مرگ تالاب‌‌های ایران در سکوت؛ قربانیان خاموش سوءمدیریت و بی‌کفایتی

۷۱ دهنه فاضلاب بدون هیچ نوع تصفیه و پالایشی وارد تالاب انزلی می‌شوند

تالاب‌‌ها تعادل و توازن طبیعی خود را از دست داده‌اند - عکس از ایرنا

روز ۱۴ بهمن ۱۳۴۹، کسانی که در نشست کنوانسیون بین‌المللی رامسر، در حال رای دادن به معاهده‌ای بودند که قرار بود راه نجات تالاب‌های منحصر به فرد ایران و جهان باشد و آن را تصویب کردند؛ نمی‌دانستند که ۵۱ سال بعد، تالاب‌های ایران یک به یک در فهرست سیاه و پرخطر قرار می‌گیرند و با شتاب به سوی مرگ و نابودی می‌روند. هرچند ورود فاضلاب، پساب‌های صنعتی و سمی، بهره‌کشی از آب تالاب‌‌ها و ندادن حق‌آبه آن‌‌ها از جمله عوامل نابودی تالاب‌های ایران در سال‌های اخیر بوده است، ولی هیچ یک به اندازه سدسازی‌های بی‌رویه، مرگ تالاب‌‌ها را در کشور جلو نینداخته است. 

کنوانسیون جهانی تالاب‌های مهم بین‌المللی، معروف به کنوانسیون رامسر، به عنوان پیمانی بین‌المللی با هدف شناسایی و حفظ حیات تالاب‌‌ها و پرندگان و گیاهان وابسته به تالاب‌‌ها تشکیل شد. تالاب‌‌ها به عنوان اکوسیستم‌هایی دارای تنوع زیستی و تنوع عملکردی ویژه شناخته می‌شوند و نقش بسیار مهمی، از جمله در تولید اکسیژن، ذخیره آب، تصفیه آب، ذخیره کربن، تولید مواد مغذی، و تثبیت خاک دارند.

فهرستی از تالاب‌های مهم جهان در این کنوانسیون تهیه شد که به «فهرست رامسر» مشهور شده است. در این فهرست، بریتانیا (با ۱۶۴ تالاب) از لحاظ تعداد، و کانادا (با بیش از ۱۳۰ هزار کیلومتر مربع تالاب) از لحاظ وسعت، رکورددار است. تارنمای «نشنال مستر» در سال ۲۰۰۵ بیشترین تالاب‌‌ها را به ترتیب در کانادا، روسیه، باتس‌وانا در آفریقای جنوبی، و پرو معرفی کرد. 

بر اساس اطلاعات تارنمای جهانی رامسر، تالاب‌‌ها نه‌تنها برای کشور یا کشورهایی که در آن واقع شده‌اند، بلکه برای مجموعه بشریت به عنوان منابع طبیعی بسیار باارزش شناخته می‌شوند. امروزه بیش از ۲۰۰۰ تالاب در دنیا موجود است که ۴۷۶ هزار هکتار را تحت پوشش دارد و  به عنوان تالاب‌هایی با اهمیت بین‌المللی شناخته می‌شوند. نه‌تنها در ایران، بلکه در کشورهای توسعه یافته نیز تالاب‌‌ها در معرض نابودی قرار گرفته‌اند، اما سرعت این نابودی در ایران بیشتر، و توجه به آن‌ها کمتر است. 

بر اساس گزارش سال ۲۰۰۸ مجله علوم در آمریکا، اکثر قریب به اتفاق تالاب‌‌ها در سرتاسر ایالات متحده و کانادا (حدود ۸۵ درصد) به عنوان «گسترش کشاورزی» از بین رفته است. سایر عوامل عمده تخریب تالاب‌‌ها عبارتند از جاده‌سازی، توسعه مناطق مسکونی، و ایجاد تأسیسات بزرگ مانند مراکز خرید، کارخانه‌‌ها، و فرودگاه‌‌ها. 

ایران ۳۵ تالاب ثبت شده در کنوانسیون رامسر دارد که بر اساس آخرین گزارش سال ۱۳۹۷، شش تالاب از آن تعداد در «فهرست قرمز» قرار دارند. کارشناسان محیط زیست می‌گویند احتمال دارد تعداد تالاب‌های در خطر ایران طی سه سال گذشته افزایش یافته باشد. گذشته از این فهرست، تعدادی از تالاب‌های ایران نیز به دلیل ورود پساب‌، فاضلاب‌ و آلودگی‌های نفتی در معرض خطر خشک شدن و نابودی قرار گرفته‌اند و کنوانسیون بین‌المللی حفاظت از تالاب‌ها، آن‌ها را در «فهرست سیاه» خود به نام «مونترو» قرار داده است.

