جمشید بهنام؛ از جمعیت‌شناسی تا نگاه متفاوت به مقوله تجدد

دکتر بهنام موسس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و قائم‌مقام دبیرکل شورای جهانی علوم اجتماعی در یونسکو بود

جمشید بهنام،‌ جامعه‌شناس و اندیشمند ایرانی- عکس از وبسایت شهروند

جمشید بهنام،‌ جامعه‌شناس و اندیشمند ایرانی، بعد از ۹۳ سال زندگی در پاریس درگذشت. نسل کتابخوان و علاقه‌مند به مباحث حوزه تاریخ اندیشه سیاسی در ایران معاصر دکتر بهنام را با کتاب مختصر و مفید «ایرانیان و اندیشه تجدد» و نیز «برلنی‌ها» می‌شناسد که انتشارات فرزان روز در دهه ۷۰، هر دو را با توصیه دکتر داریوش شایگان، منتشر کرد؛ دوره‌ای که هنوز شعله این گونه مباحث میان محافل روشنفکری درنگرفته بود و از این منظر می‌توان کتاب آقای بهنام را در زمره آثار پیشگام در این موضوع بررسی کرد.

جمشید بهنام در گفت‌وگوی تصویری بلندی که اکتبر ۲۰۱۷ با دکتر سعید پیوندی (جامعه‌شناس)‌ انجام داد، به تولدش در سال ۱۳۰۷ در استانبول و زندگی در آن دیار تا ۱۲ سالگی اشاره کرده است. او در سال ۱۹۴۰ (۱۳۱۹) به ایران می‌آید و یک سال و نیم بعد وارد دبیرستان می‌شود. دکتر بهنام در همان گفت‌وگو اشاره می‌کند که در سال ۱۹۴۹ و در بحبوحه ملی شدن صنعت نفت ایران و دولت مصدق به دانشکده حقوق که در آن سال‌ها مرکز اندیشه‌های ترقی‌خواهانه و البته بحث‌ و جدل‌های گرو‌ه‌های مختلف فکری بوده، وارد شده است: «تظاهرات و برخورد عقاید بین توده‌ای‌ها، پان‌ایرانیست‌ها، طرفداران جبهه ملی و… در چنین محیطی به من کمک کرد که تحولات فکری و سیاسی ایران را از نزدیک بشناسم.»

او سپس برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در آنجا در کلاس درس استادانی چون ژرژ گورویچ‌، جامعه‌شناس نامی و لوی اشتراوس، قوم‌شناس و انسان‌شناس فرانسوی، حضور یافت.

دعوت ابتهاج و حضور در سازمان برنامه

بهنام در پاریس دکترای اقتصاد و جمعیت‌شناسی گرفت. حضور ابوالحسن ابتهاج در راس سازمان برنامه و دعوتش از چهره‌های دانشگاهی برای همکاری با او، بهنام را نیز به ایران کشاند تا با حقوقی نسبتا خوب در سازمان برنامه استخدام شود اما بهنام در سازمان نماند و به دانشگاه تهران رفت تا یکی از اتفاق‌های مهم زندگی او و البته علوم اجتماعی ایران رقم بخورد: تاسیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران؛ وظیفه‌ای که دکتر علی‌اکبر سیاسی به او محول کرد. بهنام جدا از راه‌اندازی دانشکده علوم اجتماعی، از جمله موسسان پژوهشکده علوم اجتماعی هم بود که بعدها کسانی چون ابوالحسن بنی‌صدر، حسن حبیبی و… زیر نظر دکتر احسان نراقی آنجا پژوهش می‌کردند.

حاصل تلاش‌های دکتر بهنام در این سال‌ها یکی از نخستین پژوهش‌های میدانی درباره جمعیت‌شناسی ایران بود که بعدها در کتاب «ساخت‌های خانواده و خویشاوندی در ایران» به کار گرفته شد و انتشارات خوارزمی چاپ نخست آن را در اسفند‌ ۱۳۵۰ به بازار کتاب عرضه کرد. در سال ۱۳۵۲ او این کتاب را با اضافات بیشتر منتشر کرد و در مقدمه آن نوشت: «کتاب حاصل چند مطالعه است که زیر نظر نگارنده انجام شده است و برای نخستین بار منتشر می‌شود.» (ص ۴)

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

بهنام در این کتاب به مباحثی چون طبقه‌بندی خانواده‌های ایرانی، نظام خویشاوندی، شبکه‌های خویشاوندی و دگرگونی‌هایی که در نیمه اول قرن رخ داده بود، اشاره و تاکید می‌کند که چگونه مظاهر نوسازی خود را به ساختارهای اجتماعی همانند خانواده تحمیل می‌کنند و آن خانواده‌ هسته‌ای گذشته به خانواده‌ای پراکنده تبدیل می‌شود.

