شکستن کمر مستاجران ایرانی زیر بار گرانی

هزینه اجاره‌ مسکن چنان بالا رفته است که رویای خرید خانه جای خود را به آرزوی یافتن سقفی برای اجاره داده است

پس از بی‌آبی، آلودگی هوا، و ناامیدی به آینده، حالا ایرانیان با مشکل نداشتن سقف بالای سر و مسکن مواجه شده‌اند. هزینه اجاره‌ مسکن در شهرهای ایران با چنان سرعتی بالا رفته است که رویای خرید خانه، جای خود را به آرزوی یافتن سقفی برای اجاره داده است.

تا پیش از انقلاب ۵۷ و بر اساس طرح دولت هویدا، بنا بود با احتساب میانگین درآمد جامعه کارمندی، زمان مورد نیاز (تامین مالی) برای خرید خانه، بین ۱۰ تا ۱۵ سال باشد. با گذشت بیش از چهل و چند سال از استقرار نظام «جمهوری اسلامی» در ایران، چنین امری برای قشر متوسط و کارمندان کشور یا ناممکن شده است، یا در بهترین حالت به ۳۰ تا ۵۰ سال افزایش یافته است. ماجرای افزایش هزینه اجاره و قیمت مسکن به آن علت دارای اهمیت است که بخش عمده درآمد هر خانوار ایرانی صرف خانه می‌شود. در دو دهه گذشته، بحران مسکن هرازگاهی چنان اوج گرفته است که دولت‌ها با وعده‌های مختلف کوشیده‌اند با ارائه طرح و تبلیغ حل این مشکل، مقبولیت خود را در جامعه بالا ببرند.

در دولت حسن روحانی، ایده‌هایی چون شناسایی خانه‌های خالی و اخذ مالیات از آن‌ها، اقدامی بود که اگر طبق گفته‌های مدیران دولتی، «متعادل کردن قیمت اجاره» را هدف آن بدانیم، با نگاهی به وضع فعلی، متوجه می‌شویم که شکست ‌خورده‌اند.

در دوران اوج کرونا نیز تمدید آن طرح با افزایش سقف ۲۵ درصدی اجاره مسکن، نه ‌تنها مانع رشد قیمت‌ها نشد، بلکه بسیاری از مالکان به علت نگرانی از چنان طرح‌هایی، با بهانه‌های مختلفی مانند «قصد فروش» یا مستقر شدن خود و خویشاوندانشان، مستاجران را جواب کردند تا به آن ترتیب، طرح دولت برای کنترل بازار نقش ‌بر آب شود.

در دهه گذشته، مشخصا بحران افزایش اجاره‌بها و قیمت املاک در ایران به حدی رسید که ابراهیم رئیسی مهم‌ترین وعده انتخاباتی‌اش را ساخت سالانه یک میلیون مسکن اعلام کرد و مدعی شد که با این رقم، ظرف چهار سال بخش بزرگی از مشکل اسکان خانوارهای ایرانی رفع می‌شود. اما آن وعده‌ نیز مانند تجربه‌های مشابه در دولت‌های قبل با نام «مسکن مهر» و «اجتماعی»، نه‌تنها موفق نشد، بلکه حاصل تمامی آن‌ها انبوهی پروژه نیمه‌تمام یا فاقد شرایط اسکان شده است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

دو ماه پس از روی کار آمدن دولت سیزدهم، معاونت مسکن و ساختمان وزارت راه و شهرسازی فراخوان ثبت‌نام در «نهضت ملی مسکن» را اعلام کرد. به گفته مدیران این وزارتخانه، پنج میلیون و ۴۰۰ هزار نفر در سامانه مربوطه ثبت‌نام کردند. اما پس از مدتی اعلام شد که بر سر راه این طرح بزرگ، دو چالش قرار دارد: زمین و بودجه!

