حذف ایران از روند جدید مذاکرات درباره سوریه

«هدف دخیل کردن کشورهای عرب خلیج فارس و محدود کردن نفوذ ایران در سوریه است»

مذاکرات سه‌جانبه وزرای خارجه سه کشور روسیه، ترکیه و قطر درباره سوریه در دوحه، پایتخت قطر (۱۱ مارس ۲۰۲۱)- RUSSIAN FOREIGN MINISTRY / AFP

در رقابت برای شکل دادن به سوریه پس از جنگ، ماجرا پیچیده‌تر شده است: سه کشور روسیه، ترکیه و قطر روند مذاکرات سه‌جانبه جدیدی را با هدف طرح یک راه حل سیاسی برای جنگ داخلی ۱۰ساله آن کشور آغاز کرده‌اند و نکته مهم این است که این‌بار، ایران در آن جایی ندارد.

حسین ایبیش، یکی از اعضای ارشد اندیشکده «مؤسسه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس» در واشینگتن، در یادداشتی تحلیلی در بخش دیدگاه‌های خبرگزاری بلومبرگ، درمورد این مذاکرات سه‌جانبه می‌نویسد: «به نظر می‌رسد هدف زمینه‌سازی برای تعامل گسترده‌تر کشورهای عرب حوزه خلیج فارس با سوریه و هم‌زمان به حاشیه راندن نفوذ ایران باشد.» 

از زمانی که نیروهای حامی دولت سوریه کنترل حلب شرقی را که پیش از آن در اختیار مخالفان بود به‌دست‌ گرفتند و در دسامبر۲۰۱۶ جنگ در عمل پایان یافت، بیشتر اقدام‌ها درمورد سوریه حول محور آنچه که «روند آستانه» خوانده می‌شود، پیش می‌رفت. «روند آستانه» با ابتکار سه کشور روسیه، ترکیه و ایران، در ژانویه سال ۲۰۱۷ آغاز شد. 

حضور ایران در روند آستانه، درعمل موجب کنار گذاشته شدن کشورهای عرب حوزه خلیج فارس از آن شده بود، درحالی‌که از دید ایبیش، بازوی مالی آن‌ها برای بازسازی سوریه ضروری و حمایت دیپلماتیک آنها برای پایان دادن به وضعیت انزوای این کشور، حیاتی است.

ابتکار جدید سه کشور، در واقع پذیرش این نکته است که روند آستانه درمورد همه اهداف عملی خود به شکست انجامیده است. سه کشور اصلی مبتکر این روند، از سال ۲۰۱۸ تاکنون تنها پنج جلسه برگزار کرده‌اند و چهار منطقه «کاهش تنش» که ایجاد کرده بودند، با بی اعتنایی بشار اسد روبه‌رو شد؛ او با حمایت روسیه و ایران، کنترل سه منطقه از آن چهار منطقه «کاهش تنش» را به‌دست گرفته است. همچنین روند آستانه نتوانست از حمله‌های ترکیه به شمال سوریه در اکتبر ۲۰۱۹ یا رویارویی نیروهای ترکیه و سربازان اسد که با پشتیبانی مستقیم نیروی هوایی روسیه می‌جنگیدند، در فوریه سال گذشته، جلوگیری کند.

روند آستانه هیچ پیشرفت سیاسی در سوریه درپی نداشته و میزان بازسازی سوریه براساس این روند بسیار ناچیز بوده است، بنابراین تعجب‌آور نیست که روسیه و اسد راهی دیگر برای پیشرفت کار، این‌بار با شرکای عرب، جست‌وجو کنند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

ایبیش می‌نویسد، روسیه تلاش می‌کرد تا کشورهای عربی را در روند آستانه دخیل کند؛ اما درحالی‌که دو کشور دیگر سهیم در این روند، یعنی ایران و ترکیه، بر موضع خصمانه خود دربرابر اعراب خلیج فارس باقی بودند، این مسأله هرگز امکان‌پذیر نبود. این مجمع جدید، جمهوری اسلامی ایران را کنار می‌گذارد و می‌کوشد تا بر تلاش‌های اخیر ترکیه برای برقراری صلح با جهان عرب تکیه کند. از آن‌سو، عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز به نوبه خود، به روابط بهتر با ترکیه علاقه نشان داده‌اند.