علاوه بر آن، او با همکاری شاپور راسخ کتاب «مقدمات جامعه‌شناسی» را نوشت که از جمله نخستین‌ کتاب‌های تالیفی در حوزه جامعه‌شناسی به شمار می‌رود.

انقلاب و کوچ اجباری

شاید اگر انقلاب سال ۵۷ رخ نمی‌داد، بهنام به یکی از مهم‌ترین و اثرگذارترین افراد در مطالعات جمعیت‌شناسانه در ایران بدل می‌شد اما انقلاب سبب شد تا او کوچ به خارج را برگزیند. در آن سال‌ها است که به گفته خود به دلیل دسترسی نداشتن به منابع برای استمرار مطالعات جامعه‌شناختی و جمعیت شناسانه، به سمت تالیف کتاب‌های «اندیشه تجدد» و «برلنی‌ها» سوق داده می‌شود. اگرچه حضور در گروه مطالعات دانشگاه کمبریج برای تالیف کتاب «تاریخ ایران کمبریج» نیز به او این انگیزه داد که بخشی از زمانش را به مطالعه تاریخ دوره قاجار و پس از آن اختصاص دهد.

تصدی عالی‌ترین مقام‌ها در یونسکو

پس از انقلاب و از سال‌های پایانی دهه ۸۰ میلادی، او مسئولیت برخی از طرح‌های جمعیت‌شناسی در بخش آفریقای یونسکو را بر عهده گرفت. مدتی بعد، قائم‌مقام بخش مطالعات اجتماعی یونسکو شد و حاصل برخی از این پژوهش‌های جمعیت‌شناسانه را در کتابی با عنوان «تحولات خانواده (پویایی خانواده در حوزه‌های فرهنگی گوناگون)» گرد آورد. نکته جالب توجه اینکه کتاب را محمدجعفر پوینده (اهل قلمی که در قتل‌های زنجیره‌ای سال ۷۷ کشته شد) به فارسی برگرداند و به گفته دکتر بهنام، ترجمه بسیار روانی است اما کتاب‌های فارسی وقتی به دست او رسید که پوینده به قتل رسیده بود.

کتاب برگرفته از همایش‌های بین‌المللی یونسکو است که از سال ۱۹۸۸ درباره‌ «آینده‌ خانواده» برگزار شد. در کتاب، با نمایی کلی بیشتر بر تنوع وضعیت‌های خانوادگی در برابر چندگانگی حوزه‌های فرهنگی و سطوح تکامل آن تاکید شده است.

به باور بهنام، انتقاد از کارکردهای خانواده در این دوران بر سه دسته متمرکز است: یا ارتجاعی است و به الگوهای گذشته نظر دارد، یا اصلاح‌طلبانه و موافق تحول متعادل حال به آینده است یا انقلابی و خواهان دگرگونی بنیادی است و خانواده با انعطافی که دارد، همواره می‌تواند ارزش‌های فرهنگی و اخلاقی را انتقال دهد و از انسان در برابر تنهایی، خشونت و خطرهای دیگری که تمدن معاصر را تهدید می‌کنند، پشتیبانی کند. از این گذشته، خانواده ضمن اینکه از مدرن‌سازی تاثیر می‌پذیرد، خود نیز خواهد توانست به عاملی برای رشد بدل شود.

ایرانیان و اندیشه تجدد و برلنی‌ها

جدا از تلاش‌های عملیاتی دکتر بهنام در یونسکو و کوشش‌های ارزنده‌‌اش در زمینه ارتقای مطالعات جامعه‌شناسانه و به‌خصوص جمعیت‌شناسی در سطوح جهانی، کتاب «ایرانیان و اندیشه تجدد» از جمله آثاری است که به درک تاریخی او از مشکلات و مسائل ایران معاصر می‌پردازد. این کتاب اثری ۱۹۰ صفحه‌ای است و به نظر می‌رسد تعمدا مختصر و مفید تالیف شده است. در میزگرد نقد و بررسی‌ آن در پاریس (فروردین ۱۳۸۱)، دکتر بهنام بر اختصار آن تاکید داشت و گفت: «برایم آسان‌تر بود کتابی ۶۰۰ صفحه‌ای تالیف کنم اما می‌خواستم افراد بیشتری آن را مطالعه کنند.»