در ادامه گفته شد که دولت تنها برای نزدیک به ۳۰۰ هزار واحد زمین کافی در اختیار دارد. از سوی دیگر، وزارت راه مدعی است که هزینه ساخت باید بر مبنای هر مترمربع چهار میلیون تومان محاسبه شود. اما با توجه ‌به هزینه تمام شده مسکن در ایران و رشد روزانه نرخ تورم، هیچ شرکت انبوه‌سازی از توان ساخت‌وساز با این قیمت، برخوردار نیست.

در همین مدت، تلاش دولت سیزدهم برای انبوه‌سازی به سبک چینی و ترکیه هم موفق نبود. پیش‌تر نیز در طرح «مسکن مهر»، دست‌کم یک شرکت ساختمانی ترکیه‌ای، پس از چند سال موفق به تمام کردن فاز یازده پردیس مسکن مهر نشد.

با شکست طرح ساخت سالانه یک میلیون مسکن، دولت هم‌زمان با افزایش مجدد نرخ اجاره‌بها، به طرح دولت قبل بازگشت و اعلام کرد که شرط تمدید اجاره، رعایت سقف تعیین شده است، و این موضوع پای «شرخر»های تخلیه خانه را به بازار ملک در ایران باز کرد.

حالا بحران مسکن در ایران دیگر بحران خانه‌دار شدن نیست؛ بحران امکان اجاره کردن خانه است، و در شهرهای بزرگ به شکل ‌گرفتن پدیده‌هایی همچون پارک‌خوابی، پشت‌بام‌خوابی، گورخوابی، و زندگی اشتراکی انجامیده است. در روزهای اخیر نیز اخباری در مورد اجاره طویله و اسطبل برای زندگی با قیمت‌هایی نظیر ماهانه دو میلیون تومان منتشر شده است.

سیر معکوس زیستی نیز به شکل نگران‌کننده‌ای مردم را به سمت حاشیه شهرها رانده است. یعنی مردم هرسال ناچار شده‌اند مکان و موقعیت زندگی خود را رها کنند و به حاشیه‌ها و مناطق کمتر برخوردار بروند. 

با بررسی رشد هزینه اجاره مسکن در سال‌های اخیر، متوجه می‌شویم که طی سه سال، افزایش قیمت اجاره‌بها در برخی مناطق تهران و شهرهای بزرگ معادل ۳۰۰ تا ۵۰۰ درصد بوده است. مثلا در مناطق مرکزی تهران، با قیمت کنونی رهن کامل یک ملک، پنج سال پیش می‌شد همان ملک را خریداری کرد. اگر تا سه سال پیش هزینه تمام‌شده برای اجاره مسکن در مناطق جنوبی تهران با متوسط درآمد کارگری برابری می‌کرد، حالا حتی در جنوبی‌ترین مناطق تهران نیز میزان اجاره درخواستی موجران بسیار بیشتر از سقف درآمدی تعیین‌شده برای کارگران است.

 فقدان منطق در بازار مسکن به حدی است که حتی دیگر مانند سابق، محله و منطقه چندان تعیین‌کننده قیمت‌ها نیست؛ چنان‌که در برخی موارد، قیمت رهن کامل ملکی ۱۰۰ متری در محله‌های جنوبی و حاشیه‌ای، با مرکز شهر تهران برابری می‌کند.

این وضعیت نشان می‌دهد که در بحران اقتصادی کنونی که محل درآمد بسیاری از افراد اجاره ملک است، در شوک افزایشی قیمت‌ها و افزایش تقاضا، گمان می‌کنند می‌توانند به هر میزان که تمایل دارند، برای ملک خود اجاره‌بها تعیین کنند.

در حالی که نقطه اوج قیمت مسکن همیشه در ماه پایانی تابستان روشن می‌شود، امسال از بهار، بازار مسکن درگیر تنش افزایش بی‌رویه قیمت شده است و باید دید در شهریور، مستاجران چگونه با نقطه‌جوش این بازار مواجه می‌شوند.