چند روز پیش، دنیا روز جهانی زن را جشن گرفت. سازمان ملل متحد از سال ۱۹۷۵ تاکنون همهساله در هشتم ماه مارس جشنی برای بزرگداشت این روز برگزار میکند و دستاوردهای زنان را در زمینههای مختلف سیاسی و اقتصادی گرامی میدارد. علاوه بر آن، در این روز مشکلات و چالشهایی که زنان در مناطق مختلف جهان با آن روبهرو هستند مورد بررسی و توجه قرار میگیرد و بر تحقق عدالت و برابری جنسیتی در تمام ابعاد زندگی، تاکید میشود.
هرچند در کشورهای پیشرفته مسائل مربوط به زنان بیشتر موردتوجه و رعایت است، اما سختیها و چالشهای که زنان پناهنده در سراسر جهان به آن دچار هستند، اغلب نادیده گرفته میشود؛ کشورهای جنگزده هم در تلاش برای تامین نیازهای اساسی آوارگان هستند.
در این میان، سوریه از ماه مارس ۲۰۱۱ به بحران خطرناکی وارد شد که تداوم آن به درگیریهای مسلحانه منجر شد و آتش جنگی بیپایان را در سراسر این کشور برافروخت. در نتیجه این درگیریها، بیش ۲۵۰ هزار نفر کشته و افزون بر ۱۱ میلیون تن دیگر آواره شدند.
پناهندگان از وحشت جنگ و جنایتهای داعش و سایر سازمانهای تروریستی، از جمله اعدام درملأعام و قتلعام اقلیتها و گروههای رقیب، ناگزیر به فرار از خانههای خود شدند. این وضعیت آشفته و وحشتناک، زنان سوری را به تحمل مسئولیتهایی تازهای وادار کرد که با روش سنتی زندگی اجتماعی پذیرفته شده در این کشور مغایرت داشت. به طور معمول، در سوریه زنان به فعالیتهایی همچون مراقبت از کودکان و کارهای خانه مشغول هستند، اما خشونتها و پیامدهای دردآور ناشی از جنگ و قربانی شدن همسران، پدران و برادرانی که برای تامین هزینههای زندگی خانوادههای خود کار میکردند، باعث شد بسیاری از زنان و کودکان سوریه برای یافتن پناهگاه امن، سوریه را به مقصد کشورهای دیگر ترک کنند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
به عنوان مثال، تخمین زده میشود که در حدود ۴۰ درصد از خانوادههای سوری که در اردن پناهنده شدهاند، اداره امور زندگی بر عهده زنان است و این رقم در میان مهاجران سوری ساکن یونان به ۵۰ درصد میرسد. در بسیاری از خانوادهها، زنان نانآور خانوادههای خود شدهاند. به طور میانگین، هر زن باید از پنج نفر دیگر از جمله کودکان و بستگان کهنسال مراقبت کند. در نتیجه، زنان سوری مجبور شدند با وضعیت دشوار تحمیل شده سازگار شوند و خود را با همه چالشهای آن وفق دهند.
آنچه بیش از پیش بر دشواریهای زنان سوری میافزاید، این است که خدمات اجتماعی و امنیت اردوگاههای پناهندگان در اغلب کشورهای پناهندهپذیر، از جمله کشورهای اروپایی، تاسفآور است. نبود برق و رعایت نشدن حریم خصوصی، شرایط خطرناکی را برای زنان و کودکان ایجاد میکند. اردوگاههای پناهندگان در اکثر کشورهای اروپایی فاقد خدمات اولیه اجتماعی است. از روشنایی و برق خبری نیست، درهای سرویسهای بهداشتی قفل ندارند و اتاقهای جداگانه برای خواب در دسترس نیستند.
در برخی از اردوگاههای موقت، زنان و مردان ناگزیرند در یک چادر بخوابند و همین امر بسیاری از زنان را علیرغم شرایط جوی، وادار به خوابیدن در فضای باز میکند تا اندکی احساس امنیت و آرامش داشته باشند. برخی از خانمها حتی برای این که مجبور به رفتن به دستشویی نشوند، سعی میکنند تا آنجا که ممکن است در خوردن و نوشیدن امساک کنند. طبق گزارش کمیساریای عالی پناهندگان، زنان در اغلب اردوگاهها به کمکها و تسهیلات کمتری دسترسی دارند، به ویژه هنگامی که حجم کمکها و خدمات محدود است.