او در این کتاب با بررسی دقیق تحولات فرهنگی ۱۵۰ سال اخیر ایران در پی پاسخ به این پرسش است که اندیشه تجدد از کجا و چگونه به ایران وارد شد و چطور ذهن ایرانیان را به خود مشغول کرد؟ و مهم‌تر از آن به تعریف و تفکیک بین تجدد و نوسازی پرداخت و اولی را امری فرهنگی و عمدتا به حوزه فلسفه سیاسی مرتبط دانست و دومی را به حوزه جامعه‌شناسی و اقتصاد سیاسی ربط داد.

کتاب چهار فصل دارد. در فصل اول، رخدادهای مهم پس از جنگ ایران و روس و دوره عباس‌ میرزا تا مشروطه و تحولات در عصر پهلوی بررسی شده است. در بخش دوم، ایده‌های اصلی روشنفکران در گروه‌های مختلف ملی، مذهبی و غیردینی گردآوری و آرای آن‌ها واکاوی شده است.

جدا از این کتاب، در سال‌های اولیه دهه ۸۰، نشر مرکز گفت‌وگوی رامین جهانبگلو با او را نیز در کتابی با عنوان «تمدن و تجدد» منتشر شد؛ کتابی که به نظر می‌رسد آقای بهنام در آن برخی دیدگاه‌هایش در تفاوت بین تمدن و تجدد را تشریح کرده است.

«برلنی‌ها» دیگر کتاب آقای بهنام است که دیدگا‌ه‌های تحصیلکردگان چند دوره مختلف (از ۱۹۱۵ تا ۱۹۲۲) را که از ایران به برلین آلمان رفتند و آنجا به فعالیت‌های فکری و فرهنگی، از جمله انتشار مجله، پرداختند، تجزیه‌وتحلیل کرده است. نام «برلنی‌ها» را هم محمدعلی جمال‌زاده به آن‌ها داد و به نوشته آقای بهنام، حاصل حضورشان «انتشار چهار مجله و دو روزنامه بود که در آن مباحثی چون تمدن غرب، تساهل مذهبی، ساخت قدرت، وضع زنان و ... در ایران را مطرح کردند.» (ص۲) چهره‌هایی چون تقی‌‌زاده و کاظم‌زاده ایرانشهر در این گروه قرار داشتند و کتاب در دو بخش، ضمن روایت پیدایی و تداوم این حرکت از نظر تاریخی، دیدگاه‌های مهم‌ترین اشخاص این گروه را نقد و بررسی می‌کند.

دکتر بهنام در زندگی ۹۰ و چندساله خود سعی کرد نگاه تعصب‌آمیز به پدیده‌ها را به کناری نهد و از زاویه یک محقق علوم اجتماعی که درس اقتصاد هم خوانده است، تصویری واقعی‌تر از جامعه ایران به دست دهد.

 او به آینده جامعه مدنی در ایران بسیار خوش‌بین بود. در گفت‌وگویی با سیروس علی‌نژاد، به تحرک و پویایی موجود در مردم ایران اشاره کرده و گفته بود: «اکنون عده زيادی در داخل ايران به کارهای مختلف می‌پردازند؛ کارهای اجتماعی و فرهنگی و غيره. اين نشان می‌دهد که این‌ها احساس می‌کنند ديگر احتياج نيست دولت برايشان اين کارها را بکند. احساس می‌کنند شهروند شده‌اند، مواظب محيط شهری‌شان‌اند، مواظب مسائل محله‌شان‌اند، يا احساس فرديت می‌کنند. زن‌ها امروز حرف‌های ديگری می‌زنند و نشان می‌دهند که کم‌کم دارند از صغارت بيرون می‌آيند. جوان‌ها در روابطشان شخصيت بيشتری از خود نشان می‌دهند. در خانواده و در جامعه همه‌جا اتفاق‌هایی می‌افتد. این‌ها همه نشانه‌های آن است که يک نوع مدرنيته از پايين دارد پيدا می‌شود.»

بیشتر از فرهنگ و هنر