به گزارش ایپا، کمیته حفظ و نگهداری از محیط زیست در آمریکا، فعالیت‌های انسانی که به تغییر کیفیت آب، کمیت و میزان جریان آن منجر می‌شود، باعث تخریب و از بین رفتن تالاب‌‌ها در دنیا است. افزایش ورودی‌های آلاینده و تغییر ترکیب گونه‌‌ها در نتیجه آشفتگی و معرفی گونه‌های غیر بومی، از دیگر دلایل از بین رفتن تالاب‌‌ها عنوان می‌شود. بر اساس این گزارش، با تخریب تالاب‌‌ها از جمعیت پرندگان نیز کاسته می‌شود. تخلیه تالاب‌‌ها با هدف کشاورزی، از دیگر عوامل آسیب‌های جدی به تالاب‌‌ها در سال‌های اخیر بوده است. 

بهمن ایزدی، کارشناس محیط زیست، می‌گوید هم‌اکنون با توجه به نگاه‌های گذرا به وضعیت موجود امنیت تالاب‌های کشور، متوجه می‌شویم که تالاب‌‌ها تعادل و توازن طبیعی خود را از دست داده‌اند. 

عوامل بسیاری تهدید بقای تالاب‌‌ها در دنیا را در پی داشته است. در ایران نیز دلایل محیطی و مدیریتی بسیاری موجب از بین رفتن برخی از تالاب‌‌ها در سال‌های گذشته بوده است. 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

بهمن ایزدی در مورد اصلی‌ترین عوامل تهدید و تخریب تالاب‌‌ها، به ایندیپندنت فارسی می‌گوید:‌ «تخصیص ندادن حق‌آبه زیستی تالاب‌‌ها یکی از اصلی‌ترین دلایل تخریب آنهاست. تالاب‌‌ها در حوزه‌های انتهایی مناطق آبریز قرار گرفته‌اند و از بالادست به دلیل نبودِ مدیریت صحیح در منابع آب و خاک، از سوی دو وزارت خانه نیرو و جهاد کشاورزی مورد تهدید قرار گرفته‌اند. برای این که در بالادست‌‌ها زمین‌های بیشتری را که قبلا جزو مراتع یا زیرآشکوب‌های جنگل بودند، به اراضی کشاورزی اختصاص دادند یا برخی از  مجتمع‌های  صنعتی را از همین انتقال آب بین حوزه‌ای مشروب کردند، که موجب شد حق‌آبه زیستی تالاب‌‌ها به درستی تخصیص نیابد.»

از جمله موارد مهم دیگر در خصوص تهدید و تخریب تالاب‌‌ها، تصرف و تغییر کاربری آن‌ها است. به این معنا که برای  آب‌رسانی به زمین‌های کشاورزی، آب موجود در تالاب‌‌ها با موتور پمپ‌های قوی تخلیه شده است. به گفته بهمن ایزدی، «کشاورزی لجام گسیخته‌ای که به منابع آب و خاک هیچ احترامی نمی‌گذارد و هیچ گونه مدیریتی در خصوص تناوب کشت از طریق وزارت جهاد کشاورزی روی این کشاورزی‌‌ها اعمال نمی‌شود، و بدتر از همه آن که حق‌آبه زیستی بخشی از دریاچه‌‌ها در نظر گرفته نمی‌شود، بسیاری از چشمه‌‌ها را با بحران آب روبه‌رو کرده است  و در نهایت تالاب‌های انتهایی آن‌ها هم خشک شده‌اند.»

از جمله تهدیدهای مهم دیگری که مجله علوم در آمریکا نیز از آن به عنوان تهدید تالاب‌‌ها نام می‌برد، ورود فاضلاب‌‌ها و پساب‌های  شهری و روستایی به تالاب‌‌ها است.  

به گفته بهمن ایزدی، بر اساس آمار موجود، در تالاب انزلی ۷۱ دهنه فاضلاب وجود دارد که بدون هیچ نوع تصفیه و پالایشی وارد این تالاب می‌شوند و حیات گیاهی و جانوری آن و حتی سلامت زیستمندان کرانه‌های آن را با خطر مواجه کرده‌اند.  

ورود گونه‌های غیربومی گیاهی و جانوری به تالاب‌‌ها نیز یکی دیگر از معضلات بسیار جدی است. برخی گیاهان همچون آزولا یا سمبل تالابی، با سایه‌افکنی گستره‌شان بر سطح تالاب موجب می‌شوند که نور کافی برای گیاهان آبزی و جانوران به اعماق تالاب نرسد و حیات تالاب‌‌ها مورد تهدید جدی قرار گیرند. 

اما به گفته بهمن ایزدی، یکی از موارد بسیار مهم در خصوص تخریب تالاب‌‌ها در ایران، سدسازی است. به گفته او، سدسازی در حوزه مناطق آبخیز و آبریز بالادست تالاب‌‌ها که موجب شده است که حق‌آبه کافی (از طریق رودخانه‌‌ها) یا به قدر کافی به مجراهای طبیعی به سمت تالاب‌‌ها سرریزنشود، یا به‌کلی قطع شود و به مرگ و نابودی تالاب‌های ارزشمند ایران بینجامد. 

بهمن ایزدی می‌گوید بر اساس آمار موجود، بیش از ۸۰  درصد، یعنی حدود ۸۵ درصد تالاب‌‌ها و حتی رودخانه‌های کشور خشک شده‌اند و دلیل این وضعیت هم بیشتر انتقال آب بین حوزه‌ای مظاهر رودخانه‌‌ها است. چشمه‌های بزرگی که از دل کوه‌‌ها بیرون می‌آیند، آب رودخانه‌ها را تامین می‌کنند، و گام بعدی طبیعی نیز دوام موجودیت تالاب‌ها است. اما در ایران به دلیل مدیدرت ناصحیح، آب از مسیر خروجی‌اش به سمت‌های دیگری انتقال داده شده است. نمونه‌وار، آب رودخانه‌‌هایی که باید به تالاب‌‌ها سریز شوند، برای کشت برنج در زمین‌هایی که پیش از این کشت برنج نداشته است، به آن مناطق هدایت کرده‌اند.  همین امر سبب شده است که حق‌آبه عرفی کشاورزی حتی به کشاورزان آن ناحیه نرسد و  توازن معادلات اجتماعی و اقتصادی آن ناحیه هم به‌هم ریخته شود و موجب مهاجرت مردم و تخیله سرزمین از آن نواحی شود. 

سوءمدیریت و  خشکسالی نیز هر یک به شکلی در خشک شدن تالاب‌‌ها نقش آفرینی کرده‌اند.  

ایران به جبر جغرافیا، همیشه کشوری خشک و نیمه‌خشک بوده است. اما به نظر می‌رسد که مدیران حفاظت و توزیع منابع در ایران هرگز به این نکته مهم  توجه نکرده‌اند  و موجب شده‌اند که آب از سرچشمه‌‌ها  و منشاء اصلی‌اش به مناطق دیگر انتقال داده شود و نگذاشته‌اند که این آب در مجرای طبیعی خودش حرکت کند و حیات رودخانه‌ها و تالاب‌ها و موجوداتی که در آن‌ها زندگی می‌کنند، حفظ شود. 

تالاب‌های بسیاری در دو دهه گذشته در ایران فدای سدسازی‌های غیرکارشناسی در کشور شده‌اند. تالاب جازموریان فدای سد جیرفت شد که در واقع شاهرگ حیاتی آن را که حریررود بود، در خودش بلعید و اکنون به عنوان یکی از کانون‌های گرد و غبار جنوب شرق ایران شناسایی شده‌ است. آب تالاب‌های بزرگ، از جمله شادگان و حورالعظیم  در بالادست  نیز با سدهای دز و کارون و کرخه قطع شد و مرگ آن‌ها رقم خورد. 

تالاب حله در بندر گناوه، تالاب‌های آلاگل، آلماگل، آجی‌گل، و تالاب‌های شادگان و حورالعظیم در خوزستان را که بزرگترین تالاب کشور بوده‌اند، به دلیل سوءمدیریت درست از دست داده‌ایم.

به گفته بهمن ایزدی، روشن است که وقتی حق‌آبه زیستی تالاب‌ها و دریاچه‌‌ها با خشک شدن مجرا‌ها مواجه شود و با دخالت‌های نابخردانه انسان،  آب به تالاب‌‌ها و دریاچه‌‌ها نرسد، خشکی دریاچه‌‌ها و تالاب‌‌ها در پی خواهد بود.