بهمن فرقانی، خلبانی که فرماندهان مذهبی از حضورش در نیروی هوایی وحشت داشتند

همه‌چیز درباره سرهنگ بهمن فرقانی، کارشناس بررسی مهم‌ترین سوانح نیروی هوایی ارتش ایران در طول جنگ ایران و عراق

بهمن فرقانی در سال ۱۳۵۸ مسئول بررسی سانحه هواپیماها و هلیکوپترهای آمریکایی در طبس شد - Kobaz twitter

۴۰ سال پیش در چنین روزی، برابر با هفتم مهر ۱۳۶۰، یک فروند هواپیمای ترابری متوسط لاکهید سی-۱۳۰ئی‌هرکولس (Lockheed C-130E Hercules) نیروی هوایی ارتش با شماره  ۸۵۲۵-۵ حامل اجساد ۳۲ تن از کشته‌های جنگ، ۴۰ سرنشین و ۹ نفر خدمه در منطقه کهریزک واقع در جنوب تهران دچار سانحه شد که در جریان آن تنها ۱۹ نفر جان سالم به در بردند. این واقعه به علت حضور فرماندهان ارتش و سپاه و وزیر دفاع وقت در میان کشته‌های سقوط هواپیما به مهم‌ترین سانحه نیروی هوایی ارتش در طول جنگ ایران و عراق تبدیل شد.

مسئولیت بررسی این سانحه به عهده سرهنگ بهمن فرقانی، خلبان هواپیمای جنگنده بمب‌افکن اف-۴ئی فانتوم۲ و رئیس بازرسی و ایمنی نیروی هوایی ارتش گذاشته شد. هیئت بررسی سانحه به رهبری وی موفق شدند دلیل اصلی سقوط هواپیما را که ترکیبی از نقص فنی در سامانه برق هواپیما (بدون دخالت انسانی) و اشتباه خدمه پرواز در ریشه‌یابی دقیق قطعی برق هواپیما بود، تشخیص دهد. نتیجه بررسی این سانحه موردپسند مقام‌های رژیم جمهوری اسلامی واقع نشد زیرا آن‌ها به خرابکاری سازمان مجاهدین خلق در هواپیما معتقد بودند. فرقانی به جانبداری از این سازمان متهم شد اما پس از انتشار نتیجه بررسی این سانحه در یک هیئت بی‌طرف از نیروی هوایی پاکستان که با نتایج تحقیقات فرقانی مطابقت داشت، از این اتهام تبرئه شد.

بهمن فرقانی در سال‌های پیش از انقلاب وظیفه بررسی مهم‌ترین سوانح نیروی هوایی شامل سانحه کایت ارتشبد محمد خاتمی، فرمانده سابق نیروی هوایی شاهنشاهی، در سد دز را که به فوت او منجر شد، بر عهده داشت. او اگرچه با وقوع انقلاب دستگیر و به زندان افتاد، به علت دانش و تخصص منحصربه‌فردش به خدمت بازگردانده شد.

فرقانی در سال ۱۳۵۸ مسئول بررسی سانحه هواپیماها و هلیکوپترهای آمریکایی در طبس شد. در جریان قیام شاهرخی یا کودتای نوژه، فرقانی برای دومین بار بازداشت شد اما این بار هم به دنبال آغاز جنگ و نیاز رژیم جمهوری اسلامی به تخصص او، از خطر اعدام نجات یافت و به خدمت بازگردانده شد. او در طول جنگ فرماندهی پایگاه چهارم شکاری تاکتیکی وحدتی و همچنین ریاست امنیت پرواز و بازرسی و ایمنی نیروی هوایی ارتش را بر عهده داشت.

فرقانی که از افسران وظیفه‌شناس نیروی هوایی ارتش بود، نتوانست خود را با حاکمیت رابطه‌مداری که به‌تدریج در سطوح بالای فرماندهی نیروی هوایی رسوخ کرده بود، منطبق کند. افسران مکتبی چون سروان عباس بابایی که به دلیل تعلق‌خاطر به مقام‌های رژیم جمهوری اسلامی به‌طور ناگهانی ارتقا درجه یافتند و مسئولیت‌های مهم را به عهده گرفتند، نظم و انضباط کاری افسران باتجربه‌ای چون بهمن فرقانی را تاب نمی‌آورند و لذا با زیر سوال بردن آن‌ها به سمت حذفشان رفتند. البته فرقانی پیش از آنکه با حذف مواجه شود، خود برای بازنشستگی پیش از موعد درخواست داد و در سال ۱۳۶۴ از این نیرو خارج شد. او پس از چند سال فعالیت در ایران و مواجهه با مشکلاتی که فرماندهان مکتبی پیشین برایش ایجاد کردند، به ناچار ایران را ترک کرد.

