شکست اطلاعاتی غرب در افغانستان

مقام‌های آمریکا و بریتانیا احتمال تصرف افغانستان به‌دست طالبان را اندک می‌دانستند

شکست اطلاعاتی در مورد اوضاع افغانستان در آنچه در این کشور رخ داد، نقش داشته است‌ـ AFP

به نظر می‌رسد شکست اطلاعاتی در مورد اوضاع افغانستان در آنچه اخیرا در این کشور رخ داد، نقش داشته است. اگر خاطرتان باشد، این ماجرا در سال ۲۰۰۳  در عراق هم اتفاق افتاد‌ــ شکست اطلاعاتی. شکست اطلاعاتی شاید عنوانی مناسب برای یک کتاب سترگ تاریخی در مورد دخالت‌های نظامی در دو دهه گذشته باشد.

ضعف اطلاعات امنیتی را در همه عرصه‌ها می‌توان مشاهده کرد. انتخاب دونالد ترامپ یک شکست اطلاعاتی عنوان شد. برگزیت، جرمی کوربین، گوین ویلیامسون، پریتی پاتل‌ــ اطلاعات این روزها به‌ندرت موفق از آب درمی‌آید.

تازه‌ترین موارد شکست اطلاعاتی را به‌روشنی می‌توان در سخنرانی‌های ماه‌های اخیر جو بایدن، بوریس جانسون و حتی در مواردی، دومینیک راب مشاهده کرد که خاطرنشان کردند احتمال تصرف افغانستان به‌دست طالبان حتی پس از خروج آمریکا از این کشور، اندک است. همین ضعف اطلاعاتی موجب شد وقتی این اتفاق افتاد، هم بوریس جانسون و هم دومینیک راب در تعطیلات باشند. در مورد آقای راب به نظر می‌رسد او توصیه‌های اخیر مبنی بر اینکه بهتر است به تعطیلات تابستانی نرود را رد کرده است.

در هر صورت، [اوضاع کنونی] یا نتیجه ضعف اطلاعات امنیتی بوده است یا طالبان به‌مراتب بیش از آنچه بیم می‌رفت مبتکر و هوشمندند. بارها این بحث مطرح شده است که حملات ۱۱ سپتامبر فقط یک حمله تروریستی تکان‌دهنده نبود بلکه تلاش عامدانه القاعده برای کشاندن آمریکا به جنگی فرسایشی و پیروزنشدنی در افغانستان بوده است. (هرچند این موضوع به حقیقت پیوست، این نظریه با توجه به اینکه بیشتر عاملان این طرح به فاصله اندکی پس از این اتفاق، در حملات پهپادی کشته شدند، چندان متقاعد‌کننده به نظر نمی‌رسد.)

اما چه کسی می‌داند؟ شاید طالبان در این ۲۰ سال خود را مثل فنر جمع کرده بود تا در ثانیه‌ای که دومینیک راب از حالت دفاعی خارج می‌شود، بجهند و حمله کنند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

آفرین بر او که اکنون دارد به‌سرعت [از تعطیلات] بازمی‌گردد. آیا وقایع مهم که به رخ دادن در ماه اوت تمایل شدیدی دارند، باید تا این حد افت کنند که اهمیت وقوع آن‌ها با هم‌زمانی با تعطیلات برخی سیاستمداران سنجیده شود؟ غم‌انگیز اما مهم است. سابقه آن به بوریس جانسون می‌رسد؛ وقتی در مقام شهردار لندن هنگامی که این شهر در آتش می‌سوخت، تا روزها  از تعطیلاتش در صحرای یوتا بازنگشت. 

با وجود این، به نظر می‌رسد همه مقام‌ها روز چهارشنبه از تعطیلات بازگشتند. نمایندگان پارلمان هم از تعطیلات فراخوانده شدند تا در مورد اوضاع افغانستان بحث و گفت‌و‌گو کنند. دقیقا چه خواهند گفت؟ «این یک کابوس است»، «واقعا خرابکاری کردیم» که کرده‌اند؛ اما وقتی تنها به این دلیل به جنگ می‌روید که آمریکا می‌خواهد، نمی‌توانید پس از آنکه آمریکا به این نتیجه رسید که از آن خسته شده است، در صحنه باقی بمانید.

