پروانه مافی، نماینده مجلس شورای اسلامی تایید میکند که در مدت یکسال قیمت مسکن در شهر تهران ۱۷۴ درصد افزایش یافته است. افزایشی که تشدید مهاجرت از شهر به حاشیه و شکلگیری کلونیهای بزرگ و کوچک را به همراه دارد.
مساله اینجاست که این افزایش قیمت با توجه به اینکه همزمان با موج مهاجرت همراه است موجبات نوسان قیمت در شهرهای اقماری را به همراه دارد. بر اساس تاییدهای نمایندگان مجلس شورای اسلامی افزایش بهای مسکن و مستغلات در شهرهای اقماری پیرامون کلانشهرها گاه به ۵۰۰ درصد هم رسیده است. این موضوع میتواند با عدم وجود بسترهای لازم در بسیاری از شهرهای اقماری و حاشیه شهرهای بزرگ معضلات اجتماعی-اقتصادی و حتی سیاسی را به همراه داشته باشد.
در کنار این موضوعات یکی از عوامل تشدید قیمت مسکن موضوع «سلطانهای مسکن» است که میبایست به آن توجه داشت. زهرا سعیدی، نماینده مجلس شورای اسلامی چندی پیش تایید کرد که تنها یک نفر در تهران ۲۵۰۰ مسکن ساخته است که ولی آنها را وارد بازار نکرده است. این نماینده مجلس همچنین اضافه کرده از حدود ۱۰ میلیون واحد مسکونی ساخته شده از سال ۱۳۸۵ تاکنون تنها ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار واحد در اختیار مصرف کننده قرار گرفته است. باید در نظر داشت نزدیک به ۷ میلیون واحد امروز در دست کسانیست که میتوانند قیمت مسکن را به هر شکلی تعیین کنند. به این آمار هم باید توجه داشت که آمار خانههای خالی ۵۵ درصد رشد دارد و به این شکل نسبت خانههای خالی به کل موجودی واحدهای مسکونی به ۱۱ درصد رسیده است. در واقع از هر ۱۰ خانه یک خانه خالی وجود دارد.
پروانه مافی، نماینده مجلس شورای اسلامی با اشاره به این آمار به میانگین جهانی واحدهای مسکونی خالی از سکنه اشاره میکند که بین ۴ تا ۶ درصد است، عددی که در تهران به ۱۳ درصد رسیده است. در واقع آمارهای ایران نزدیک به ۲ برابر و در شهر تهران به طور خاص ۲ برابر میانگین جهانی است. با این حال و با وجود تایید نمایندگان مجلس و نهادهای مستقل اما نمایندگان دولت حاضر به تایید این آمارها نیستند و بدون اینکه حاضر به ارائه آمار باشند توپ را در زمین دیگران میاندازند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
همزمان میتوان گفت که خانههای خریداری شده نیز کوچکتر شدهاند. دادههای سامانه ثبت معاملات املاک و مستغلات ایران نشان میدهد خرداد امسال بیشترین سهم از معاملات واحد مسکونی به زیربنای بین ۵۰ تا ۶۰ مترمربع تعلق دارد؛ این در حالیست که در مدت مشابه سال گذشته این میزان ۶۰ تا ۷۰ متر بود. خرید املاک زیر ۴۰ متر مربع در ایران هم با اینکه همچنان سهم کوچکی از بازار را تشکیل میدهد اما با هفت دهم درصد افزایش به ۳/۶ درصد کل بازار ایران رسیده است؛ افزایشی که میتواند بخشی از پازل کاهش قدرت خرید مسکن در ایران باشد، خانههایی که با همزمانی افزایش قیمت خرید و اجاره موجبات تمایل شهروندان به خانههای کوچک را فراهم ساخته است. بیشترین میزان خرید و فروش مسکن مرتبط با آنهاییست که قیمت آنها بین ۷/۵ تا ۹ میلیون به ازاء هر متر مربع است. اما نکته مهم اینجاست که در مقام دوم ۶ تا ۷/۵ میلیون تومان است اما سومین رتبه را بالای ۲۵۰ میلیون نشان میدهد.
در واقع با ضرب این آمارها در میانگین فروش باید گفت بیشترین میزان خرید و فروش برای هر واحد بین ۳۰۰ تا ۴۵۰ میلیون است و این در حالیست که ۹/۲ درصد بازار مسکن را املاک بالای ۳۰ میلیارد تومان تشکیل میدهد. این تصویر کلی از بخش مسکن نه تنها نشاندهنده بحرانهای اقتصادی در ایران و حبابهای شکل گرفته حاصل از سیاستهای اشتباه زنجیرهای در کلیت نظام جمهوری اسلامی است اما همزمان بحرانهای اجتماعی را به همراه دارد. همانطور که در ابتدای این مطلب اشاره شده افزایش حاشیهنشینی یکی از این بحرانهاست. محمد علیخانی، رئیس کمیسیون عمران و حمل و نقل شورای شهر تهران میگوید تا سال ۱۴۰۰ جمعیت اطراف پایتخت به دو برابر افزایش پیدا میکند. بر اساس آمارهای رسمی در دیگر شهرها میتوان به مشهد ۳/۵ میلیون نفری اشاره کرد که نزدیک به یک سوم از این جمعیت در ۶۶ پهنه حاشیه شهر سکونت دارند. این موضوع در بیشتر کلانشهرهای ایران به شکلها و اندازههای گوناگون وجود دارد.
مدیرعامل سازمان نوسازی شهرداری تهران با اشاره به اینکه رشد جمعیت شهر تهران به یک درصد رسیده است اما همزمان از افزایش جمعیت در اندیشه، پرند، هشتگرد، آبیک، رباطکریم، رودهن و بومهن خبر میدهد. به این معنی شهر تهران به یک توازن جمعیتی رسیده است و آنچه امروز تهران با آن مواجه است جمعیت روز و شب است. در واقع جمعیت ساکن و جمعیت شاغلی که روز را در تهران سپری میکند و شب برای سکونت به حاشیه آن میرود. کاوه حاجیعلیاکبری علت اصلی این تغییر بافت جمعیتی را افزایش ۵۰ درصدی قیمت اجاره و افزایش بیسابقه افزایش بهای خرید مسکن در شهر تهران عنوان کرده است. به این موضوع نیز توجه داشته باشیم که این حاشیهنشینی گاه حتی به کپرنشینی یا زندگی در کانکس هم ختم میشود. در واقع وضعیت به نحوی پیش میرود که خانوادهای حتی توانایی پرداخت اجاره بها در شهرهای اقماری را ندارد.
مهاجرت از روستا به شهر موضوع جدیدی نیست اما با توجه به تشدید پدیده حاشیه نشینی آنهایی که سالها مقیم شهرهای بزرگ بودند شکل دیگری به خود میگیرد. گاه خانوادهای که به دلیل نبود امکانات در روستاهای خود به شهرها مهاجرت کردهاند حالا در مقابل گزینه بازگشت به روستای خود حتی حاضرند در حاشیه شهر باقی بمانند و در کانکس زندگی کنند. روزنامه خراسان از مطبوعات نزدیک به محافظهکاران جمهوری اسلامی مرداد امسال از آمار ۱۲ میلیونی جمعیت در سکونتهای غیررسمی در کل ایران خبر داده است. بر اساس آمارها در سال ۱۳۷۹ هر خانوار با پس انداز یک سوم درآمد ماهانه میتوانست با دورنمای خرید خانه طی ۱۲ سال همراه باشد. بر اساس گذار آماری این دوره زمانی در سال ۱۳۹۴ به ۳۱ سال رسید. با این حساب و با افزایش قیمتها در فاصله ۴ سال گذشته دهکهای میانی و پایینی جامعه نمیتوانند در هیچ شکلی خانهدار شوند.
حاشیه نشینی معضلات اجتماعی متعددی را فراهم میسازد؛ افزایش خرید و فروش و مصرف مواد مخدر، کودک همسری، کودکان کار و خشونت خانگی از جمله معضلات اجتماعی ناشی از این حاشیهنشینی عنوان میشود. به این مهم توجه داشته باشیم که حاشیهنشینی در سالهای گذشته تعریف متفاوتی در ادبیات اجتماعی ایران پیدا کرده است. امروز حاشیهنشینی الزاما زندگی در خانههای ویرانه و کپرها نیست و امروزه بخش بزرگی از آنها در نظام اجتماعی شهری عجین هستند. اما در مورد مشخص شهر تهران بخش بزرگی از آنها زیست کاری و زیست خانگی متفاوتی دارند. پدیدهای که همانطور که اشاره شد در بیشتر ابرشهرهای جهان تا حدودی وجود دارد اما آنچه امروز به عنوان بحران از آن یاد میشود میزان این نوع زندگی است.
این پدیده با اینکه جدید نیست اما باید با ابزارها و تعریفهای جدید به آن نگاه کرد. در واقع امروز باید پدیده حاشیهنشینی را در سه مرحله اصلی شکلگیری، دگرگونی و پیوستگی جستجو کرد. مطالعات اجتماعی در این زمینه و توجه دادن به این بحران زنجیرهای تا امروز نه اینکه جلوی پیوستگی حاشیهنشینی را نگرفته بلکه با سیاستهای نادرست بر سرعت آن افزوده است؛ در واقع ایران امروز حالا جدا از سه عاملی که به آن اشاره شده با موضوع سرعت رشد حاشیهنشینی نیز روبروست.