سوابق پروازی بهمن فرقانی پیش از انقلاب

بهمن فرقانی از نخستین خلبانان گردان ۱۰۱ شناسایی تاکتیکی نیروی هوایی ارتش مجهز به هواپیماهای شناسایی آر تی-۳۳آ بود. او در سال ۱۳۴۱ پرواز با این هواپیما را شروع کرد و پس از ورود هواپیماهای شناسایی آراف-۵آ، پرواز با آن‌ها را نیز آموزش دید. او در مجموع دو هزار و ۳۰۰ ساعت با آن‌ها پرواز کرد که دست‌کم پنج ماموریت برون‌مرزی بر فراز عراق در اوایل دهه ۱۳۵۰ خورشیدی را شامل می‌شد. نیروی هوایی شاهنشاهی علاوه بر استفاده نظامی از این هواپیماهای شناسایی به درخواست سازمان نقشه‌برداری کشور پروازهای عکس‌برداری نیز انجام می‌داد.

با ورود شمار بیشتری از جنگنده بمب‌افکن‌های اف-۴ئی فانتوم۲ به ایران در اوایل دهه ۱۳۵۰ خورشیدی، فرقانی بار دیگر به ایالات متحده اعزام شد تا فن پرواز روی این هواپیمای قدرتمند را آموزش ببیند. پس از پایان آموزش، در گردان ۱۱ آموزشی فرماندهی هوایی در پایگاه یکم شکاری تاکتیکی مهرآباد مشغول خدمت شد. او در طول خدمتش به علت داشتن تخصص ایمنی پرواز مسئولیت بررسی مهم‌ترین سوانح نیروی هوایی شاهنشاهی را بر عهده داشت و هم‌زمان به علت علاقه وافر به پرواز با هواپیماهای آموزشی سبک بیج‌کرافت‌اف.۳۳آ بونانزا (Beechcraft F.33A Bonanza) خلبانان جوان نیروی هوایی را نیز آموزش می‌داد.

بازداشت، اخراج و دعوت به خدمت پس از انقلاب

چهار ماه پیش از انقلاب ۱۳۵۷، سرهنگ بهمن فرقانی به کلمبوس در ایالت اوهایو رفت تا با نیروهای فنی ایرانی که برای کار روی جنگنده اف-۱۶ آموزش می‌دیدند، دیدار کند. او نزد پنج هزار نفر از دانشجویان نیروی هوایی شاهنشاهی به طرفداری از حکومت پهلوی سخنرانی کرد؛ امری که تنفر دانشجویان اسلامگرا و به‌خصوص برخی همافران از او را به دنبال داشت. با پیروزی انقلاب و سقوط حکومت پهلوی، فرقانی به دلیل همان سخنرانی بازداشت و زندانی شد اما با وساطت افسران زیردستش آزاد و از نیروی هوایی اخراج شد. پس از مدتی، سرلشکر امیر بهمن باقری، فرمانده وقت نیروی هوایی ارتش، او را در سال ۱۳۵۸دوباره به خدمت دعوت کرد و با شکست عملیات نجات گروگان‌های آمریکایی در طبس، فرقانی مامور بررسی سانحه آن‌ها شد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

با وقوع قیام شاهرخی یا کودتای نوژه، بهمن فرقانی با وجود آنکه هیچ نقشی در کودتا نداشت بازداشت و زندانی شد. او همچون صدها تن از کارکنان نیروی هوایی ارتش که عمدتا خلبانان باتجربه و ارشد بودند، به اعدام محکوم شد اما تنها ۳۰ دقیقه پیش از اجرای حکم، با توجه به آغاز رسمی جنگ ایران و عراق از اعدام نجات یافت و برای دومین بار پس از انقلاب به خدمت در نیروی هوایی ارتش بازگردانده شد.

او پس از مدتی جانشین فرمانده پایگاه چهارم شکاری تاکتیکی وحدتی دزفول شد. فرقانی در دوران جانشینی‌ او به اوضاع نابسامان پایگاه سروسامان داد و مهم‌ترین عملیات‌ رزمی علیه ستون‌های زرهی در حال پیشروی ارتش عراق در دشت‌های خوزستان را فرماندهی کرد.

مقابله با اسلامگرایان در پایگاه چهارم شکاری تاکتیکی و جلوگیری از اجباری کردن حجاب برای بانوان

در دورانی که سرهنگ بهمن فرقانی جانشین فرمانده پایگاه وحدتی بود به وضعیت این پایگاه سروسامان داد اما با غضب اسلامگرایانی چون حجت‌الاسلام رسول منتجب‌نیا، سیاست‌مدار اصلاح‌طلب کنونی، مواجه شد.

او در این باره می‌گوید: «وقتی قرار شد من از دزفول به ستاد نیرو منتقل شوم، جناب سرهنگ طالب‌دوست آمدند و فرمانده پایگاه {چهارم شکاری تاکتیکی} شدند و من مدتی در خدمتشان بودم تا بعد رفتم. قبل از رفتنم، نماینده خمینی در پایگاه ما آقای حجت‌الاسلام رسول منتجب‌نیا بودند. روزهای اولی که ما آمدیم، این پایگاه مشکلاتی داشت که بعدا حل کردیم. مشکلات در آن روزهای اول بیشتر انضباط و سلسله مراتب بود. شما یک دستوری می‌دادید، طرفی که دستور را گرفته بود می‌رفت پیش نماینده امام، استفتا می‌کرد که آیا این دستور شرعی است که من انجام بدهم یا ندهم و خوب این‌جوری کار نمی‌گذشت. در آن روزهایی که جناب طالب‌دوست بودند آقای منتجب‌نیا سرهنگ طالب‌دوست و من را به ۹ مورد مفسد فی‌الارض متهم کردند که آن روزها می‌دانید که این اتهام مجازاتش چه بود {اعدام}.

خوشبختانه دستور دادند از دفتر امام، آقای اشراقی که دامادش بود، به پایگاه آمدند و ما را محاکمه کردند و ما هر ۹ مورد را یکی یکی دفاع کردیم و ایشان همه را به نفع ما رای دادند و درنهایت حکم دادند که آقای منتجب‌نیا از پایگاه بروند جای دیگر. چند مورد از این ۹ مورد را به خاطر دارم. یکی از آن‌ها برکنار کردن جوانان انقلابی از مصادر امور بود. دلیلشان این بود که وقتی ما وارد پایگاه شدیم، یک استواری به اسم آسترکی یک گروه ضربت درست کرده و خودش رئیس این گروه شده بود و این گروه هر کسی را در پایگاه می‌خواستند به هر دلیلی دستگیر می‌کردند می‌بردند بیرون از پایگاه به ارگان‌های دیگر {کمیته و سپاه} تحویل می دادند. مثلا یک روز رئیس امور اداری پایگاه را خواستیم،  گفتند نیست و دیدیم از زندان سپاه پاسداران دزفول سردرآورده است. وقتی پرسیدم کی گرفته؟ گفتند آقای آسترکی بازداشت کرده و برده. چندین مورد مثل این بود که ایشان خودسرانه برای خودش حکومت می‌کرد. من حکمی نوشتم که ایشان به بندرعباس منتقل شود و از این به بعد فرمانده گروه ضربت خود من هستم و هرکس با این گروه کاری دارد باید با من حل کند.

اتهام دیگرشان اشاعه فحشا در پایگاه بود. آن موقع هنوز حجاب اجباری نبود. خوب خانواده کارکنان بعضی‌ها بی‌حجاب بودند که این آقای منتجب‌نیا دائم به من می‌گفت باید جلو این‌ها را بگیری. می‌گفتم من که مستقل نیستم؛ من تابع ستادم. من نمی‌توانم توی پایگاه چهارم چنین کاری بکنم. منتجب‌نیا به من گفت نیازی به دستور ستاد نداری، قرآن حکم می‌کند. من به او گفتم این قرآن را در ستاد هم دارند دیگر؛ من تابع دستورم و قبول نمی‌کنم. به همین دلیل مرا به اشاعه فحشا در پایگاه متهم کردند.

