نوبل ادبی ۲۰۲۱ به نویسنده‌‌ای گمنام رسید؛ عبدالرزاق گورنه

به نظر می‌رسد حتی حرفه‌ای‌های ادبیات ایران هم شناخت چندانی از نویسنده زنگباری ندارند

عبدالرزاق گورنه نویسنده‌ اهل زنگبار در شرق آفریقا- REUTERS/Henry Nicholls

اعلام نام عبدالرزاق گورنه (Abdulrazak Gurnah) از سوی تیم گزینش جایزه ادبی نوبل، حداقل برای ایرانیان تعجب‌برانگیز بود. نویسنده‌ اهل زنگبار در شرق آفریقا؛ نامی که شاید ایرانیان بیشتر آن را در ادبیات و شعر کهن دیده‌اند و البته ردپای تاریخی نیز از این کشور و دیار، در سابقه ما ایرانیان به چشم می‌آید؛ زمانی که در دوره‌ سلطنت آل بویه گروهی از شیرازی‌ها به این منطقه مهاجرت کردند و از این جهت نام زنگبار بارها و بارها در آثار ادبی و تاریخی ایران طنین‌انداز شده است.

آنگونه که کمیته ادبی نوبل در بیانیه بسیار کوتاهی که روی سایت خود قرار داده است و در مراسم پخش مستقیم از سوی نماینده کمیته ادبی نوبل خوانده شد، آقای گورنه به دلیل نوشته‌های «فراوان‌تاثیر و همدلانه‌اش در زمینه اثرات استعمار بر سرشت و سرنوشت پناهجویان در خلیج میان فرهنگ‌ها و قاره‌ها» این جایزه را دریافت کرده است.

در گزارش نیویورک تایمز از این مراسم به اندرو اولسون، به عنوان نماینده اعلام‌کننده نوبل ادبی اشاره شده و از قول او آورده است که «گورنه از جمله چهره‌های برجسته ادبیات پسااستعماری به شمار می‌رود». در کارنامه گورنه ده رمان و مقالات و نوشته‌های بسیاری وجود دارد.

این نویسنده برنده نوبل ادبی، متولد ۲۰ دسامبر ۱۹۴۸ در زنگبار است که بعدها به کشور تانزانیا ملحق شد. گورنه اما در همان اوان جوانی به انگلیس مهاجرت کرد و در دانشگاه کنت به تحصیل پرداخت و پس از اخذ دکتری به عنوان استاد دانشگاه تدریس در دانشگاه را دنبال کرد. در سال ۲۰۰۶ نیز به عضویت انجمن سلطنتی ادبیات برگزیده شد و در چند سال اخیر نیز از همان دانشگاه بازنشسته شده است.

نامی غریب؛ حتی برای اهالی ادبیات

نام عبدالرزاق را حتی برخی از اهالی حرفه‌ای داستان هم نشنیده بودند و از این بابت می‌توان گفت ایرانیان و بسیاری از مردمان جهان از اعلام نام او غافلگیر شدند. جدای از آن نویسنده برنده نوبل ادبی امسال حتی نامش در زمره برندگان برخی از جوایز ادبی دیگر نیز نیست و تنها چیزی که از او در خاطر مانده است،‌ نامزدی جایزه بوکر برای رمان «بهشت» اوست که در سال ۱۹۹۴ در فهرست نهایی این جایزه قرار گرفت. جایزه آن سال بوکر به جیمز کلمن انگلیسی رسید. علاوه بر‌ آن یکی دیگر از آثارش هم تا مرحله نهایی جایزه کتاب لس‌آنجلس تایمز به پیش رفت. با چنین پیش‌زمینه‌ای است که اذهان بی‌اختیار به سمت فهرستی از افرادی می‌رود که می‌توانستند به جای آقای گورنه صاحب جایزه نوبل شوند. نکته‌ای که در تاریخ صد و اندی ساله نوبل بارها تکرار شده است.

