دوچرخه‌ای که چین را به جهان صادر کرد

یک سال پس از به قدرت رسیدن حزب کمونیست چین، کبوتری اختراع شد که قرار بود میانجی و نماد صلح باشد

در مجتمع فرهنگی باغ کتاب تهران، مجسمه دوچرخه‌سواری نصب شده که توجه کودکان را جلب می‌کند - شبکه‌های اجتماعی

پس از قرارداد بیست و پنج ساله جمهوری‌اسلامی ایران با کشور چین، بار دیگر نام این کشور بر سر زبان‌ها افتاد. طی چهار دهه‌ حیات جمهوری‌اسلامی در ایران، رابطه با چین همواره دچار فراز و نشیب بسیاری بوده است. از فروش سلاح‌های چینی‌ در جنگ ایران و عراق به رژیم صدام حسین تا چرخش به سوی بازار جمهوری‌اسلامی ایران با موشک‌های کرم‌ابریشم، و دست آخر صیادی ترال در آب‌های جنوب، بخش‌هایی از این تاریخ مبادله چهل ساله با کشور چین است. اما موشک‌های کرم ابریشم اولین اجناس وارداتی ایران از کشور چین نبود. پیش از آن، کبوتری وارد شد که پیشتر با نام صلح کوشیده بود در جنگ میان دو کره نقش میانجی را ایفا کند. این کبوتر، دوچرخه‌ای بود که اکنون برای ایرانیان تبدیل به خاطره‌ای دور شده است، اما هنوز هم می‌توان آن را در بازارهای سنتی یزد و اصفهان و قم و تبریز همراه و همپای قدیمی بازاریان دید. دوچرخه کبوترنشان که آن را تاریخ‌سازترین دوچرخه جهان می‌دانند، قلب اژدهای خفته‌ای بود که بیدار شد و کارخانه بزرگ چین را تاسیس کرد.

دوچرخه‌ای برای صلح

در ژوییه سال ۱۹۵۰، درست یک سال پس از به قدرت رسیدن حزب کمونیست چین، کبوتری اختراع شد که قرار بود میانجی و نماد صلح دو کره باشد. جنگ دو کره به اوج خود رسیده بود و ایده دوچرخه کبوترنشان، تلاشی بود در جهت صلحی که خواست تمام جهان شده بود. دوچرخه‌ فلایینگ پیجن (Flying Pigeon) که چینی‌ها به دستور مائو به تولید انبوه آن دست زدند، اما هدفش تنها صلح نبود. کبوتر سفید که نماد صلحی برای خارجیان بود، در درون مرزهای چین کارکردی متفاوت داشت. همزمان با تحولات سیاسی چین تحت رهبری مائو و اعلام «جهش بزرگ اقتصادی»، سختگیری‌های مائو بر بدنه فولادین این دوچرخه خود را نشان داد؛ وسیله‌ای که برای دهقان و کارگر طراحی شده بود تا تنها به کار مشغول شوند. سختکوشی‌ای که هر چند در روزگار مائو منجر به یکی از بزرگ‌ترین قحطی‌های تاریخ کره زمین شد، اما در سال‌های پس از مرگ وی آثار خود را بیشتر نشان داد. کبوتر فولادین، سمبلی عامدانه بر جهش طبقه پرولتاریا بود؛ جهشی که طرح «جهش بزرگ اقتصادی» مائو می‌بایست به دستان آنها صورت می‌پذیرفت. «کبوتر پرنده» با چنین نشانی به زودی تمام چین را فتح کرد و به پادشاه حمل و نقل چینی‌ها بدل شد؛ تا آنجا که در کنار چرخ خیاطی و ساعت جیبی، از کالای ضروری زندگی جدید چینی‌ها معرفی شد و داعیه‌دار اجتماعی برابرطلب شد؛ در سیستمی که در آن آسایش کمی وجود داشت و خلق باید مدام دایم‌الرکاب می‌بودند تا چین بتواند پرواز کند. از زمان ابداع این دوچرخه، افسانه‌های بسیاری در مورد آن به‌خصوص در کشورهای ضدکمونسیتی رواج یافت که از آن جمله شایعه ضدبمب بودن آن است. دوچرخه البته ضد بمب نبود، اما بر روی زمین به قدر کافی توانایی داشت. گفته می‌شود بدنه آن طوری ساخته شده که توانایی حمل یک خوک را داشته باشد. 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

کبوتری که نمی‌توانست پرواز کند، طی چند سال چنان به نمادی از پیشرفت ملی و فردی تبدیل شد که با زمینگیر شدن مائو و شکست در برنامه‌های اقتصادی‌اش نیز فراموش نشد. راز بزرگ «کبوتر پرنده» نه در پروازش، که بر روی زمین بود؛ پرورش نیروی کاری که با گذر از چین ایدئولوژیک به چین اقتصادی، بالهایش را گشود و خود را به جهان نشان داد.