اتهام دیگر کندن پوسترهای امام از در و دیوار پایگاه بود. وقتی ما وارد پایگاه شدیم بر تمام دیوارهای پایگاه این‌قدر شعار نوشته بودند و این‌قدر عکس و پوستر چسبانده بودند که اصلا حالت وحشتناکی داشت. من دادم تمامی دیوارهای پایگاه را رنگ زدند. حتی بعضی روی دیوارها چارچوبی کشیدیم و نوشتیم محل نصب پوستر که هر کسی می‌خواست پوستر بزند اینجا بزند نه اینکه تمام در و دیوار پایگاه را به گند بکشند. خلاصه ۹ مورد اینطوری بود که هر ۹ مورد را آقای اشراقی به نفع ما حکم دادند و خوشبختانه به سلامت از این ورطه جستیم.»

در تقابل با فرماندهان مکتبی مورداعتماد روح‌الله خمینی که ضعف‌های خود را پنهان می‌کردند

بهمن فرقانی پس از پایان ماموریتش در پایگاه چهارم شکاری تاکتیکی به ستاد فرماندهی نیروی هوایی ارتش در دوشان تپه تهران منتقل شد و ریاست بازرسی ایمنی را بر عهده گرفت. او حالا همچون سال‌های پیش از انقلاب، وظیفه بررسی سوانح هوایی را بر عهده داشت. همان‌طور که در مقدمه ذکر شد، به دنبال سقوط هواپیمای سی-۱۳۰ئی حامل فرماندهان جنگ چون فکوری، کلاهدوز و جهان آرا که به مرگ آنان منجر شد، فرقانی ریاست هیئت بررسی سانحه را بر عهده گرفت و پس از آنکه نتیجه تحقیقات و مطالعاتشان موردپسند دادستانی انقلاب اسلامی قرار نگرفت -زیرا سازمان مجاهدین خلق را در این واقعه مقصد نشان نمی‌داد- به جانبداری از این گروه متهم شد. اما دیری نپایید که نتیجه تحقیقات یک تیم بررسی سانحه پاکستانی نیز منتشر شد که با تحقیقات هیئت تحت ریاست بهمن فرقانی مطابقت داشت و او از اتهام جانبداری از مجاهدین تبرئه شد.

او در طول خدمتش سوانح دیگری چون ساقط شدن هواپیماهای جنگی توسط پدافند دشمن و خودی را بررسی کرد. به‌عنوان مثال مسئولیت بررسی سانحه و ساقط شدن هواپیمای جنگنده بمب‌افکن اف-۴ئی فانتوم۲ خلبان برجسته ایرانی، عباس دوران، را که به فوت او در تاریخ ۳۰ تیر ۱۳۶۱ در بغداد منجر شد، به  او واگذار شد. نتایج تحقیقات او صریح و بدون در نظر گرفتن ملاحظات بود. او تلاش می‌کرد تا از تکرار بروز آن‌ها و نابودی اموال نیروی هوایی و کشته شدن خلبانان بیشتر جلوگیری کند؛ امری که موردپسند فرماندهان مذهبی و دست‌نشانده آیت‌الله خمینی چون عباس بابایی نبود.

در سال ۱۳۶۲، یک فروند جنگنده اف-۴دی فانتوم۲ گردان ۱۱ آموزشی پایگاه یکم شکاری به جای اینکه پس از تعمیرات موتورهایش آزمایش آن‌ها را در محل پد (Pad) سیمانی مخصوص بگذارند، در آشیانه بتنی جنگنده آزمایش شد که به علت مهار نشدن جنگنده در حین تست موتور ناگهان به حرکت درآمد و به دیواره جلوی آشیانه برخورد کرد و آتش گرفت و به‌کلی منهدم شد.

انهدام و از دست رفتن این جنگنده باارزش در روزهایی که نیروی هوایی ارتش برای ماموریت‌های جنگی به آن نیاز داشت و امکان جایگزین کردنش به علت تحریم وجود نداشت، سبب شد تا تحقیقات گسترده‌ای درباره شناسایی خطاهایی که به بروز این سانحه منجر شده بود، انجام شود. مسئول این تحقیقات هیئتی به ریاست بهمن فرقانی بود. این هیئت دریافت که در زمان فرماندهی هوشنگ صدیق که روح‌الله خمینی او را فرمانده کل نیروی هوایی کرده بود، پد مخصوص تست موتور پایگاه یکم شکاری در فرودگاه مهرآباد غیرعملیاتی شده و باید بازسازی می‌شده است.

