آستانه تحمل ایرانی‌ها به مرز هشدار رسیده است

انباشته شدن فشارهای روانی مزمن آستانه تحمل را لبریز می‌کند

عکس از خبرگزاری ایرنا

همیشه و در همه حال بسترهای اجتماعی، اقتصادی و انسانی موجود در جامعه و در گستره بزرگتر در جهان پیرامون ما آن‌گونه که می‌خواهیم فراهم نیست و ناملایمات و رنجش خاطرهای زیادی را برایمان ایجاد می‌کند. نتایج یک پژوهش ملی که سال گذشته انجام شده، نشان می‌دهد، حدود ۲۳ درصد افراد بالای ۱۶ سال کشور و بیش از ۳۵ درصد تهرانی‌ها از نوعی اختلال روان رنج می‌برند که اختلال افسردگی و اضطراب در صدر این اختلالات قرار دارد. این در حالی است که میانگین اختلال روانی در جهان حدود ۲۵ درصد اعلام شده است. این آمار البته که در کشورهایی چون استرالیا، نیوزلند و اسکاندیناوی کمتر از میانگین و در ایالات متحده بیش از میانگین جهانی است.

یک بررسی ساده نشان می‌دهد که  وجود استرس‌های درازمدت، انباشته شدن فشارهای روانی به‌شکل مزمن و مشغولیت‌های ذهنی افراد، سبب کاهش انرژی روانی آن‌ها و به دنبال آن پایین آمدن آستانه تحمل افراد در جامعه می‌شود. بنابراین افرادی در این بستر و در روابط بین فردی، اجتماعی و اقتصادی می‌توانند پایدار باشند و نشاط درونی را تجربه کنند که مؤلفه صبر، تاب‌آوری و آستانه تحمل بالاتری دارند.

بد نیست بدانیم که در روان‌شناسی، اصطلاحی وجود دارد به نام «آستانه تحمل». این اصطلاح برای نشان دادن بیشترین میزان صبر و شکیبایی افراد در موقعیت‌های اضطراب آور و عصبانی کننده به کار می‌رود. در جامعه‌های آسیب‌پذیری مثل ایران، آستانه تحمل و تاب‌آوری جامعه در برابر مسائل و مشکلات مختلف بسیار کاهش یافته و به مرحله آسیب‌پذیری شدید و هشدار رسیده است.

فراهم آوردن محیط زندگی و جامعه مطلوب مستلزم فراهم کردن شرایط برای بهبود وضعیت روحی و روانی افراد است، در غیر این صورت جامعه دچار تنش‌های روحی و روانی از قبیل پرخاشگری و کاهش آستانه تاب‌آوری می‌شود که می‌تواند تبعات منفی بسیار به دنبال داشته باشد.

سال گذشته حدود ۵۴۴ هزار و ۴۷۰ نفر در كشور به علت نزاع به پزشكی قانونی مراجعه كردند كه تهرانی‌ها با ۹۳ هزار و ۲۹۵ مورد ركورد زدند. ركوردی كه نه تنها جای افتخار ندارد، بلكه باید جای خالی توجه ویژه نظام سلامت به این امر را هم در آن جست‌وجو كرد. در گزارش ایرنا در این باره آمده است؛ از چپ چپ نگاه كردن و تنه زدن توی خیابان تا دعواهای زن و شوهر و هزاران دلیل دیگر ‏باعث بروز نزاع و درگیری‌هایی می‌شود كه عاقبت خوشایندی ندارد. اتفاقی با عنوان نزاع كه، چه در خیابان و چه در خانه، می‌تواند ‏منجر به آمدن اورژانس و بستری شدن در بیمارستان یا فوت شود.‏

تنها در سال ۹۵ تعداد ۶ هزار و ۹۲۸ نفر به علت صدمات ناشی از نزاع به مراكز پزشكی قانونی استان تهران مراجعه كردند و از ‏این تعداد، ۲ هزار و ۵۹۵ نفر را زنان تشكیل می‌دادند. البته ممكن است رقم نزاع‌ها بسیار بیشتر از این اعداد باشد، زیرا بسیاری از ‏افراد به دلایل مختلف از مراجعه به پزشكی قانونی ممانعت می‌كنند. به هر حال شفاف‌ترین آمار از میزان نزاع‌ها را باید از رقم‌های ‏اعلام شده توسط پزشكی قانونی رصد كرد.‏

سال گذشته مسعود قادی پاشا مدیركل پزشكی قانونی استان تهران با بیان این آمارها، گفته است که این ارقام افزایش ۲ درصدی مراجعه به پزشكی قانونی استان به علت نزاع نسبت به مدت مشابه سال قبل را نشان می‌دهد.

عباس علی ناصحی روان‌پزشک و استاد دانشگاه بر این باور است که اگر سلامت را به سه بخش سلامت جسم، روان و اجتماع تقسیم کنیم، بسیاری از بیماری‌های جسمانی منشا روانی دارند که به بیماری روان تنی معروف هستند.

افزایش اضطراب و افسردگی رابطه معکوسی با تحمل افراد و پرخاشگری دارند؛ هرچه میزان اضطراب و افسردگی افزایش یابد، تحمل افراد در مواجهه با اتفاقات کاهش می‌یابد.

