زبان سیاست خارجی ابراهیم رئیسی؛ گرفتار لکنت و خصومت

سفر ابراهیم رئیسی به روسیه قرار است در تداوم سیاست «نگاه به شرق» انجام شود

ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری اسلامی ایران - عکس از مهر

رهبر جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۹۹ و پیش از انتخابات ریاست جمهوری، در واکنش به انتشار فایل صوتی محمدجواد ظریف و کنایه و انتقاد او به دخالت سپاه پاسداران که او آن را «میدان» نامید، در مسائل دیپلماتیک و روابط با همسایگان و برجام، تذکر داد که تصمیم‌گیری و تبیین سیاست‌های کلی نظام در این حوزه توسط نهادهایی بالاتر از وزارت امور خارجه و حتی دولت انجام می‌شود.

علی خامنه‌ای در حالی این مسائل را بیان کرد که او و حامیانش در آن زمان تاکید داشتند که نباید اقتصاد کشور و معیشت مردم را به نتیجه مذاکره با غرب گره زد، و از سوی دیگر، در نظر تحلیلگران سیاسی بخش مهمی از وضع وخیم اقتصادی در کنار فساد و ناکارآمدی، حاصل سیاست خارجه تهاجمی جمهوری اسلامی ایران نسبت به کشورهای همسایه و جهان است.

حالا اما ورق سیاست در ایران گویی کمی برگشته است. دولت ابراهیم رئیسی مجموعه‌ای متشکل از حامیان ولی فقیه و یاران او درون حکومت، و میدان‌داران اصلی سیاست هستند. اوضاع اقتصادی کشور و بازتاب آن در جامعه نیز هرچه باشد، مستقیم به عملکرد ایشان بازمی‌گردد. 

همچنین، در صورتی که نظریه آماده شدن ابراهیم رئیسی برای رهبری در آینده نظام جمهوری اسلامی ایران درست باشد، اهمیت دارد که او در نگاه مردم فردی دارای درایت و توانا در حل مشکلات بین‌المللی و داخلی شناخته شود. شهرت «آیت‌الله اعدام»، در صورت موفق نشدن وی در حل و فصل مشکلات اقتصادی و سیاسی، می‌تواند از این «آیت‌الله» چهره‌ای بسازد که حتی مقبول نیروهای درون نظام هم نیست.

بنابراین، طبیعی است که در کنار شعار استکبارستیزی دولت سیزدهم، تلاش کند خود را در منظر افکار عمومی اهل تعامل با جهان معرفی کند. روز ۲۷ دی ماه، خبرگزاری رسمی دولت در همین رابطه یادداشتی منتشر کرد و مدعی شد که از زمان روی کار آمدن رئیسی، به‌خصوص طی یک ماه گذشته، او با زبان تعامل با دنیا و همسایگان وارد گفت‌وگو شده است. 

ایلنا در آن یادداشت این موضوع را استعاره‌ای از تسلط دولت نه تنها به زبان انگلیسی، که به زبان‌های چینی، روسی، اسپانیولی، و عربی دانست که کنایه‌ای از سفر وزیر امور خارجه دولت سیزدهم به چین، برنامه‌ریزی سفر ابراهیم رئیسی به روسیه، برقراری مذاکرات در وین با رهبری علی‌باقری کنی، سفر محسن رضایی به آمریکای جنوبی، سفر وزیر مسکن و شهرسازی به سوریه، و سفر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به دبی است. در آن گزارش ادعا شده است که اگر نتایج این سفرها و تلاش‌ها چنان که باید، در داخل ایران انعکاس نیافته است، به دلیل وجود استودیوهای رنگارنگ و گوناگون برای ناامید کردن مردم است. 

اما نکته مهمی که ظاهرا در شرح غلوآمیز این دست‌آوردها به آن اشاره نمی‌شود، این است که حاصل مذاکرات جمهوری اسلامی ایران با زبان‌های غیرانگلیسی (کشورهای دیگر) در چند ماه گذشته، چه بوده است؟

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در مذاکرات وین، باقری کنی، استاد دانشگاه امام صادق و عضو تیم مذاکره‌کننده سعید جلیلی در دولت محمود احمدی‌نژاد، تا امروز بیش از آن که پیش‌برنده مسائل باشد، در مرحله نخست با کنار گذاشتن حاصل گفت‌وگوهای برجامی تیم مذاکره‌کننده قبلی به ریاست عراقچی و ایجاد جوی ناامیدکننده و بازگرداندن ادبیات تهدید از سوی طرف‌های اروپایی و آمریکایی پای میز مذاکرات است. البته در شرایطی همین نتایج حاصل شده است که «میدان» سیاست ایران و رهبر جمهوری اسلامی ایران، و نیز جریان انقلابی و مجلس، از مذاکرات به هر ترتیب حمایت می‌کنند.

