۱۱ سپتامبر دو دهه بعد، فاجعه‌ای که بایدن و خلیل‌زاد در افغانستان آفریدند

پرونده خیانت و فریب زلمای خلیل‌زاد برای مردم افغانستان گشوده خواهد ماند

بیست سال پیش در چنین روزی، ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، در یک بعدازظهر گرم و تابستانی  مردم خاورمیانه از حمله نیروهای القاعده مقیم در افغانستان به دو ساختمان تجارت جهانی در نیویورک با خبر شدند.

جهان شاهد یکی از بزرگترین حملات تروریستی تاریخ معاصر بود.

ایالات متحده آمریکا، ابرقدرت جهانی، صاحب بزرگترین ارتش و اقتصاد جهان، مانند اژدهایی زخم خورده سر برداشت و نفیر آتش خشم آمریکا بر سر بزرگترین تروریست های جهان شعله کشید.

چه سعادتی نصیب مردم بی نوایی شد که پنج سال آزگار در یوغ و زنجیر، استبداد و شکنجه و حاکمیت قرون وسطایی طالبان اسیر بودند. سر از بالش استراحت برداشتند که خبرهایی از طریق رادیو شنیده شد که سازمان ملل متحد مجوز حمله به طالبان تروریست را صادر کرده است. طالبان تلویزیون های خانگی مردم را معدوم و اجازه استفاده از آنتن‌های ماهواره‌ای را نیز نمی‌دادند. برخی در خفا و در پستوهای خانه تلویزیون داشتند و سایرین از طریق رادیو اخبار را تعقیب می‌کردند.

 ائتلاف به رهبری ایالات متحده آمریکا چون فرشته رحمت از راه رسید تا طومار رنج و درد مردم افغانستان را در هم بپیچد.

در آمریکا یک چشم مردم این کشور از فاجعه یازدهم سپتامبر که باعث کشته شدن ۲ هزار و ۹۷۷ نفر شده بود، خون و چشم دیگرشان روشن از دیدن آزادی مردم افغانستان.

خدمات، بهداشت، آموزش، باز شدن در مدارس به روی زنان ودختران، قانون اساسی و بودجه‌های هنگفت برای بازسازی به افغانستان رسید و در کنار آن نبرد با بازماندگان تروریست‌های طالبان و القاعده در مرزهای پاکستان و افغانستان نیز ادامه یافت.

بسیاری از سران حکومت طالبان که در جنایت بر علیه مردم افغانستان و همکاری با نیروهای تروریستی القاعده دست داشتند، در فهرست تروریستی ایالات متحده آمریکا و سازمان ملل متحد قرار گرفتند. برخی کشته شدند، برخی به پاکستان ماوای اصلی خود بازگشتند و برخی نیز به زندان گوانتانامو و یا زندان‌های داخل افغانستان فرستاده شدند.

امروز بیست سال پس از گذشت این واقعه در کمال ناباوری رئیس‌جمهور آمریکا، جو بایدن به شیوه‌ای غیرمسئولانه، افغانستان را تحویل طالبان بنیادگرا و متحجر داد. تروریست های تحت تعقیب در فهرست پلیس فدرال آمریکا و تحریم شده توسط سازمان ملل متحد، باردیگر به کابل بازگشته و جزو اعضای کابینه دولت طالبان هستند. 

نزدیک به ۲۵۰۰ آمریکایی دیگر نیز در این ۲۰ سال در «جنگ با ترور» و در حمایت و ترویج دمکراسی در افغانستان کشته شدند و آنچه که در نهایت به دست آمد، خستگی ارتش و گذاشتن مردمی در پشت سر بود که به آنها امید بسیار بسته بودند.

برای من دیدن تصاویر افرادی که از چرخ‌های هواپیمای های آمریکایی در فرودگاه کابل به زیر می‌افتادند، همان منظره‌ای را مجسم کرد که مردم بی‌پناه آمریکا در یازدهم سپتامبر خود را از طبقات فوقانی مرکز تجارت جهانی به  پایین پرتاب می‌کردند.

چه تفاوتی بود میان افرادی که ناامید در نیویورک در سال ۲۰۰۱  و در کابل در سال ۲۰۲۱، از شدت ناامیدی و مواجه با ترور به استقبال مرگ رفتند؟

ناامیدی سیاستمداران آمریکایی را هم درک می‌کنیم. ۲۰ سال تلاش و گرفتاری در باتلاقی که پر از فساد اداری، تقلب، دروغ و گمراهی بود آنها را به این فکر واداشت که «از طلا بودن پشیمان گشته‌ایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید» تا عطای افغانستان را به لقای آن ببخشند.

ندانستن زبان مردم افغانستان و وابسته شدن به مترجم و درک این کشور از دریچه چند مغرضی که در وزارت خارجه این کشور کار می‌کردند و یا مشاورین آنها بودند همگی به تنش‌های قومی بر اساس علاقه شخصی آنها دامن زد. آقای زلمای خلیل‌زاد به گفته ده‌ها منبعی که با آنها گفتگو داشته و شخصا اوضاع افغانستان را بیش از ۲۰ سال است که تعقیب و بررسی می‌کنم، به روسای خود نیز در آمریکا دروغ می‌گفت و حقایق را وارونه جلوه می‌داد که نتیجه سیاستگری وی دلزدگی و دلسردی کاخ سفید و ویرانی و تباهی افغانستان بود.

