۸. مسئولان شهرداری و استانداری قم، در کفه خشک قمرود پارکینگ ساختند. پس از چند سال خشکسالی، بارانِ نه‌چندان زیادی بارید، سیلاب در مسیر همیشگی‌اش به‌جای شن و ماسه و سنگ، به پارکینگ و مردم و خودروها برخورد کرد و آن‌ها را با خود برد. در این حادثه دست‌کم چهار نفر کشته، دو نفر مفقود و ۵۰ خودرو نابود شدند. در آن زمان، برآورد اولیه خسارت این سیل ۸۰ میلیارد تومان بود.

آماری که در دسترس نیست!

بر اساس گزارش پژوهشکده‌ای معتبر به‌نام موسسه جهانی منابع (World Resouces Institute) که در مارس ۲۰۱۵ منتشر شد،‌ طغیان رودخانه‌ها هر سال جان و مال ۲۱ میلیون نفر را در سراسر جهان تهدید می‌کند. در این گزارش هند، بنگلادش و چین مقام‌های نخست تا سوم و ایران مقام سی‌وپنجم را به خود اختصاص داده است. بر مبنای این پژوهش، هر سال جان و مال ۷۲ هزار ایرانی در خطر طغیان رودخانه‌ها قرار دارد. بر اساس پیش‌بینی این موسسه، وقوع سیل و آسیب‌های اقتصادی آن ظرف ۱۵ سال آینده در ایران و جهان افزایش خواهد داشت.

آمار دقیقی درباره سیلاب در ایران در دسترس نیست. چند سال پیش در شبکه‌های مجازی جدولی دست‌به‌دست می‌شد که بالای آن نشان سازمان جنگل‌ها و مراتع وجود داشت و در آن تعداد سیلاب از ابتدای ۱۳۳۰ تا شش‌ماهه نخست ۱۳۹۴ به تفکیک استان درج شده بود. همان زمان،‌ برخی رسانه‌ها آن آمار را به نقل از سازمان جنگل‌ها منتشر کردند. بر مبنای آن، از ابتدای سال ۱۳۳۰ تا شش‌ماهه اول سال ۹۴، در مجموع شش هزار و ۳۵۹ سیل در ایران رخ داده است؛ ۱۷۹ سیل در کل دهه ۳۰ و در دهه ۷۰ و ۸۰ به ترتیب حدود دو هزار و ۱۰۰ و یک‌هزار و ۶۰۰ سیل.

روند صعودی آمار وقوع سیل (با فرض دقیق‌بودن اطلاعات منتشرشده) یک دلیل اصلی دارد؛ بی‌توجهی به قابلیت‌ها و سوءاستفاده از سرزمین. فعالیت‌هایی نظیر تغییر کاربری اراضی و نابودی پوشش گیاهی با هر توجیه و به هر شکلی که صورت بگیرد (نظیر توسعه شهر‌ها و زمین‌های کشاورزی یا افزایش دام در جنگل‌ها و علفزارها)، کم‌کردن عرض رودخانه‌ها و کوچک‌کردن عرض مسیل‌ها، امکان جاری شدن رواناب‌ها و بروز سیلاب را تشدید می‌کند.

البته افزایش بروز سیلاب می‌تواند یک دلیل فرعی نیز داشته باشد،‌ ازجمله تغییر زمان و الگوی بارندگی از برف به باران که می‌توان منشأ آن را در تغییر اقلیم جست‌وجو کرد (بماند که اجرای روش‌های انطباق و انعطاف‌پذیری شهروندان با شرایط جدید از وظایف دولت‌هاست).

درمان درد‌های بی‌درمان

خشکسالی در ایران یکی از مهم‌ترین دلایل وقوع پدیده‌هایی است که شماری از آن‌ها مثل سیل، طغیان آفت‌ها‌ و ریزگردها به «بلایای طبیعی» موسوم‌اند. رخدادهایی که منشأ آن‌ها طبیعی فرض می‌شود، در حالی که دلیل بروز آن‌ها اجرای پروژه‌ها و برنامه‌های ویرانگر زمین و سرزمین است. توهم خودکفایی در محصولات کشاورزی، به‌ویژه گندم، سدسازی‌های بی‌امان و کنترل رواناب‌ها با توجیه تامین آب شرب که در عمل برای تامین آب بخش صنعت و کشاورزی انجام می‌شود،‌ توسعه صنایع ‌آب‌بر در مناطق کم‌آب،‌ گسترش شهرها، انتقال آب بین حوضه‌ای و ایجاد چاه‌های بی‌شمار مجاز و غیرمجاز، هیچ یک منشأ طبیعی ندارند که عواقب ناشی از آن‌ها را بتوان «بلایای طبیعی» نامید.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