اما حاصل دیپلماسی چینی حکومت که در دولت قبل برنامه انعقاد قرارداد اقتصادی همه‌جانبه ۲۵ساله با آن کشور را اعلام کرده بود و به دلیل مبهم بودن و یکجانبه به نظر آمدن آن اعتراض‌های گسترده‌ای در جامعه ایجاد کرد، در سفر وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، اعلام یک‌شبه و بدون مقدمه اجرایی شدن آن قرارداد بوده است؛ موضوعی که منتقدان را از نو برانگیخت که چگونه بدون مصوبه مجلس و روشن شدن ابعاد این تفاهم برای جامعه، چنین تصمیمی به بهانه ستیز با غرب و آمریکا گرفته شده است.

تداوم درگیری‌ها در یمن، حمله مداوم به کشورهای همسایه، از جمله عربستان و اخیرا ابوظبی، باعث عمیق‌تر شدن اختلاف‌ها و بدبینی میان ایران وهمسایگان جنوبی شده است و در شمال هم وضع بهتر از این نیست. 

نقش منفعلانه ایران در وقایع افغانستان و روی کار آمدن طالبان، و شکست جناح سیاسی تحت حمایت ایران در انتخابات عراق، همه روشنگر این است که در حوزه کشورهای عربی و همسایه نیز بعید است بتوان دست‌آوردی در سیاست خارجی برای مسافران سیاست خارجی دولت سیزدهم متصور شد. 

سفر وزیر مسکن و شهرسازی به سوریه نیز در حالی برنامه‌ریزی شد که بشار اسد، دوست سال‌های گذشته جمهوری اسلامی ایران، دیگر در آن معنا نیست. نفوذ سیاسی و نظامی حکومت ایران در سوریه با نظر مثبت روسیه و تلاش‌های دیپلماتیک کشورهای عربی برای بازگرداندن حکومت آن کشور به جهان عرب، رو به کاهشی ملموس گذاشته است.

سفر محسن رضایی به آمریکای جنوبی و سفر وزیر فرهنگ به دبی نیز بیش از آن که در راستای تعامل سیاسی و بهبود اوضاع سیاست خارجی باشد، نمایشی سیاسی برای تبلیغ دولت سیزدهم با مصرف داخلی است.

در این میان اما سفر ابراهیم رئیسی به روسیه در تداوم سیاست «نگاه به شرق»، در شرایطی قرار است انجام شود که سرد شدن روابط ایران با آن کشور طی ماه‌های گذشته، چیزی نیست که پنهان باشد و در مذاکرات وین نیز روس‌ها بیش از آن که متوجه منافع ایران به عنوان یک متحد باشند، واسط تامین منافع خود و کشورهای عرب متحدشان در همسایگی ایران، اسرائیل، و مجموعه ذی‌نفعانی هستند که در مذاکرات فعلی حضور ندارند، اما منافع روشن و خواسته‌هایی دارند.

شاید یکی از دلایل حاصل نشدن پیشرفت موثر در مذاکرات برجامی برای مشارکت‌کنندگان و ترتیب‌دهندگان آن طی ماه‌های گذشته و طرح این ادعا از سوی هر دو طرف در خصوص «وقت‌کُشی»، به همین نامشخص بودن اصل منافع ایران و پیوند خوردن آن با مسائل طرف‌های دیگر، مانند چین و روسیه، بازگردد.

بنابراین، در حالی که دولت سیزدهم تلاش دارد چنین وانمود کند که در مذاکرات خارجی خود برای حل مشکلات پیش رو، معطل غرب نمانده است و نتیجه مذاکره برجام هرچه باشد، سیاست تعامل با متحدان و همسایگان، ایران را از تنگنای تحریم‌ها و مشکلات اقتصادی فعلی رها خواهد کرد، مسیر رویدادها روشنگر نتایجی هستند که چیزی جز آنچه تبلیغ می‌شود، برابر ناظران قرار می‌دهند.

دولت ابراهیم رئیسی، با توجه به متوقف شدن و بی‌حاصل ماندن نتیجه مذاکرات با عربستان سعودی و تداوم علنی خصومت، هم در صحنه رقابت خارجی و هم سیاست داخلی، تبلیغ برنامه حکومتی نابودی اسرائیل، کشدار کردن روند مذاکرات برجام و شفاف نبودن نقطه تعامل میان طرفین، و نیز از دست دادن روزافزون دامنه نفوذ سال‌های گذشته در کشورهای همسایه به دلیل ناتوانی در تامین منابع مالی لازم برای گروه‌های نیابتی، نه تنها در گفت‌وگو به زبان انگلیسی دچار لکنت است، که در صحبت به زبان روسی هم دچار عارضه نداشتن درک استراتژیک متناسب منافع ملی، در صحبت به زبان چینی دچار مشکل نداشتن درک بلندمدت از منافع طرفین، در صحبت به زبان عربی دچار درک خصومت‌آمیز از مسائل، و در صحبت به زبان اسپانیولی بیشتر درگیر «نمایش گفت‌وگوی سیاسی» ا‌ست تا «گفت‌وگویی سیاسی».