حذف شدگان از جایزه نوبل از تولستوی تا دولت‌آبادی

 در این میانه ایرانیان چند سالی است که به انتظار برآمدن دود سفیدی از بام کمیته نوبل هستند که در آن نام محمود دولت‌آبادی شنیده شود. اما جدای از دولت‌آبادی دیگرانی هم هستند که شاید از نظر برد مطالب و سبک ویژه‌ای که در داستان‌نویسی بنا گذاشتند، شایسته دریافت جایزه نوبل ادبی بودند و هستند و موفق به دریافت آن نشدند. نگاهی به فهرست صد و خرده‌ای سال جایزه ادبی نوبل گویای این نگاه تبعیض‌آمیز و گاه سیاسی کمیته گزینش به ادبیات است. شاید تعجب کنید که بشنوید کمیته نوبل نویسنده‌‌ای در طراز لئون تولستوی را از قلم انداخت،‌ آن هم به مدت ده سال، و نویسندگانی را انتخاب کرد که تقریبا هیچ کدامشان شناخته شده نیستند. اگر باور ندارید سری به اسامی دریافت کنندگان این جایزه در سال‌های ۱۹۰۱ تا ۱۹۱۰ بزنید که تولستوی در آن سال درگذشت. می‌توان از آنتوان چخوف هم نام برد که دستش به جایزه ادبی نرسید،‌ البته چخوف جوانمرگ شد و در سن ۴۴ سالگی و سه سال بعد از پاگیری جایزه نوبل درگذشت، ولی در میان سایر نام‌ها نیز می‌توان برجستگانی چون مارسل پروست، جیمز جویس، مارک تواین را نام برد. حتی چهره‌ای همانند فیلپ راث که بسیاری او را از شایستگان دریافت جایزه نوبل می‌دانستند، پشت در نوبل ماند و جالب این که کمیته نوبل به هموطن او، باب دیلن، که وجه موسیقایی و ترانه‌سرایی او بر وجه ادبی‌اش غالب است، این جایزه را داد اما به راث آن را نبخشید.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

شاید بیشترین تعجب از نگرفتن جایزه نوبل را بتوان به خورخه لوئیس بورخس نسبت داد، نویسنده چیره‌دست و صاحب سبک آرژانتینی که بر نسلی از نویسندگان هم عصر خود تاثیر بسیاری نهاد.

برخی بر این باورند که ندادن جایزه به برخی از این نویسندگان دلایل سیاسی دارد و کمیته نوبل ملاحظاتی چون داشتن پیشینه حقوق بشری و نگاه انسان‌دوستانه را در دادن جایزه لحاظ می‌کند. اگر از این منظر نگاه کنیم طبیعی است که امثال بورخس در خارج دایره قرار می‌گیرند، چرا که از دیکتاتورهایی چون پینوشه حمایت کردند. اما بر همین نگاه هم می‌توان نقد وارد ساخت، به خصوص در یکی دو سال اخیر که پیتر هانتکه اتریشی برنده نوبل ادبی شد، بسیاری به کمیته داوری نوبل انتقاد کردند و خواستند به دلیل آنچه که آنها حمایت‌های هانتکه از جریان نازیسم بود، این جایزه را از او پس بگیرند. از همین زاویه است که کمیته نوبل سعی می‌کند در اعطای جایزه نگاه صرف ادبی نداشته باشد و دیگر ملاحظات را نیز مد نظر قرار دهد.

جایزه نوبل این خاصیت را دارد که حداقل برای لحظاتی اذهان را متوجه نویسنده و برنده کند. مترجمان در زبان‌های مختلف دست به کار می‌شوند و کتاب را برگردان می‌کنند. اما اگر اثر با طبع مخاطبان همخوانی داشته باشد، طبیعی است که نام او طنین بیشتری خواهد یافت و کتاب‌هایش می‌تواند رواج و رونق یابد و بازار کتابخوانی را در کشورها، از جمله ایران گرم کند. اما اگر اثر مورد طبعی نباشد طبیعی است که همانند برخی دیگر از برندگان نوبل جایی در قفسه کتابفروش‌های مجازی و فیزیکی نخواهد یافت.

بیشتر از فرهنگ و هنر