آن‌ها چند روز پس از بروز سانحه از محل این پد بازدید کردند و متوجه شدند که فرمانده پیشین پایگاه برای پنهان کردن کوتاهی خود به سرعت برای سیمان‌ریزی در محل و بازسازی فوری آن اقدام کرده است تا از قابل استفاده نبودن آن در روز بروز سانحه ردی باقی نماند و از گزند بازخواست رهایی یابد. فرقانی یادگاری یک سرباز وظیفه به همراه تاریخ را که پس از سیمان‌ریزی با سرنیزه روی پد سیمانی درج شده و پس از خشک شدن هنوز در محل بود، مشاهده کرد و از ضداطلاعات خواست از آن عکس‌برداری کند تا به‌عنوان سندی برای تلاش فرمانده سابق پایگاه و حال فرمانده کنونی نیروی هوایی در گزارش نهایی بررسی سانحه استفاده شود.

در گزارش نهایی سانحه، هوشنگ صدیق، فرمانده وقت پایگاه یکم شکاری، یکی از مسئولان از دست رفتن جنگنده فانتوم مربوطه معرفی شد؛ امری که خشم او را در پی داشت. صدیق که فرمانده نیروی هوایی شده بود پای گزارش نوشت: «این افسر بویی از شرافت انسانی نبرده است و شایستگی بررسی سانحه را ندارد» و گزارش او را باطل اعلام کرد و در مقابل از یکی از افسران نزدیک به خود به نام سرتیپ منصور سیاح خواست گزارشی جدید بنویسد و از متهم کردن او در آن خودداری کند.

با انتشار گزارش جدید، سرهنگ بهمن فرقانی به آن اعتراض کرد و درنهایت از ستاد نیروی هوایی ارتش اخراج و به آنجا ممنوع‌الورود شد. او در اعتراض به این مسئله از نیروی هوایی ارتش استعفای کرد؛ استعفایی که پس از ماه‌ها کش‌وقوس در یکم آذر ۱۳۶۴ تایید شد. در حکم تایید تقاضای بازنشستگی پیش از موعد سرهنگ بهمن فرقانی، عباس بابایی که معاونت عملیات نیروی هوایی را بر عهده داشت، چنین نوشت: «نمونه‌ای‌ است از فرار به خدمت؛ با چه انگیزه‌ای مشخص نیست.» نوشته‌ای که عصبانیت فرقانی را به همراه داشت. فرقانی در جواب به این ادعای توهین‌آمیز به بابایی گفت: «وقتی شما یک بچه‌محصل بودید من پرواز می‌کردم و شناسایی برون‌مرزی می‌رفتم حالا من از خدمت فرار می‌کنم؟»

سرهنگ بهمن فرقانی پس از استعفا از نیروی هوایی سعی کرد به شرکت هواپیمایی ایران ایر (هما) برود و آنجا به‌عنوان خلبان ایرباس ۳۰۰-آ استخدام شود اما به دلیل کارشکنی‌های عقیدتی سیاسی نیروی هوایی برای استخدام و گذراندن آزمون خلبانی موفق نشد و درنهایت با سازمان صنایع هوایی متعلق به نیروهای مسلح ایران همکاری کرد. در دوران همکاری‌اش با این سازمان، مرکز نمایش‌های هوایی تهران را پایه‌ریزی کرد و آن را مقابل پارک ارم (خرم) در شمال غرب فرودگاه مهرآباد تهران احداث و افتتاح کرد. درنهایت به علت فشارهای اداره عقیدتی سیاسی و حفاظت اطلاعات نیروی هوایی ارتش از کار برکنار و به ترک ایران مجبور شد.

بهمن فرقانی تنها یکی از صدها افسر نمونه و برجسته نیروی هوایی ارتش است که به علت نپذیرفتن نظام رابطه‌مدار و فساد در سطوح بالای فرماندهی نیروی هوایی، ارتش را ترک کردند یا از آن اخراج شدند. چه بسا اگر انقلاب اسلامی رخ نمی‌داد و هنوز  برای ارتقا درجه و مقام افسران شایسته‌سالاری بر اساس شایستگی‌های علمی، تخصصی و فرماندهی‌ آنان ملاک بود، او به فرماندهی نیروی هوایی ارتش هم می‌رسید.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه