هنرمندان پیشرو و کارگران معترض

«دفاع از کارگران دفاع از سینما است و موجب ماندگاری آن می‌شود.»

این روزها اعتصابات سراسری کارگران پروژه‌های مختلف نفت و گاز که به سایر بخش‌های صنعتی کشیده است، خبر روز است و نهادهای صنفی بسیاری با این اعتصابات اعلام همبستگی کرده‌اند. از عسلویه تا اردبیل همه‌جا درگیر اعتصاب شده‌اند اما متاسفانه تاکنون خبری از حمایت هنرمندان سینما و تلویزیون از این اعتصابات نشده است. هیچ شخص یا صنفی حرفی نزده است، نه «خانه سینما» به عنوان نهاد صنفی بیانیه داده است، نه اشخاص و افراد مورد وثوق و مشهور در بین هنرمندان سینما و تلویزیون حرفی زده‌اند یا بیانیه‌ای صادر کرده‌اند.

شاید بگویید: «سینما چه کارش به سیاست؟» پاسخش ساده است و دو بخش دارد: یکی اینکه چرا وقتی پای حکومتی‌ها و هسته‌ سخت قدرت در میان است، بیانیه می‌دهند و در انتخابات سمت و سو می‌گیرند و «بد و بدتر» می‌کنند و به دیدار خامنه‌ای و سران سایر قوا می‌روند اما پای دفاع از حقوق مردم که می‌شود دیگر سیاسی نیستند.

یعنی درست عکس آنچه باید وجود داشته باشد. اینکه هنر و سیاست مانند دو خط موازی حتی در بینهایت هم به هم نمی‌رسند دقیقا یعنی هنرمند نباید ابزار دست سیاست‌مداران باشد. مهم نیست این سیاست‌مداران «چپ» باشند یا «راست»، «لیبرال» باشند یا «کمونیست»؛ مهم این است که هنگام خلق اثر هنری خود انسان مستقلی باشند؛ خارج از آن می‌توانند مانند هر انسان دیگری عضو حزب یا اتحادیه‌ باشند و نظرات سیاسی مشخصی داشته باشند. نکته دیگر این است که بخش وسیعی از اهالی سینما، کارگران این حوزه هستند که وابسته به دستمزد هرازگاهی خود هستند و دستمزدها معمولا اینقدر پایین است که مجبورند برای گذران زندگی شغل یا شغل‌های دیگر هم داشته باشند و اتفاقا «خانه سینما» در ادعا هم که شده خود را نماینده صنفی اهالی سینما می‌داند و باید در این موارد حتی در حد بیانیه هم که شده است چیزی بگویند و حرفی بزنند.

اما مساله‌ اصلی این است که در سینمای ایران، در چند فیلم و تولید هنری، نقش‌های اصلی که خلق شده است کارگر هستند؟ یا در مورد کارگران و مبارزات کارگری، چند فیلم ساخته شده است؟ در مورد کارگران اندک و در مورد مبارزات کارگران تقریبا هیچ مگر اینکه به قبل از انقلاب و دوران پادشاهی ارجاع داده باشند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

اگر نخواهیم به سینمای دوران پادشاهی بپردازیم و از پس از «انقلاب» شروع کنیم، نخستین فیلمی که در این زمینه ساخته شد، فیلم «آقای هیروگلیف» (علی عرفان) است که در سال ۱۳۵۹ ساخته شد، همان موقع توقیف شد و هرگز تاکنون پخش نشده بود و تنها چند ماه پیش نسخه‌‌ای که ظاهرا چند دقیقه اول آن نیست، در یوتیوب قرار داده شده است. غلامعلی عرفان هرچند تنها دو فیلم ساخته است که هر دو توقیف شده‌اند اما تحلیل همین دو فیلم اهمیت دارد که جا دارد جداگانه به آن پرداخت شود. خلاصه‌ یک‌خطی «آقای هیروگلیف» چنین است که: آقای هیروگلیف (داود رشیدی) پس از آنکه دخترش (یاسمن آرامی) در عملیات چریکی کشته می‌شود. در فضایی علمی‌ـ‌‌‌تخیلی مشاهده می‌کند که دخترش به عنوان چریک بین کارگران معدن رفته است و آنان را تشویق به اعتصاب می‌کند. سرانجام از آنجا فرار می‌کند و در عملیات چریکی کشته می‌شود.

چند سال بعد در ۱۳۶۲، نخستین فیلم پرمخاطب درباره‌ کارگران و مبارزات کارگری ساخته شد. این فیلم «شیلات» (رضا میرلوحی) بود. رضا میرلوحی از فیلم‌نامه‌نویسان و کارگردانان دوران پادشاهی بود که با شاهین سرکیسیان، بیژن مفید و عباس جوانمرد کارهای هنری خود را شروع کرد و مدتی به آلمان رفت و پس از بازگشت در ۱۳۴۹، کار خود را در سینما به عنوان فیلم‌نامه‌نویس آغاز کرد و چندین فیلم ساخت و پس از انقلاب هم به کار خود ادامه داد. فیلم «شیلات» جدا از اینکه در فضای فیلم به شیلات و ترکمن‌صحرا می‌پردازد اما نمونه‌ خوبی از سینمایی است که فساد و تباهی و دزدی و دله‌دزدی ماموران حکومتی و رقابت و رفاقت بین خودشان را نشان می‌دهد و شیوه‌ راهی برای اتحاد کارگران هم است. هر چند که بیشتر تخیلی و ذهنی است اما می‌تواند به هر حال شور مبارزه را افزایش دهد. رضا میرلوحی بر اثر سرطان در سن ۴۳ سالگی، یک سال پس از اکران «شیلات»، درگذشت.

فیلم دیگری که در دهه‌ شصت ساخته شده است و به نحوی با کارگران در ارتباط بود، فیلم «به خاطر همه چیز» (رجب محمدین) است. این فیلم، فیلمی زنانه و فمینیستی است و در عین حال کارگری هم هست و البته بیشتر ملودرام است و حکایت از مشکلات کارگران زن دارد.

خانم رخشان بنی‌اعتماد هم چه در مستندها و چه در فیلم‌های داستانیش به کارگران می‌پردازد و یکی از شاخص‌ترین فیلم‌های او در این زمینه «روسری آبی» است که در سال ۱۳۷۳ ساخت و در آن به «رسول رحمانی» (عزت‌الله انتظامی) که مالک یک مزرعه گوجه‌فرنگی است و کارخانه‌ای هم در کنار آن دارد، می‌پردازد. «نوبر کردانی» (فاطمه معتمدآریا)، زنی است که سرپرستی خانواده‌اش، مادرش (نیره فراهانی) و برادر و خواهرش صنوبر (باران کوثری)، را به عهده دارد و ناچار است کار کند. هرچند ماجرا بیش از اینکه به کارگران مربوط باشد به رابطه عاشقانه رسول رحمانی و نوبر کردانی می‌پردازد، اما به هر حال بازیگران زیادی در نقش کارگر در این فیلم بازی می‌کنند.

چند فیلم دیگر از جمله «پسر ـ مادر» (مهناز محمدی) که چندی پیش مقاله‌ مفصلی در مورد آن در همین‌جا (ایندیپندنت فارسی) منتشر شد، را می‌توان نام برد که به مسایل کارگری می‌پردازد.

به هر حال نکته‌ مهم این است که کارگران به حق انتظار دارند هنرمندان سرشناس به صورت فردی و به صورت گروهی از آن‌ها که صرفا حقوق صنفی خود را مطالبه می‌کنند و درخواستشان این است که دستمزدهایشان افزایش پیدا کرده و پرداخت شود و مرخصی‌هایشان به دلیل کار و شرایط بسیار سختی که به دلیل دوری از خانواده مجبور به تحمل آنند، افزایش پیدا کند و این خواسته‌ای نیست که جنبه سیاسی یا جناحی داشته باشد و تنها جنبه انسانی دارد.

کارگران، اکثریت جامعه را تشکیل می‌دهند و اگر خود و خانواده‌هایشان با سینما و مجموعه‌های تلویزیونی نمایش خانگی قهر کنند، به آن بخش از تهیه‌کنندگان غیررانتی اندکی که باقی مانده‌اند، ضربه خواهد خورد. دفاع از کارگران، دفاع از سینما است و موجب ماندگاری آن می‌شود.

بیشتر از فیلم