روش‌های مهار سیلاب شامل احیای جنگل‌ها و علفزارها، اجرای عملیات آبخیزداری، احداث مخازن و کانال‌های سیلاب و در نهایت ساخت سیل‌بندها و سدها است که گزینه آخر در ایران توجیهی برای ساخت سدهای پرشمار شده است. در عین حال، راهکاری وجود دارد برای بهره‌برداری از سیلاب؛ روش‌هایی که تمدن ایران با اتکا به آن توانست در سرزمینی خشک، بقا و دوام داشته باشد؛ این راهکار تغذیه مصنوعی آبخوان‌هاست. خلاصه‌اش این است: پخش سیلاب و هدایت آن به زیر زمین، روشی که به مراتب از ساخت سد ارزان‌تر و ساده‌تر است و نمونه آن در گره‌بایگان فسا انجام شده است. یعنی به‌جای انباشت آب پشت سدها، به زیر زمین فرستاده شده و با این کار،‌ چهره خرده‌اقلیم منطقه، پس از چند سال از بیابانی خشک به علفزاری سبز تغییر کرده است. به این ‌ترتیب هم شبکه آبی نادیده، زیرزمینی و کارکردهای همچنان ناشناخته آن نابود نمی‌شود و هم فرونشست و فروچاله کمتر رخ می‌دهد و آب در سرزمینی که میانگین تبخیر در آن بیش از دو هزار میلی‌متر در سال است، از گزند آفتاب در امان می‌ماند.

حالا سوال اینجاست که چه وسعتی از ایران می‌تواند آب را در دل خود، زیر زمین، نگه دارد؟ پاسخ به این سوال را می‌توان در مقاله‌ای به قلم سید حمید مصباح و دو تن از همکارانش، مهرداد محمدنیا و سید آهنگ کوثر یافت که دی‌ماه ۱۳۹۴ (دسامبر ۲۰۱۶) در نشریه علمی ژئوهیدرولوژی منتشر شده است: «۴۲۰ هزار کیلومترمربع [برابر با یک چهارم مساحت کل کشور] رسوب درشت‌دانه در ایران، قابلیت ذخیره پنج هزار میلیارد مکعب آب را دارد. این رقم ۱۰ برابر بارشی است که سالانه کشور دریافت می‌کند.»

بر اساس این مقاله، «تغذیه مصنوعی آبخوان‌ها می‌تواند ارزشی فراتر از نفت داشته باشد. با تغذیه مصنوعی ۱۴۰ هزار کیلومترمربع از آبرفت درشت‌دانه، امکان انطباق با شرایط خشکسالی فراهم و از شدت اثرات منفی آن کاسته خواهد شد.»

سیل که می‌توانست درمانی برای دردهای ناشی از بی‌آبی ایران و فرصتی مغتنم برای گذر از خشک‌سالی‌ها، تغییر اقلیم و ریزگردها باشد‌، امروز به بلایی جان‌سوز بدل شده است، به این دلیل که مدیریتِ فاسدِ سرزمین در همه این چهار دهه به خاموش‌باش‌های طبیعت و بیدارباش‌های کارشناسان محیط‌زیست و منابع طبیعی وقعی نگذاشته است و برای بقای خود به‌دنبال اجرایی کردن توهم‌هایی خارج از توان و تحمل ایران‌زمین بوده است. روند وقوع سیلاب نشان می‌دهد این چرخه طبیعی گردش آب باز هم تکرار می‌شود و با تخریب بی‌امان سرزمین و شدت گرفتن روند تغییر اقلیم، هر بار مخرب‌تر از قبل، عرصه‌ای را به کام خود می‌کشد و مسئولانِ غافلگیرشده آن را بلای طبیعی می‌نامند و بدون برنامه‌ای برای بهره‌گیری از آن، کماکان سیاست‌های ایران ‌‌ویران‌کن خویش را به کار می‌بندند.

*مصراعی از مثنوی معنوی: بدگهر را علم و فن آموختن/ دادن تیغی به دست راهزن

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه