روابط غیر راهبردی جمهوری اسلامی با چین و روسیه

آمریکاستیزی، سپاه را به مهم‌ترین بازیگر در سیاست داخلی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی تبدیل کرده است

سفر سال ۲۰۱۶ رئیس‌جمهوری چین به ایران - STR / AFP

وزیر خارجه چین به تهران رفته است. برای امضای آنچه که سند همکاری جامع ایران و چین نام‌گذاری شده است. مقامات ایرانی آن را سند همکاری‌های ۲۵ ساله ایران و چین نام نهاده‌اند. طرف چینی تاکنون ترجیح داده است، چندان در این‌باره اظهار‌نظر نکند. 

در واقع به نظر می‌رسد برداشت دو طرف از این سند و وضعیت حاکم برروابط دو کشور، متفاوت از یکدیگر است‌.

 جمهوری اسلامی ایران، دوست دارد و مایل است که روابط پکن -تهران را راهبردی بنامد. جمهوری اسلامی، تمایل مشابه‌ای برای راهبردی نامیدن روابط تهران - مسکو نیز دارد. واقعیت این است که این فقط برداشت تهران است و نه برداشت مسکو و پکن.

از نگاه جمهوری اسلامی، رابطه با چین و روسیه ذیل عنوان بزرگتری به نام راهبرد نگاه به شرق پی‌گیری می‌شود‌. راهبرد نگاه به شرق‌، راهبردی واکنشی در پاسخ به فقدان روابط ایران و آمریکا و پر‌تنش بودن روابط ایران و قدرت‌های اصلی اتحادیه اروپا مانند بریتانیا، آلمان و فرانسه در دهه‌های اخیر است‌. در تمام ۴۱ سال گذشته، روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی با آمریکا قطع بوده است‌. با آن که دو طرف در مواردی مانند توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ برای کنترل و مدیریت تنش‌های فی‌مابین تلاش کرده‌اند ولی در ۴۱ سال گذشته در اغلب اوقات روابط تهران و واشینگتن پر از دوره‌های پر‌تنش بوده است و حتی در برخی مقاطع، طرفین با ورود به درگیری‌های محدود نظامی با یکدیگر، تا مرز ورود به یک جنگ کامل هم رفته‌اند.

در دوره ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ‌، آمریکا سیاست اعمال فشار حداکثری را بر جمهوری اسلامی اعمال کرد و اقدام به کشتن قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، به عنوان مهمترین فرمانده سپاه و مهم‌ترین بازیگر جمهوری اسلامی در خاورمیانه کرد ‌.

جمهوری اسلامی نیز اقدام به حمله موشکی به پایگاه محل استقرار نظامیان آمریکا در عراق، سرنگونی یک پهپاد آمریکایی و راکت‌پراکنی از سوی گروه‌های نیابتی‌اش به سفارت آمریکا در بغداد و برخی از پایگاه‌های آمریکا در عراق کرد.

با وجود پایان دوره دونالد ترامپ و شروع ریاست‌جمهوری جو بایدن‌، آمریکا ضمن اعلام آمادگی برای برگشت به توافق هسته‌ای‌، خواهان اجرای کامل تعهدات هسته‌ای ایران، تغییر رفتار ایران در خارمیانه که بی‌ثبات‌ کننده خوانده شده، پایان یافتن حمایت تهران از گروه‌هایی که تروریستی خوانده می‌شوند، توقف برنامه موشکی بالیستیک ایران و در نهایت، توافقی فراگیرتر از برجام با ایران است که در آن نگرانی‌های اتحادیه اروپا، اسرائیل و کشورهای عربی هم دیده شود‌.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در مقابل درایران، علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی  و فرماندهان ارشد سپاه پاسداران‌، کماکان بر ادامه راهبرد آمریکا‌ستیزی تاکید می‌کنند. علی خامنه‌ای در هر سخنرانی جدید، بر ادامه دشمنی جمهوری اسلامی و آمریکا تاکید می‌کند و فرماندهان سپاه نیز ادامه راهبرد آمریکا‌ستیزی را به مثابه یک گاو شیرده نگاه می‌کنند. گاوی که به سپاه، شیر پرچرب سیاسی می‌دهد و سپاه را به مهم‌ترین بازیگر در سیاست داخلی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی تبدیل کرده و از سوی دیگر شیر پرچرب اقتصادی هم در اختیار سپاه قرار می‌دهد زیرا سپاه با ادامه وضع موجود، به یکی از بزرگترین بازیگران اقتصاد ایران تبدیل شده و برای فرماندهان آن نیز منافع مستقیم اقتصادی، مالی‌ و تجاری داشته است.

در چنین وضعیتی که علی خامنه‌ای و سپاه به عنوان تصمیم‌گیران اصلی جمهوری اسلامی به آمریکا‌ستیزی ادامه می‌دهند و نگاه بی‌اعتمادی به قدرت‌های اروپایی را در کلام و عمل پی‌گیری می‌کنند، دولت شامل رئیس‌جمهور و وزارت خارجه نیز متاثر از آنها در پی روابط راهبردی با چین و روسیه است.

جمهوری اسلامی فکر می‌کند رابطه با چین و روسیه می‌تواند در سطوح راهبردی گسترش یابد و جایگزین رابطه با آمریکا و اتحادیه اروپا شود‌ اما نگاهی به رفتارهای روسیه و چین در گذشته، بویژه در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ نشان می‌دهد که پکن و مسکو برخلاف تهران چنین نگاهی به روابط دو جانبه ندارند. وقتی که دونالد ترامپ، سیاست به صفر رساندن صادرات نفت ایران را پی‌گیری کرد، چینی‌ها شروع به کاهش شدید خرید نفت از ایران کردند. در مواردی نیز که نفت از ایران خریداری کردند از پرداخت دلارهای نفتی ایران به بهانه تحریم‌های بانکی آمریکا خودداری کردند، به گونه‌ای که حجم روابط  تجاری ایران و چین در سال گذشته به کمترین میزان در ۱۶ سال اخیر و کمتر از ۲۰ میلیارد دلار رسید. این در حالی است که در سال ۲۰۱۴ حجم روابط تجاری دو کشور بیش از ۵۱ میلیارد دلار بود.

از طرف دیگر، مقامات چینی در برابر اشتیاق بسیار مقامات جمهوری اسلامی برای گسترش همکاری‌ها در حوزه‌های راهبردی، به کرات اعلام کرده‌اند که تهران نخست باید برود و مشکل رابطه خود با آمریکا را حل کند وسپس امید به گسترش روابط با چین داشته باشد زیرا چین حاضر نیست به خاطر روابط با ایران‌، رابطه واشینگتن - پکن  را به عنوان دو قدرت اصلی اقتصاد جهان به خطر بیندازد. 

رابطه‌ای که حجم آن در سال گذشته حدود ۳.۳ تریلیون دلار بوده است و حتی برخی معتقدند که روابط اقتصادی دو طرف، دو برابر این عدد است زیرا چینی‌ها ۱.۴ تریلیون دلار از اوراق قرضه آمریکا و ۷۰۰ میلیارد دلار از سهام شرکت‌های آمریکایی را در اختیار دارند و سرمایه گذاران آمریکایی  نیز بیش از یک تریلیون دلار از بازار سهام و ۱۰۰ میلیارد دلار از اوراق قرضه چین را در اختیار دارند. 

 از طرف دیگر، به‌رغم اشتیاق بالای علی خامنه‌ای و سپاه برای برقراری روابط راهبردی با روسیه‌، مسکو نیز همواره به ایران به عنوان کارت بازی و تنظیم کننده روابط خود با آمریکا نگاه کرده است‌. بر خلاف آنکه مقامات ایرانی، روسیه را متحد خود در جنگ ۱۰ ساله سوریه می‌دیدند و حتی برخی در ایران از روسیه به عنوان جزئی از آنچه محور مقاومت می‌نامند، نام می‌بردند اما با فروکش کردن جنگ سوریه، حالا معلوم شده که روسیه در حال تلاش برای بیرون راندن سپاه پاسداران و گروه‌های نیابتی‌اش از سوریه است. مسکو پیش از این نیز چشمان خود را بر حملات مداوم نیروی هوایی اسرائیل به اهداف سپاه پاسداران و گروه‌های نیابتی‌اش در سوریه بسته بود، در حالی که سامانه‌های پدافند پیشرفته روسی در سوریه مستقر بودند و روس‌ها هر‌گز از آنها برای دفاع از اهداف سپاه پاسداران - که خود را متحد روسیه می‌داند- کوچکترین استفاده‌ای نکردند.

اما آیا این وضعیت به این معنا است که رهبر جمهوری اسلامی و فرماندهان سپاه از حرکت به سوی گسترش رابطه با روسیه و پکن دست برخواهند داشت؟ شواهد نشان می‌دهد که چنین نیست. منافع سپاه و علی خامنه‌ای در ادامه دشمنی با آمریکا و بی‌اعتنایی به قدرت‌های اروپایی و ادامه عشق یکسویه به چین و روسیه است. چین و روسیه نیز به دلیل فرصتی که این وضعیت برای کسب منافع بیشتر آنها فراهم می‌کند، از آن استقبال می‌کنند. متضرر اصلی این وضعیت، ایران و ایرانیان خواهند بود که بدون وجود یک دولت منتخب واقعی ملت در ایران، ضمن رویارویی با یک نظام سرکوبگر بی‌اعتنا به اعتراضات مکرر مردم، به عنوان یک ملت و کشور دارای فرصت‌های راهبردی بسیار، از یک رابطه معقول و منطقی با منطقه و جهان محروم مانده‌اند و مجبور به تحمل روابط غیر‌راهبردی، پرهزینه و غیرطبیعی جمهوری اسلامی با روسیه و چین هستند.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه