پرسه‌زنی جن‌های «زالاوا» کردستان ایران در جشنواره ونیز

تنها فیلم ساخت ایران در جشنواره ونیز، برنده دو جایزه در بخش هفته منتقدین شد

«اگر عباس کیارستمی فیلم ترسناک می‌ساخت چطور فیلمی می‌شد؟»

ارسلان امیری وقتی در حال ساختن فیلم‌‌ «زالاوا» بود، این سوال را از همکار دیرینه‌اش، آیدا پناهنده که یکی از نویسندگان این فیلم جدید هم هست،‌ پرسیده بود. اگر آرزوی آن‌ها ساختن چنین فیلمی بوده باشد، باید گفت که تا حدود زیادی به آن دست یافته‌اند. گواه آن اینکه وقتی «زالاوا» به بخش هفته منتقدان جشنواره ونیز راه یافت، مسئولان این جشنواره آن را فیلمی معرفی کردند که «نیمی عباس کیارستمی است و نیمی‌ ام. نایت شیامالان» تا اولین ساخته امیری را هم وامدار کارگران فقید ایرانی بدانند و هم یادآور استاد هندی-آمریکایی فیلم‌هایی با موضوع‌های ماوراءالطبیعه‌ای.

«زالاوا» روز جمعه جایزه بزرگ بخش هفته بین‌المللی منتقدین جشنواره ونیز و جایزه «فدراسیون بین المللی منتقدین فیلم» در همین بخش را تصاحب کرد.

چهارشنبه گذشته، اولین نمایش جهانی زالاوا در ونیز بود. علاوه بر امیری و پناهنده، هر سه بازیگر اصلی فیلم (نوید پورفرج، پوریا رحیمی‌سام و هدی زین‌العابدین) در ونیز حضور داشتند تا در سالی که ایران به دلیل همه‌گیری کرونا افراد کمی را به این جشنواره فرستاد، همچنان نمایندگانی از ایران در جشن بزرگ سینما در جزیره لیدو حضور داشته باشد.

زالاوا در روستایی به همین نام در کردستان ایران در دهه ۱۳۵۰ و پیش از انقلاب می‌گذرد؛ جایی که مردم محل معتقدند برای دفاع از خود در مقابل جن‌ها به جن‌گیر نیاز دارند اما رئیس محلی پاسگاه خود را مخالف این خرافات می‌داند و با آن‌ها درگیر می‌شود. این رئیس البته دل‌مشغولی دیگری هم دارد و آن عشق به خانم دکتر روستا است؛ او که مشغول آزمایش ادرار گرفتن از اهالی محل است، بالا بودن غیر معمولی آدرنالین در بدن آن‌ها را متوجه شده است.

در این سال‌ها، سینمای ایران در جهان با دو سبک درخشیده است که هر دو بن‌مایه رئالیستی دارند: یکی سبک فیلم‌های انسان‌محور و شاعرانه کیارستمی که بیشتر از مناطقی همچون روستاهای شمال الهام می‌گیرند و دیگری سبک فیلم‌های قصه‌محور اصغر فرهادی که داستان‌هایشان از دل شهرهای ایران برمی‌آیند؛ اما «زالاوا» جزو فیلم‌هایی است که نشان می‌دهد علی‌رغم تمام محدودیت‌های فنی، سینمای ایران در زمینه فیلم‌های به‌اصطلاح «ژانر» یا گونه‌های خاص مثل ماورالطبیعه و ترسناک نیز حرف‌هایی برای گفتن دارد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

هنر «زالاوا» در این است که هم از عناصر ژانری استفاده کرده و هم از رئالیسم جادویی کیارستمی بهره گرفته است. در ضمن فیلم موفق می‌شود از مجاز قدیمی «روستای کوچک علیه بیرونی‌ها» در چارچوب جغرافیای ایران و در دل بحث «خرافه و مذهب علیه علم» استفاده کند تا اثری استخوان‌دار و جذاب بسازد. آیا جن‌ها واقعا وجود دارند یا خرافات حاصل ذهن مردم روستایند؟‌ آیا جوان جن‌گیری که محبوب مردم روستا شده، شارلاتانی متقلب است؟ آیا برخورد سرباز را باید مبارزه‌ای تحسین‌برانگیز علیه خرافات بدانیم یا برخورد پر از کبر و نادانی جوانی از مرکز آمده که منطق سنت‌های روستا را نمی‌فهمد؟ چنانکه هنوز زبان کردی‌ آن‌ها را نیز درست یاد نگرفته است؟ «زالاوا» اگر می‌خواست جوابی سرراست و تصنعی به این پرسش‌ها بدهد، فیلم خوبی نمی‌شد. موفقیت آن در این است که سوال‌ها را مطرح می‌کند اما برای جواب دادن به آن‌ها اصراری ندارد؛ روایتی است از آنچه انسان‌ها هستند و آنچه می‌کنند؛ نه آنچه لزوما باید باشند.

امیری در جلسه پرسش و پاسخ از بزرگ شدن خود در محیطی که افکار مختلف وجود داشته است و میلش به اینکه این تنوع فکری را بر پرده سینما بیاورد، سخن گفت. او در ضمن از همکاری‌ نزدیکش با پناهنده صحبت کرد. این دو را پیش از این با «ناهید» در بخش نوعی نگاه جشنواره کن دیده بودیم که آنجا امیری نویسنده بود و پناهنده، کارگردان. حالا جایگاه آن‌ها عوض شده تا زوج سینمایی جوانی را شاهد باشیم که می‌توانند آینده‌ درخشانی داشته باشند. امیری به عنوان یک کارگردان فیلم اولی برای جایزه «شیر آینده» ونیز نامزد شده است و تا جایی که ما فیلم‌های رقیب را دیده‌ایم، به‌راستی هم لایق آن است.

متاسفانه رسانه‌ها هنوز به «زالاوا» توجه چندانی نکرده‌اند و نقدی از آن در رسانه‌های انگلیسی یا فرانسوی ندیده‌ام. وب‌سایت «سنتاری سالواجی» نقدی به زبان ایتالیایی در مورد فیلم منتشر کرد و آن را «نگاهی به ساختار واقعیت در ایران از دل باورها و جادو» و «ترکیبی بین چندین ژانر از فیلم تاریخی تا درام رمانتیک تا نشانه‌هایی از فیلم ترسناک» دانست. البته این آغاز کار «زالاوا» است و به‌زودی در جشنواره بین‌المللی فیلم تورنتو نیز به نمایش درمی‌آید که به معنای مخاطبانی وسیع‌تر خواهد بود. 

این تنها فیلم محصول از ایران در جشنواره ونیز۲۰۲۱ بود اما دو کارگردان شناخته‌شده ایرانی-آمریکایی نیز فیلم‌هایی داشتند. آنا لیلی امیرپور ۴۰ ساله با فیلم سومش، «مونالیزا و ماه خونین» در بخش مسابقه جشنواره ونیز حضور دارد؛ فیلمی که قرار است به‌زودی فیلم افتتاحیه جشنواره سیتگس اسپانیا که ویژه فیلم‌های فانتزی و ترسناک است، باشد؛ افتخاری که برای اولین بار به یک کارگردان زن می‌رسد. امیرپور از همان فیلم اولش که در تهران می‌گذشت، «دختری تنها شب به خانه می‌رود»، به موفقیتی چشمگیر رسید و  پس از تجربه‌ای پرستاره با نت‌فلیکس در «گروه بد»، حالا با این فیلم سوم نشان می‌دهد که در ژانر خود به قابلیت‌های قابل توجهی رسیده است.

جذابیت امیرپور در این است که به سبک و فرم اهمیت می‌دهد و بر خلاف بسیاری از فیلمسازان جوان دنبال این نیست که به زور محتوای خاصی را به خورد بیننده بدهد؛ محتوا از دل قالب فیلم و از داستان آن و استفاده‌اش از عناصر ژانری بیرون می‌آید. «مونالیزا و ماه خونین» داستان دختری کره‌ای به نام مونا لی (با بازی به یادماندنی جئون جونگ سئو) است که از بیمارستانی روانی در نزدیکی نیواورلئانِ آمریکا می‌گریزد و برای فرار از دست پلیس در دل این شهر پرماجرای جنوب آمریکا پنهان می‌شود. در این راه او با رقاص نمایش‌های برهنگی با بازی کیت هادسون و پسرش آشنا می‌شود. قدرت‌های خارق‌العاده مونا لی برای مادر پول‌ درآور و برای پسر اعجاب‌آور است و این چنین است که مثلث آن‌ها حالا باید در کوچه پس‌کوچه‌های نیواورلئان از دست دشمنان فرار کند.

 

منتقدان واکنش‌های متضادی به این فیلم داشته‌اند. کریستینا نیولند در وب‌سایت «ایندی‌وایر» با انتقاد از آن گفته است: «بیشتر سبک است تا محتوا.» به گفته خانم نیولند، این فیلم از بعضی جهات «بازگشت به شکل یا حداقل بازگشت به مجازها و گرایش‌های بصری» فیلم اول امیرپور است؛ فیلمی پر از «ویژگی‌های ماکزیمالیستی، هیپستربازی خودآگاه و زنانی که شب‌ها در خیابان‌ها پرسه می‌زنند تا انتظار مخاطبان در مورد آسیب‌پذیر بودنشان را زیر سوال ببرند». اما او از فیلم به دلیل «اصیل نبودن» انتقاد می‌کند و می‌گوید تم‌هایی همچون «رفاقت آدم‌های عجیب و غریب‌ [مونا لی و پسرک]، والدین و فرزندان و حتی آزار و اذیت بیماران در بیمارستان‌ها» در فیلم ظاهر می‌شوند اما کارگردان به آن‌ها نمی‌پردازد. منتقد به فیلم نمره «C+»  داده است. در روزنامه گاردین لندن، زان بروکس به فیلم سه از پنج ستاره داده و گفته است «هواداران از آن راضی خواهند بود» اما اثری گذرا است.

یکی از مثبت‌ترین واکنش‌ها را اوون گلایبرمن در مجله معتبر ورایتی داشته است که این فیلم را بلوغ سینمایی امیرپور می‌داند. او می‌نویسد: «مونالیزا و ماه خونین پر از رویکرد فیلم‌های مستقل است اما جوری زیبا و خوش‌ساخت است که نشان می‌دهد آنا لیلی امیرپور اگر بخواهد می‌تواند جایگاه بزرگی در هالیوود داشته باشد.»

در بخش «افق‌های تکمیلی» که در واقع افزونه‌ای بر بخش «افق‌ها» در جشنواره است نیز فیلم افتتاحیه فیلمی از جنس فانتزی با کارگردان‌های ایرانی بود: «سرزمین رویاها»، سومین ساخته شیرین نشاط و شجاع آذری که پیش از این به تفصیل در مورد آن و داستانش نوشتیم. ایندیپندنت فارسی در ونیز گفت‌وگویی با خانم نشاط انجام داده است که به‌زودی منتشر می‌کنیم.

زان بروکس به این فیلم هم نگاهی منفی داشته و آن را «رنگارنگ اما فکسنی» و فراموش‌شدنی خوانده و به آن دو از پنج ستاره داده است؛ اما لاولا گیارکی در هالیوود ریپورتر (از معتبرترین رسانه‌های سینمایی جهان) نقدی مثبت نوشته و فیلم خانم نشاط را چنین توصیف کرده است: «نگاهی طنازانه و مهیج به فرهنگ آمریکا که از تجربیات مهاجرت سازندگان و سبکی خلاقانه بهره می‌برد.» می‌توان انتظار داشت که این فیلم اکرانی موفق در آمریکا داشته باشد و نگاه ایرانی-آمریکایی مخلوط آن و فیلم‌برداری‌اش در طبیعت زیبای ایالت نیومکزیکو آمریکا هواداران بسیاری پیدا کند.

این سه فیلم روی هم رفته نشان می‌دهند که کارگردان‌های ایرانی، هم در ایران، هم در هالیوود و هم در فضای سینمای مستقل آمریکا، در ژانری که ایران کمتر در سطح جهان با آن شناخته شده، یعنی فیلم‌های فانتزی و ترسناک، حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. جن‌های ایرانی حالا حالاها به گشت‌وگذار در سینمای جهان ادامه خواهند داد.

بیشتر از فیلم