کبوتر چینی در ایران 

امروز فلایینگ پیجن (flying pigeon) بیشتر به عنوان یک حرکت یوگا شناخته می‌شود؛ حرکتی که در آن می‌بایست تعادل خود را بر روی دو دست حفظ کنید. ورود فلایینگ پیجن اصلی یا همان دوچرخه کبوترنشان به ایران نیز با مسئله تعادل همراه بود. از اوایل دهه شصت و همزمان با صادرات آن دوچرخه به کشورهای مختلف، در ایران نیز واردات آن رو به افزایش گذاشت. «کبوتر صلح» که همراه با اجناس چینی دیگر وارد ایران شده بود، به تدریج جایگزین دوچرخه‌های زمان خود شد و دوچرخه‌هایی مانند هرکولس که اغلب انگلیسی بودند، همانند البسه انگلیسی جای خود را به رقیب چینی‌شان دادند. از آن جمله، زیرپوش کاپیتان انگلیسی بود که با عنوان عامیانه چاپ کاپیتان در هنگ‌کنگ تولید می‌شد  و در جنوب ایران طرفدار فراوان داشت، به تدریج جای خود را به نوع رقیب یعنی «دو گاو» چینی داد.

طراحی دوچرخه‌های جدید چینی هر چند به تقلید از دوچرخه‌های انگلیسی بود، اما تعادل آن به دشواری صورت می‌گرفت. بدنه نسبت به نوع انگلیسی خشن‌تر بود و ترمزهای میله‎ای آن هم در نوع خود دشواری‌هایی داشت. با این حال، قدرت باربری بالا و واردات فراوان و بهای مناسب سبب شد تا خیلی زود جایش را به‌خصوص در میان بازاریان و قشر سنتی باز کند و دوچرخه انقلابی، ناگفته به نمادی از طبقه‌ای مشخص بدل شود. 

در مجتمع فرهنگی باغ کتاب تهران در بخش کودکان و نوجوانان در میان مجسمه‌هایی از شخصیت‌های کارتونی، مجسمه دوچرخه‌سواری در حال رکاب زدن هست که توجه کودکانی را که وارد آن بخش می‌شوند، به خود جلب می‌کند: دوچرخه‌سواری با دوچرخه «کبوتر پرنده» که در حالی که در خورجینش اسلحه کلاشینکفی دارد، شتابان در حال رکاب زدن مجسم شده است. وجود اسلحه در خورجین مرد انقلابی، نمادی از رویکرد خاص دهه شصتی به این وسیله است. از دیگر تصاویر ایرانی «کبوتر پرنده»، فیلم «بایسکل‌ران» محسن مخملباف است که به شرح رنج افغان آواره‌ای می‌پردازد که هفت روز بلاانقطلاع باید دایره‌وار با دوچرخه «کبوتر پرنده» رکاب بزند تا بتواند به مبلغ شرط‌بندی شده برسد و زنش را از بستر بیماری نجات بدهد؛ فیلمی که بیانگر رنج کارگرانی است که سوار بر این دوچرخه زندگی دایره‌وار هر روزه را طی می‌کنند تا به مزدی ناچیز دست یابند.

کبوتری که اژدها را بیدار کرد

یک سال پیش از مرگ «مائو»، جرج بوش (پدر) در عکس معروفی در میدان «تیان آن من» با لبخندی در کنار دوچرخه‌ «کبوتر پرنده» دیده می‌شود؛ ژستی که نوید چین نوین را می‌داد. جرج بوش که با آب شدن یخ‌های رابطه میان دو کشور از اوایل دهه هفتاد میلادی به عنوان رئیس دفتر ارتباطات ایالات متحده در چین مشغول به کار بود، شاید هیچ فکرش را نمی‌کرد که کمتر از دو دهه بعد و در فوریه سال ۱۹۸۹ به عنوان رئیس‌جمهوری ایالات متحده، یک بار دیگر در این میدان ظاهر شود و این بار نیز پای «کبوتر پرنده» به میان بیاید. نخست وزیر چین به او و باربارا بوش، بانوی اول، دو عدد دوچرخه «کبوتر پرنده» اهدا کرد تا  مشخص شود که این پرنده هنوز زنده است. مائو مرده بود و زمان پریدن کبوتر فرا رسیده بود. دنگ شیائوپینگ که با اعلام سیاست «درهای باز» اقتصادی، موتور پرواز چین را روشن کرده بود، «کبوتر پرنده»، این تنها میراث مائو را که از لعن به دور مانده بود، «سعادت» خواند. «سعادت» از دیدگاه او «یک "کبوتر پرنده" در هر خانواده» تعریف شد. پرنده سعادت هر چند در زمان مائو نتیجه‌ای نبخشید، اما سبب به وجود آمدن میلیون‌ها کارگری شد که سال‌ها بعد چین را به کارخانه‌ای بزرگ بدل کردند. دنگ شیائو پینگ که خود یکی از مشهورترین قربانیان عصر مائو بود، از دستاورد مائوتسه تونگ نهایت استفاده را کرد و کبوتر ایدئولوژیک دهقانی را به کبوتر اقتصادی کارگری بدل کرد. او که سال‌ها قبل در برابر مائو و در دفاع از سیاست‌های درهای باز گفته بود: «اگر گربه‌ای موش را می‌گیرد، تفاوتی نمی‌کند که رنگش سفید باشد یا سیاه»، پس از مرگ مائو به شکار موش توسط کبوتر دست یافت. او دیگر به گربه‌ای نیازمند نبود و «کبوتر پرنده»، عامل گذار چین از سوسیالیسم به سرمایه‌داری شد.

بیشتر از جهان