 ناصحی نداشتن شغل را یکی از دلایل افزایش اضطراب در بین افراد جامعه می‌داند و بر این باور است که بیکاری و مشکلات ناشی از آن بیش از تورم و مسائل اقتصادی، به اضطراب افراد منجر می‌شود.  مهارت کنترل خشم نیاز به آموزش دارد؛ باید افراد آموزش ببینند چه فعالیت‌هایی را انجام دهند که زیاد خشمگین نشوند یا در صورت بروز خشم چگونه آن را کنترل کنند. مردم می‌توانند با فراگیری این مهارت‌ها در هنگام بروز خشم، آن را کنترل کنند تا کمترین خسارت را برای خود و دیگران به وجود آورند.

آموزش مهارت‌های زندگی لازمه زندگی شهرنشینی

همان‌گونه که اشاره شد وجود استرس‌های درازمدت، انباشته شدن فشارهای روانی به صورت مزمن و مشغولیت‌های ذهنی افراد، سبب کاهش انرژی روانی آن‌ها و به دنبال آن پایین آمدن آستانه تحمل می‌شود. در چنین شرایطی پاسخ‌های پرخاشگرانه افراد دلیلی بر لبریز شدن کاسه صبر آن‌هاست که با کوچکترین تحریک پذیری تشنج آن‌ها را به دنبال می‌آورد.

 افرادی که مشکلات جدی روانی را پشت سر گذاشته‌اند، آستانه تحمل پایین‌تری نسبت به محرک‌های جدید دارند. زندگی در شهرهای بزرگ كه حاوی استرس‌های خرد و كلان است، از سویی انرژی فراوانی را از افراد می‌گیرد و از سوی دیگر حجم اطلاعاتی كه ذهن باید مرتبا آنها را پردازش كند و تراكم كاركرد روانی، خود به خود باعث پایین آمدن سطح تحمل افراد می‌شود.

دکتر دولت آبادی روان‌شناس با اشاره به رشد فقر و بیکاری در جامعه درباره کاهش آستانه تحمل فرد معتقد است که بوجود آمدن صورت‌های ذهنی كه همواره و بصورت مستمر ذهن انسان را به‌عنوان یك فردی كه از عهده مسئولیت‌های خود برنیامده، فقر و فقدان امنیت شغلی و مالی در ایجاد پرخاشگری و زودجوشی نقش اصلی را ایفاء می‌كند.

وظیفه هر كسی برای زندگی این است كه بتواند حداقل نیازهای خود را برآورده كند و مسئولیت‌های محوله را پاسخگو باشد، بنابراین زمانی كه به دلایل فقر و بیكاری نتواند نیازهای خود را برآورد (و‌ضعیت روانی منفی را تحمل كند) آستانه تحملش نیز پایین می‌آید.

دكتر دولت آبادی وجود شرایط و زمینه‌های اقتصادی واقع‌گرا و مناسب را در بالا بردن سطح تحمل افراد مؤثر دانسته و مدعی است؛ در صورتی كه شرایط زندگی و اجتماعی برای تمام افراد مطلوب‌تر، ایمن‌تر و نگاه به آینده خوش‌بینانه‌تر باشد، می‌توان امیدوار بود كه خوش خلقی در جامعه گسترش یابد.

علیرضا معماریان جامعه‌شناس نیز با بیان این‌که آموزش چنین مهارت‌هایی دغدغه‌های اجتماعی را کاهش می‌دهد، بر این باور است که برای آموزش صبر و گذشت در جامعه باید کلیه افراد به ویژه کودکان و نوجوانان در غالب بازی و برنامه‌های آموزشی این مهارت‌ها را فراگیرند. باید فرهنگ مذاکره و تحمل تفکرهای مخالف و اشتباهات دیگران در جامعه نهادینه شود تا اینکه در برابر کوچک‌ترین اشتباه دیگران موضع‌گیری نشان داده نشود و اگر کسی اشتباهی را مرتکب شد با توهین و رفتار خشن پاسخ ندهیم. جنبه دیگر این موضوع تحمل توهین و رفتار توهین آمیز دیگران است که نباید منجر به شکایت و بازخورد منفی و متقابل بشود.

در پایان باید نتیجه‌گیری کرد که جامعه ایران بر لبه مرزی ایستاده که در آن حاکمیت نقش مهمی را ایفا می‌کند. جامعه بیشتر از حد توانش خرج کرده و تاب و تحملش به سر رسیده است. آمارهای تکان دهنده درباره تصادفات و نزاع‌های خیابانی گویای این واقعیت است که حکومت و مسئولان بخش بهداشت جامعه، برای سلامت روانی مردم قدمی برنداشته‌اند و در پیش‌گیری و ارتقاء و بهبود سلامت جامعه نقشی را ایفا نکرده‌اند. هر چند که دریافت آموزش‌های لازم و فرهنگ‌سازی نیز گام موثری در این زمینه است، اما اختصاص بودجه به بخش نظام سلامت کشور آن‌قدر ناچیز است که حتی نمی‌شود یک قدم برداشت.

بیشتر از