نگاهی به فیلم «روز صفر»؛ اکشنی بالاتر از تراز سینمای ایران

روز صفر داستانی جاسوسی است که بر اساس بخشی از زندگی و نیز نحوه دستگیری عبدالمالک ریگی ساخته شده است

صحنه‌ای از فیلم

سینمای ایران در ژانر اکشن فیلمی ندارد که بتوان آن را برجسته نامید؛ هستند فیلم‌هایی چون «عقاب‌ها» (ساموئل خاچیکیان)، «تاراج» (ایرج قادری)، «کانی‌ مانگا» (سیف‌الله داد) و حتی «دوئل» (احمدرضا درویش) که سعی کرده‌اند حرفه‌ای و خوش‌ساخت باشند و در دوره خود نیز در زمره پرفروش‌ترین آثار جای گرفتند، اما امروز که به آن آثار نگاه می‌کنیم، نمی‌توانیم از نقطه‌ ضعف‌های آن‌ها چشم‌پوشی کنیم. 

اما فیلم «روز صفر» بی‌تردید، چه از نظر کارگردانی و چه از نظر صحنه‌های اکشن و زد‌وخورد، از فیلم‌های پیشین این ژانر یک سر و گردن بالاتر است، فیلمی که به نظر می‌رسد کارگردان سعی کرده است با الگوگیری از برخی فیلم‌های شاخص این حوزه در سینمای هالیوود و به‌خصوص فیلم‌هایی که داستان‌ آن‌ها در کشورهای خاورمیانه رخ می‌دهد، صحنه‌های جنگ‌و‌گریز و زد‌و‌خورد و تعقیب و فرار را بسیار ماهرانه بچیند و مخاطب را از حظ بصری مناسبی بهره‌مند سازد.

خط داستانی کلی که یک مامور اطلاعاتی به دنبال به دام انداختن یک تروریست است نیز بسیار آشنا و نمونه شاخص آن فیلم «روز شغال» فرد زینه‌من است که یک مامور و کارآگاه اروپایی در پی ترور رئیس‌جمهوری فرانسه، ژنرال دوگل، است و بر اساس داستانی از فردریک فورسایت ساخته شد و بعید هم نیست که ایده اصلی «روز صفر» از آن فیلم گرفته شده باشد، زیرا تشابه اسمی «روز صفر» و «روز شغال» آشکارا به چشم می‌آید.

این فیلم چگونگی به دام انداختن عبدالمالک ریگی را دستمایه اصلی طرح داستان قرار داده است اما در کنار آن، یک نیروی زبده اطلاعاتی ایران را نیز نشان می‌دهد که در ماموریتی ویژه، حرکات ریگی را رصد می‌کند و در نهایت، او را در همان پرواز معروف از دبی به بیشکک قرقیزستان به دام می‌اندازد و دستگیر می‌کند.

پیش از این، فیلم «شبی‌ که ماه کامل شد»، ساخته نرگس آبیار، با بهره‌گیری از داستان عبدالحمید ریگی (برادر عبدالمالک) و همسرش ساخته شد که با نامزدی در ۱۳ رشته در سی‌ و‌هفتمین جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۹۷، توانست سیمرغ بلورین شش بخش از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین بازیگر نقش مکمل زن و بهترین چهره‌پردازی را از آن خود کند. فیلم «روز صفر» نیز در جشنواره فیلم فجر در سال ۱۴۰۰، در ۹ بخش نامزد و در پنج بخش برنده شد، اثری که در جشنواره حاشیه‌ساز شد و گروه سازنده فیلم در مراسم اختتامیه و دریافت جوایز حضور نیافتند.

پرسش و تردید درباره سرمایه‌گذار فیلم

 فیلم آبیار البته فروش بالاتری نسبت به فیلم سعید ملکان داشت اما فیلم ملکان نیز با نزدیک به ۹ میلیارد تومان فروش، توانست تا حدودی بخشی از سرمایه‌گذاری کار را برگرداند و به نظر می‌رسد در شبکه نمایش خانگی هم که به‌تازگی در دسترس قرار گرفته است، بتواند بخشی دیگر از سرمایه را بازگرداند، اگرچه بعید به نظر می‌رسد تمام سرمایه کار بازگردد، سرمایه‌‌ای که حرف و حدیث‌هایی هم درباره‌اش وجود دارد.

ملکان، کارگردان و تهیه‌کننده فیلم، در گزارشی که خبرگزاری برنا از نشست خبری این فیلم در ۱۴ بهمن ۱۳۹۸ منتشر کرد، از هزینه ۸ میلیارد تومانی فیلم سخن گفت و اشاره کرد که سرمایه‌گذار این فیلم ابتدا قرار بود بنیاد فارابی باشد اما در آخرین لحظات، از کار کنار کشید و کارگردان به اتفاق چند تن دیگر هزینه‌های فیلم را تامین کردند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

اما در گزارشی درباره این فیلم که سایت رادیو فردا در ۲۰ بهمن، شش روز بعد از این گزارش، منتشر کرد اشاره شد که یافته‌هایی به‌دست‌آمده نشان می‌دهد «فیلم از سوی وزارت اطلاعات ایران سرمایه‌گذاری شده است». در این گزارش آمده است که بخش‌هایی از فیلم در برلین، پایتخت آلمان، فیلمبرداری شده است «گروه سازنده فیلم تلاش زیادی در پنهان نگه‌ داشتن حضورشان در این کشور داشتند».

شروعی تاثیرگذار

«روز صفر» شروعی تاثیرگذار دارد؛ در مرز پاکستان و ایران، کودکانی دیده می‌شوند که آشغال‌ها را زیر‌و‌رو می‌کنند و سپس، صحنه با نمایی مشابه قطع می‌شود که همان کودکان را نشان می‌دهد کتاب‌ها را زیر‌و‌رو می‌کنند. برداشت ذهنی اولیه از این نما مثبت است اما دقایقی بعد، که به نظر می‌رسد در سیر داستانی قدری طولانی‌تر از حد انتظار است، در‌می‌یابیم که این کتاب‌ها و عروسک‌ها محل جاسازی مواد منفجره است تا در جایی در یکی از شهرهای ایران منفجر شود.

فیلم جدا از نماهای اکشن، اثری جاسوسی است و در‌ آن، نبرد و مبارزه پنهان نهادهای اطلاعاتی ایران و سایرکشورها، به‌خصوص موساد اسرائیل، نشان داده می‌شود. اگرچه در فیلم و در عالم داستان برنده‌ این نبرد نیروهای اطلاعاتی ایران‌اند که حتی یک جاسوس زن را به‌عنوان جاسوس دوجانبه در موساد به خدمت می‌گیرند، در عالم واقع، به‌خصوص در پنج سال اخیر، سیستم اطلاعاتی و جاسوسی اسرائیل ضربه‌هایی کاری‌ بر ساختار اطلاعاتی امنیتی ایران وارد کرده است، که اوج آن خارج کردن بیش از نیم تن اسناد هسته‌ای در ژانویه ۲۰۱۸ بود و بعدها بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر وقت اسرائیل، آن‌ها را نمایش داد و به یک سوراخ بزرگ اطلاعاتی در سازمان اطلاعات سپاه انجامید که تغییرهای اخیر در این نهاد را نیز به آن نفوذها چندان بی‌ارتباط نمی‌دانند.

بازی امیر جدیدی بسیار جا افتاده و او توانسته است نقش ماموری خونسرد، پرتحرک، فرز و چابک را که در مقاطع حساس و ضروری، واکنش‌های بجایی نشان می‌دهد به‌خوبی ایفا کند. او در گزارش نشست نقد و بررسی فیلم هم اشاره کرد که ایفای این نقش نیازمند توانایی فیزیکی بالایی بود و چابکی او در صحنه‌ها نشان می‌دهد که تمرین‌های فشرده‌ای را برای بازی در این نقش پشت سر گذاشته است تا به این مرز از آمادگی برسد.

در مقابل، بازی ساعد سهیلی چندان جا نیفتاده است. اگرچه ریگی در تصاویری که از او در دست است، ریزجثه است و انتخاب سهیلی از این منظر پذیرفتنی است، نوع بازی سهیلی به گونه‌ای است که تصویر فردی مثبت را در فیلم تداعی می‌کند و حتی نحوه سلوک او نیز بیش از‌ آنکه یادآور فردی تروریست باشد، مخاطب را یاد چهره‌های مجاهدان افغانستان یا بلوچستان می‌اندازد. در برخی صحنه‌ها، سبعیت صحنه و خشونت اتفاقی که رخ می‌دهد (مثل کشته شدن یک نیروی پاکستانی که برای ریگی خبر می‌آورد به‌دست ریگی) به خود صحنه برمی‌گردد تا شخص ریگی و بازیگر این نقش؛ و می‌توان گفت سهیلی به‌رغم آنکه سعی کرده است گویش و نحوه بیان ریگی را ادا کند،‌ از کاریزما و تاثیرگذاری رهبری خشن و هیمنه‌دار بهره‌مند نیست.

اما در چند جای فیلم، کارگردان و فیلمنامه‌نویس سعی کرده‌اند تصویر چهره‌ا‌ی هوشمند و حواس‌جمع را به او ببخشند که در این بخش‌ها، او به‌رغم آنکه نیروهای اطلاعاتی برایش تله‌های بزرگی گذاشته‌اند، از همه آن‌ها جان سالم به در می‌برد. برخی سخنرانی‌های او برای پیروانش از نفوذ معنوی‌ او بر آن‌ها حکایت دارد، اما کاریزمایی در این نفوذ به تماشاگر منتقل نمی‌شود.

ویژگی مهم این فیلم را، جدا از کارگردانی، باید در طراحی صحنه پرزحمت و همچنین تدوین حساب‌شده آن جست‌و‌جو کرد، تدوینی که به‌خصوص در صحنه‌های تعقیب و گریز در بازار در پاکستان، بسیار حساب‌شده روی آن کار شده است و آدمی را به یاد تعقیب و گریزهایی مشابه در فیلم‌هایی چون «هویت بورن» با بازی مت دیمون می‌اندازد. موسیقی فیلم نیز در خدمت فیلم است و صحنه‌های تعقیب و گریز با ضرب‌آهنگ‌های متناسبی، موسیقی‌گذاری شده است.

برخی اغراق‌ها هم در فیلم هست که طبیعی است مخاطب تیزهوش را دچار تردید‌هایی کند که سبب شود یاد فیلم‌ها و سریال‌هایی چون گاندو بیفتد. برای نمونه، دیالوگ شخصیت اصلی فیلم (امیر جدیدی) با دختر در اتاقش، که می‌گوید داستان چگونگی راهیابی اخبار به صفحه اول مجله تایم و شماره حساب پرداخت را به رابط بگو، که می‌خواهد از تاثیرگذاری و رشوه‌ گرفتن نشریه‌ای همچون تایم خبر دهد که طبیعی است فقط در عالم سینما و فیلم چنین اتفاقی می‌تواند رخ دهد.

بیشتر از فیلم