خودشیفتگان: عامل خودپسندی چیست؟

خودشیفتگی معمولاً شامل خودبزرگ‌بینی، احساس برتری، حق به جانب بودن و عدم توجه به دیگران است

خودشیفته‌های آسیب‌پذیر گوشه‌گیر، روان‌رنجور و عاری از اعتمادبه‌نفس هستند - canva

حتماً تا حالا در زندگی با یک خودشیفته ملاقات کرده‌اید. کسانی که فکر می‌کنند از همه بهترند، بر گفتگو مسلط هستند و جلب‌توجه را دوست دارند؛ اما بگذارید رازی را با شما در میان بگذاریم. دانشمندان رفتارشناسی میگویند خودشیفته‌ها ممکن است به‌شدت عاری از اعتمادبه‌نفس باشند، برخلاف آن چیزی که وانمود می‌کنند.

خودشیفتگی همچنین یکی از موضوعات محبوب در روانشناسی است. خودشیفتگی اولین بار در اواخر قرن نوزدهم به‌عنوان یک اختلال روانی تشخیص داده شد.

خودشیفتگی در اساطیر

در اساطیر کلاسیک یونان «نارسیسیس» پسر خدای رودخانه سفیسوس و یک پری به نام لیریوپه بود. او به دلیل زیبایی صورت و اندام استثنایی خود مشهور بود. یک روز وقتی نارسیسیس در جنگل قدم می‌زد، یک پری زیبا به نام اکو او را دید و عاشق او شد. با این حال نارسیسیس مهر او را نپذیرفت و اکو را دل‌شکسته بر جا گذاشت.

نمسیس، الهه انتقام، نارسیسیس را برای تنبیه به برکه‌ی آبی کشاند که در آن او برای اولین بار با بازتاب چهره‌ی خود روبرو شد. نارسیسیس عاشق بازتاب چهره‌ی خود شد و در نهایت متوجه شد که عشقش نمی‌تواند متقابل باشد و آن‌قدر در برکه به تصویر خود نگریست تا جان داد.

افسانه نارسیسیس درباره‌ی خطرات دوست داشتن بیش از حد خود، غرق شدن در خود و عدم همدلی با دیگران را به ما هشدار می‌دهد. این افسانه تأثیر عمیقی بر فرهنگ، هنر و ادبیات غرب داشته است.

در روانشناسی مدرن خودشیفتگی معمولاً به‌عنوان یک ویژگی شخصیتی در نظر گرفته می‌شود. برخی از افراد بیشتر خودشیفته هستند و برخی کمتر. خودشیفتگی معمولاً شامل خودبزرگ‌بینی، احساس برتری، حق به جانب بودن و عدم توجه به دیگران است. این تصویر آشنایی از یک خودشیفته است، اما تنها تصویر نیست.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

عالی نمایی در مقابل آسیب‌پذیر

در تحقیقات اخیر دو نوع خودشیفتگی که قبلاً شناسایی شده بود مورد بررسی قرار گرفت: عالی‌نما و آسیب‌پذیر. خودشیفتگان عالی‌نما مغرور، سلطه‌گر و برون‌گرا هستند. آن‌ها عزت نفس بالایی دارند، جسور و قاطع هستند و از زندگی خود احساس رضایت و اطمینان می‌کنند.

از سوی دیگر خودشیفته‌های آسیب‌پذیر گوشه‌گیر، روان‌رنجور و عاری از اعتمادبه‌نفس هستند. آن‌ها عزت‌نفس پایینی دارند، بیش‌ازحد حساس‌اند و احساس اضطراب و افسردگی می‌کنند. بااین‌حال این دو نوع خودشیفته وجوه مشترکی نیز دارند؛ هر دو خودخواه‌اند، احساس محق بودن در برخورداری از امتیازات ویژه را دارند و با دیگران به شیوه‌های خصمانه ارتباط برقرار می‌کنند.

شاید بتوانید این دو نوع خودشیفته را با نحوه رفتار آن‌ها در موقعیت‌های اجتماعی تشخیص دهید؛ خودشیفتگان بزرگ از نظر اجتماعی دارای صلاحیت هستند. آن‌ها به‌احتمال‌زیاد سلطه‌گر و جذاب هستند. از سوی دیگر خودشیفتگان آسیب‌پذیر از مهارت اجتماعی کمتری برخوردارند و در موقعیت‌های اجتماعی خجالتی و مضطرب هستند. درحالی‌که خودشیفته‌های عالی‌نما در پیگیری اهداف خود صریح و قاطع هستند و به دنبال کسب حداکثر موفقیت‌اند، خودشیفته‌های آسیب‌پذیر ترسو و تدافعی هستند و به دنبال به حداقل رساندن شکست‌ها هستند.

در تحقیقی که با حضور ۶۷۶ فرد بزرگ‌سال در ایالات‌متحده صورت گرفت، مشخص شد که هر دو گونه‌ی خودشیفته‌های عالی‌نما و آسیب‌پذیر به شدت تشنه به دست آوردن موقعیت اجتماعی هستند. جالب اینجاست که درحالی‌که خودشیفته‌های عالی‌نما احساس می‌کردند در دستیابی به این موقعیت موفق بوده‌اند، خودشیفته‌های آسیب‌پذیر احساس می‌کردند که به جایگاه شایسته خود دست نیافته‌اند.

هر دو نوع خودشیفته احترام و تحسین دیگران را می‌خواهند. خودشیفته‌های عالی‌نما می‌توانند ستاره‌هایی در صحنه‌ فردی باشند که پیروزمندانه توجهات را به خود جلب می‌کنند، همتایان آسیب‌پذیر آن‌ها ممکن است کمی در حاشیه کمین کرده و با ناراحتی به دنبال تشویقی بگردند که تشنه‌ آن هستند، اما موفق به کسب آن نشوند.

زیگموند فروید خودشیفتگی را بخشی طبیعی از رشد کودک می‌دانست، اما معتقد بود که اگر بعد از بلوغ تا بزرگ‌سالی ادامه یابد، می‌‌تواند به یک اختلال تبدیل شود.

بیشتر از زندگی