مقالهی بارتل بول با عنوان «رهبر معظم متوسط ایران» (منتشرشده در ستون Houses of Worship، مورخ ۲۰ ژوئن) بهخوبی ساختار دروغین و نمایشی علی خامنهای را نشان میدهد. خامنهای تصویری از کل جمهوری اسلامی است؛ حکومتی که در تمام سطوح، چیزی جز یک نمایش مضحک نیست.
این رژیم خود را بهعنوان پاسدار ایران معرفی میکند، در حالیکه منابع نفت کشور را برای گروهی کوچک و بسته غارت کرده و از تامین ابتداییترین زیرساختهای آب برای مردم ناتوان است. بهجای آنکه ثروت ملی را صرف شهروندان کند، روحانیون حاکم، میلیاردها دلار را صرف برنامهی تسلیحات هستهای کردهاند. این رژیم از همان تمدنی که ادعای رهبریاش را دارد، نفرت دارد. نزدیک به نیم قرن است که طبقهی حاکم تلاش کرده بنیانهای فرهنگی، فکری و اخلاقی ایران را از بین ببرد و به جای آن، ایدههای امپراتوریطلبانه دربارهی جهاد و فتوحات از نجف تا کربلا را جایگزین کند. در تعصب کور خود، حتی مراسم سالانهی بزرگداشت یکی از برجستهترین چهرههای تاریخ ایران، کوروش کبیر، را نیز سرکوب کرده و آن را «توطئهی صهیونیستی» مینامد.
هر ایرانی، رهبر (جمهوری اسلامی) را بهخوبی میشناسد. خودِ آقای خامنهای از همه بهتر میداند که چیست: روحانیای در حد متوسط که با بازیهای سیاسی به قدرت رسید، بیآنکه شان علمی یا اعتبار اخلاقی خاصی داشته باشد. همانطور که بارتل بول اشاره کرده، تمام مسیر او بر پایهی تحریف دین برای توجیه قدرت بنا شده است.
سالها است که مخالفان ایرانی تلاش کردهاند این واقعیت را به جهان بشناسانند. رژیم نه بر پایهی حمایت واقعی مردم، بلکه از طریق سرکوب داخلی و انحراف افکار با بحرانهای خارجی به بقای خود ادامه داده است. اما غرب، بهدلیل خاطرات تلخ خود از «ملتسازی»، معمولا ایران را با همسایگانش اشتباه میگیرد.
میهن من کشوری مدرن با جمعیتی عمدتا جوان، تحصیلکرده و دوستدار آمریکاست. ایرانیانی که به غرب مهاجرت میکنند، در بازارهای آنجا بهخوبی میدرخشند. تاریخ، ادبیات، فرهنگ و سنتهای سیاسی ایران با آمریکا و متحدانش همافق است و برایشان احترام قائل است. این ویژگیها عمیقاند—و نه تنها پیش از جمهوری اسلامی وجود داشتهاند، بلکه پس از آن نیز پایدار خواهند ماند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
با اینحال، بهشکل شرمآوری، تولید ناخالص داخلی سرانه ایران تنها ۴۵۰۰ دلار است؛ در حالیکه باید ۴۵ هزار دلار میبود. ایران با منابع طبیعی، استعداد انسانی و پیوندهای بینالمللی که در اختیار دارد، باید همسطح موفقترین کشورهای جهان باشد—اما در عوض، در فقر دستوپا میزند.
با این حال، اطمینان دارم که این وضعیت همیشگی نخواهد بود. متوسطبودن خامنهای تصادفی نیست؛ بلکه جوهرهی این سیستم است. این رژیم افراد کوچک و نادرست را بالا میبرد، جسوران را خاموش میکند و شایستگان را مجازات میکند. این نظام قابل اصلاح نیست، زیرا اصلا برای موفقیت ساخته نشده است. در نهایت فروخواهد پاشید—و آن زمان، ایرانیان خواهند توانست به آرزوهایشان برای کرامت، آزادی و حق ساختن آیندهای به نام خود برسند.
وقتی رژیم خامنهای به زبالهدان تاریخ سپرده شد، ایالات متحده و جامعه جهانی دوستی بهتر از ایران در صلح و شکوفایی نخواهند یافت.
برگرفته از والاستریت ژورنال