هم اکنون نیز یک روایت روشن از این ماجرا پدیدار می‌شود و آن اینکه برای آمریکا دیگر مهم نیست بریتانیا چه فکر می‌کند. بایدن و جانسون با یکدیگر صحبت نمی‌کنند؛ برگزیت و به‌ویژه مسئله ایرلند شمالی در چشم رئیس‌جمهوری آمریکا تصویری از طرف دیگر [بریتانیا] می‌دهد که او از آن خوشش نمی‌آید. 

البته هیچ‌یک از این‌ها ساده نیست. به نظر می‌رسد جو بایدن فکر می‌کند آمریکا به افغان‌ها در مقایسه با ده‌ها، شاید هم صدها میلیون قربانی مصائب انسانی در سراسر جهان تعهد بیشتری ندارد. منافع آمریکا هم اکنون تامین شده است. طالبان بازگشته‌اند اما بعید است که افغانستان به مرکز توطئه حملات فاجعه‌بار تروریستی علیه غرب تبدیل شود. به همین دلیل تحلیلگران سیاسی می‌گویند این امر برای بایدن در داخل آمریکا پیامدهای سیاسی چندانی نخواهد داشت.

اما دست‌کم در این نظریه باید کمی تردید کرد. کاملا برحسب اتفاق، شخصی را می‌شناسم که بخش اعظم ۱۰ سال گذشته را در بخش خدمات مالی افغانستان کار کرده است. بی‌تردید اگر غرب در امور این کشور دخالت نمی‌کرد، این اتفاق هم رخ نمی‌داد. او در آخر هفته‌ای که گذشت، پیام‌های وحشتناکی از کارمندان افغانش‌، که بسیاری از آن‌ها زن بودند، و برای شرکت‌های خارجی کار می‌کردند دریافت کرد. آن‌ها اکنون حقیقتا نگران جان خودند. تعهد ما به این افراد یک موضوع پیچیده اخلاقی نیست. مسئله‌ای واقعی است که پاسخ آن روشن است.    

جای تعجب نیست که می‌پرسند چرا این همه سرباز بریتانیایی و آمریکایی جنگیدند و برای هیچ کشته شدند؟ و اینکه ما به نقطه اول بازگشته‌ایم. احتمالا چنین نیست، هرچند تحلیلگرها می‌توانند اشتباه کنند. گاه در این قبیل زمینه‌ها رویدادهایی رخ می‌دهد که تعجب مردم را برمی‌انگیزد، از آن نوع رویدادهایی که پیامدهای داخلی دارند.

لاجرم ‌این میل وجود خواهد داشت که این‌گونه وقایع از دید نظری و مفهومی نگریسته شوند تا واقعیت آن‌ها. این وقایع با روایت‌هایی همراهی می‌شوند که دخالت نظامی خارجی «نمی‌تواند برای همیشه ادامه یابد»؛ حتی اگر، تقریبا تصادفی، به‌ نظر برسد که آمریکا و سایر اعضای ناتو سیاست موثر محدودسازی تعداد نیروها، عملیات هوایی، کاهش چشمگیر تلفات جانی نظامیان، و هزینه معقول را در پیش گرفته بودند.    

شق دیگر این «راهبرد» جدید که هم‌اکنون شاهدیم، زنان و مردان مستاصلی‌اند که با تلاشی مذبوحانه و سرانجامی وحشتناک خود را به چرخ‌های هواپیماهای در حال بلند شدن از باند فرودگاه کابل آویزان می‌کنند. این به‌روشنی یک شکست اطلاعاتی است که در آن نشانی از اینکه کسی بخواهد ترمیمش کند به‌ چشم نمی‌خورد.

© The Independent