از روز ازل تا به آخر، یک مرد، این مرد افغانی‌الاصل از ولایت لغمان، سیاستمداران کاخ سفید تا پنتاگون و وزارت خارجه آمریکا در دو دولت جمهوری‌خواه و دموکرات را روی یک انگشت اشاره‌اش گرداند.

زلمای خلیل‌زاد، آنگونه که رحمت‌الله نبیل رئیس پیشین بخش اطلاعات و امنیت افغانستان می‌نویسد، از پیش از یازده سپتامبر، تجارت‌های پر سودی را با طالبان داشت و در اواسط دهه ۱۹۹۰ به عنوان مشاور شرکت نفتی یونوکال درباره قراردهای نفتی شمال افغانستان با طالبان مذاکره می‌کرد.

وی در آن دوره این مذاکرات را برای ایجاد خطوط لوله گاز و نفت از طریق افغانستان به پیش می‌برد.

خلیل‌زاد، معمار توافق دوحه با طالبان، به رئیس‌جمهور ترامپ قول داده بود که با یک توافق صلح با طالبان، نیروهای آمریکایی را می‌تواند از این کشور خارج کند. اما این توافق صلح چیزی جز توافق تسلیم افغانستان به طالبان نبود که با انگیزه قوم‌گرایی و تسلط پشتون‌ها بر افغانستان، تنظیم شده بود. آن‌گونه که دکتر عبدالله عبدالله رئیس شورای عالی صلح می‌گوید، هیچ‌گونه تعهد و ضمانتی در این توافق برای ایجاد دولت انتقالی در نظر گرفته نشده بود.

جانبداری وی از طالبان و سابقه تجارت و معاملات پیشین وی اعتبار وی به عنوان نماینده ویژه آمریکا در مذاکرات افغانستان را زیر سوال می‌برد.

در دو دوره نخست ریاست‌جمهوری حامد کرزی، خویشاوندان و خواهرزاده‌های زلمای خلیل‌زاد به خواست وی در وزارت خارجه افغانستان و در رده‌های بالای حکومتی مشغول به کار شدند. ولی منور، وحید منور و حمید منور، سه خواهرزاده زلمای خلیل‌زاد که تا پیش از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در آمریکا در شته ورزش‌های بدنسازی مشغول بودند، به ریاست تشریفات ریاست‌جمهوی تا سفیری در بلژیک و قطر و سرکنسولگری در کانادا و اوکراین رسیدند.

شواهد و مدارکی وجود دارد که نشان می‌دهد بعضی از قراردادهای نظامی و مالی که توسط  شرکت‌های آمریکایی که در مناقصه به پیمانکاران واگذار می‌شد، با پرداخت حق حساب و یا واسطه‌گری و گرفتن رشوه توسط خویشاندان خلیل‌زاد و با سوء‌استفاده از موقعیت دایی خود به افرادی خاص واگذار می‌شد.

در سال ۲۰۱۴ پلیس فدرال آمریکا تحقیقاتی را درباره منابع مالی زلمای خلیل‌زاد آغاز کرد و حساب‌های بانکی همسر وی در اتریش مسدود شد. وی و همسرش مشکوک به پولشویی و داشتن فعالیت‌های مخفی تجاری در عراق و امارات متحده عربی بودند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

شاید پرونده کاری زلمای خلیل‌زاد امروز در یازدهم سپتامبر سال ۲۰۲۱ در وزارت خارجه آمریکا بسته شود، اما این پرونده خیانت و فریب، همچنان نزد مردم رنج کشیده افغانستان باز می‌ماند. امید به اجرای عدالت در هر زمانی که باشد، برای تمامی قربانیان ۲۰ سال گذشته و به خصوص قربانیان چند هفته اخیر و آنهایی که کینه‌توزانه در پنجشیر قتل‌عام شده‌اند، چراغ روشنی است که به آنها توانایی مقاومت در مقابل تاریکی و ترور و جهل را می‌دهد.

اجرای «عدالت»، برای مردم شریف آمریکا که حمایت از دموکراسی و مظلوم و مردمی که نیاز به کمک دارند، یکی از اصول اصلی در قانون اساسی و مورد باور و قبول تمامی آنهاست نیز بخشی از این حق طلبی و امید به دانستن حقایق درباره «سیاستی مبهم و پنهانکاری است» که جان چند صدهزار نفر را در افغانستان و آمریکا گرفت. مردمی که حتی در آخرین روزهای نزدیک به موعد خروج از افغانستان، سربازانشان عاشقانه و با تعهد در کنار مردم در فرودگاه کابل ایستادند و سیزده نفر از بهترین جوانان خود را در کنار همان مردم و با همان باورمندی از دست دادند.

تاریخ درباره عملکرد جو بایدن و زلمای خلیل‌زاد قضاوت خواهد کرد و آنچه که در مزرعه افغانستان کاشتند، بی‌شک در پاییزی نه چندان دور، درو خواهند کرد.

بیشتر از سردبیری