در طول سفر، بسیاری از زنان پناهنده مورد سوءاستفاده قرار میگیرند و برخی از آنها مجبور میشوند در ازای دریافت کمک یا رسیدن به مقصد، با قاچاقچیان سازش کنند و به تنفروشی اجباری تسلیم شوند. متاسفانه، با وجودی که این زنان و کودکان با آزار و اذیت و خشونتهای جنسی و خانگی بسیاری روبهرو هستند، اما به دلیل تحقیر و شرمساری که برملا شدن چنین مواردی به دنبال دارد، اغلب سعی میکنند وقوع چنین حوادثی را فاش نکنند.
با در نظر داشتن همین وضعیت و با این تصور که دختران جوان حتی در سن ۱۴ سالگی برای محافظت از خود و پاسداری از حریم خانواده، به مردی در کنار خود نیاز دارند، مادران سوری در اغلب موارد دختران خود را در سنین بسیار پایین مجبور به ازدواج میکنند؛ به طوری که در بیشتر موارد، شوهر حداقل ۱۰ سال از همسرش بزرگتر است. در نتیجه، دوران کودکی و تحصیلات دختران قبل از رسیدن به مرحله طبیعی، پایان مییابد و بارداری خطرناک در سنین پایین آغاز میشود؛ در حالی که چرخه خشونت در خانواده و فقر، همچنان ادامه دارد.
هرچند زنان سوری، چه به عنوان پناهنده و چه آواره در داخل و خارج از کشور، ناگزیرند علیرغم نبود حمایت اجتماعی و احساس آسیبپذیری، مسئولیت تامین هزینههای زندگی خانواده را بر عهده گیرند، اما تداوم این وضعیت با وجود چالشهای آن، منجر به افزایش تدریجی مستقل بودن و توانمندی زنان شده است. در نتیجه، زنان بیشتری مشغول کار شده یا مشاغل کوچک و غیررسمی راهاندازی کردهاند؛ حتی در برخی از مناطق سوریه، زنان حدود ۹۰ درصد نیروی کار کشاورزی را تشکیل میدهند. علاوه بر این، شمار زیادی از زنان سوریه در زمینههای آموزش، مراقبتهای بهداشتی و صنایع دستی فعالیت میکنند.
زنان سوری همچنین بهرغم چالشها و خطراتی که روزنامهنگاران با آن روبهرو هستند، حدود ۵۴ درصد نیروی کار در بخش رسانهها را تشکیل میدهند. هر چند در سمتهای کلیدی رسانهها هم برابری جنسیتی رعایت نمیشود.
با این حال، برای بسیاری از سازمانهای غیردولتی که در اردوگاههای پناهجویان سوری فعالیت دارند، روشن است که دسترسی زنان به مراقبتهای بهداشتی اساسی عملا محدود است. میزان زادوولد و آمار مرگومیر نوزادان در این اردوگاهها به طرز دردناکی بالا است. علاوه بر این، شیوع کمخونی در میان زنان و کودکان به طور نامتناسبی افزایش یافته است. به عنوان مثال، در اردوگاه زعتری برای پناهندگان سوری در اردن که دهها هزار پناهنده در آن زندگی میکنند، حدود ۴۴.۸ درصد از زنان از کمخونی رنج میبرند و این امر نشان دهنده یک بحران جدی بهداشتی است.
شکی نیست که در کنار نیاز به صلح و ثبات عمومی، حقوق زنان پناهنده سوری هم به توجه ویژه نیاز دارد، افزون بر آن، حقوق کودکان نیز در اغلب موارد به حقوق زنان وابسته است. بدین ترتیب، دولتها و سازمانهای بینالمللی غیردولتی باید توجه و تلاش بیشتری به مسئله حقوق زنان داشته باشند و با محدودیتهای سنتی و اجتماعی که در جامعه ریشه دوانده است، مبارزه کنند تا زنان بتوانند به منابع و امتیازات بیشتری دسترسی پیدا کنند و در برابر خشونت و آزار، از آنها حمایت شود و کلا از میزان تنشها و چالشها در جامعه کاسته شود. البته تردیدی نیست که با تلاش برای ارتقای وضعیت زنان، وضعیت کلی زندگی پناهجویان سوری هم میتواند به میزان چشمگیری بهبود یابد.