در این یادداشت آمده است: «پیام مسکو و آنکارا روشن است: ممکن است دوستان در جنگ شکست خورده باشند، اما این لزوماً بدین معنا نیست که ایرانیان باید ذی‌نفع اصلی ماجرا باشند. اگر روند جدید پیش برود، نفوذ ایران در سوریه به حاشیه رانده می‌شود.» 

از دید نویسنده یادداشت، چنین ترتیبی را برای بشار اسد نیز مناسب‌تر است، «زیرا او در حال حاضر برای تضمین کنترل خود بر بیشتر قسمت‌های سوریه به هر دو کشور ایران و روسیه وابسته است؛ اما برنامه بلند‌مدتی را که براساس آن روسیه قدرت اصلی خارجی در سوریه باشد ترجیح می‌دهد، چون خواسته‌های مسکو از او، کمتر از تهران است».

اهداف روسیه شامل حفظ پایگاه‌های خود در سوریه، ازجمله پایگاه‌های دریایی، تضمین سرمایه‌گذاری‌های قابل توجه خود در این کشور و استفاده از دمشق به‌عنوان کلید نفوذ مجدد در منطقه است. اما ایران می‌خواهد سوریه را در یک شبکه منطقه‌ای از کشورهای وابسته و نیازمند به خود ادغام کند و از آن به‌عنوان اهرمی برای تهدید اسرائیل از یک‌سو و حفظ سلطه خود در عراق از سوی دیگر، استفاده کند. مسکو به اسد اختیارات محلی زیادی می‌دهد؛ درحالی‌که تهران «اربابی» است که می‌خواهد کوچک‌ترین جزئیات را کنترل کند و در حوزه بیشتر اختیارات او، برنامه‌هایی دارد.

ترکیه نیز به‌نوبه خود، نگران شبه‌نظامیان کرد تحت حمایت ایالات متحده آمریکا، در امتداد منطقه مرز خود در شمال سوریه است. دولت رجب‌طیب اردوغان این نیروها را نماینده کردهای فعال داخل ترکیه می‌داند که آن‌ها را «تروریست و تجزیه‌طلب» می‌خواند. 

قطر نزدیک‌ترین متحد عرب ترکیه محسوب می‌شود و در نتیجه، ورودش به مجمع جدید اجتناب‌ناپذیر بود. ایبیش معتقد است «مسکو و آنکارا به‌ وضوح امیدوارند که بتوانند از پایان انزوای دوحه در خلیج فارس استفاده کنند» و دیگر کشورهای عربی را نیز به مشارکت در برنامه‌ریزی‌های پس از جنگ در سوریه ترغیب کنند. به نوشته او، «روابط صمیمانه قطر با ایران در دوران تحریم آن کشور برایش مفید بود، اما حالا بازگشتش به آغوش کشورهای عربی به او این فضا را می‌دهد تا بتواند از تهران فاصله بگیرد.»

در پایان این یادداشت آمده است: «انتظار می‌رود که ایران برای حفظ نفوذ خود در سوریه با چنگ و دندان مبارزه کند. هرچند که جمهوری اسلامی بیش از حد تحت فشار قرار گرفته و فقیر شده است، هنوز از نفوذ قابل توجهی در دمشق برخوردار است و یک نسخه آزمایش ‌شده برای استفاده از شبه‌نظامیان نیابتی و سیاستمداران فرقه‌ای به‌منظور محافظت از منافع خود در اختیار دارد- همان‌طور که در عراق و لبنان این کار را می‌کند. مخالفان عرب تهران باید مراقب باشند که اسد و روسیه آنها را بازی نمی‌دهند و پول و تلاشی که در سوریه سرمایه‌گذاری می‌کنند، واقعا به‌معنای کاهش نفوذ ایران باشد.»