روزهای پنجم و هفتم اوت ۲۰۲۵ برای لبنان معاصر روزهایی تاریخی بودند، چرا که برای نخستین بار در سالهای اخیر، پرونده خلع سلاح حزبالله بهعنوان موضوعی رسمی در دستور کار دولت لبنان قرار گرفت!
هر ناظری که مسیر تاریخ لبنان را در ۴۰ سال اخیر مرور کرده باشد، بهروشنی درمییابد که این حزب وابسته به یک فرقه مذهبی نه فقط بر کل لبنان، بلکه بر سراسر منطقه تسلط و نفوذی گسترده یافته بود. اینکه این حزب خود را «حزبالله» نامید، به این معنی که تمامی احزاب و گرایشهای سیاسی دیگر را خارج از مسیر رضایت خدا میپندارد، خود سلطهجویی و گردنکشی دیگری است که بسیاری بدون بررسی و تامل، آن را پذیرفتهاند.
در پنجم اوت ۲۰۲۵، درست همزمان با برگزاری جلسه کابینه لبنان برای بررسی این پرونده، نعیم قاسم، دبیرکل حزبالله، اعلام کرد که این حزب شروطی دارد؛ از جمله لزوم جلوگیری از آنچه او «نفوذ سفرای خارجی بر تصمیمگیریها در لبنان» نامید.
نعیم قاسم در حالی این اظهارات را بیان کرد که تصویر قاسم سلیمانی پشت سرش نقش بسته بود. با این حال، کوچکترین تناقضی میان خواستههای مطرحشده و آنچه ارائه میداد، احساس نکرد.
دبیرکل فعلی این حزب فراموش کرده که دبیرکل سابق حزبالله ۱۶ فوریه ۲۰۱۰، در مراسم بزرگداشت هفته شهدا پس از جنگ ۲۰۰۶ با اسرائیل، بهصراحت اعلام کرد که «سلاح حزبالله از ایران است، پول از ایران میآید، غذا از ایران میرسد و ما همواره قدردان جمهوری اسلامی خواهیم بود. زندهباد امام خامنهای و پایندهباد جمهوری اسلامی!»
فراتر از این گفتهها، در ۲۷ اوت ۲۰۰۶، پس از پایان جنگ ۳۰ روزه علیه لبنان، حسن نصرالله در مصاحبهای با شبکه الجدید گفت: «اگر میدانستم ربایش سربازان اسرائیلی به وقوع این جنگ منجر میشود، هرگز آن را انجام نمیدادم» اما پس از مدتی، نتیجه جنگ به دستاوردی تبدیل شد که دبیرکل پیشین حزبالله آن را «پیروزی الهی» مینامید.
آیا این همه ناسازگاری و تناقض کوچک شمردن فهم و درک مردم نیست؟ حزبالله در حالی به تناقضگویی ادامه میدهد که خود بار سنگین ارتکاب اقدامهایی در حد جنایت علیه بشریت را به دوش میکشد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
سخنگوی نهاد عدالت انتقالی سوریه اخیرا اعلام کرده است که سوریه، حزبالله را به دلیل آنچه با سوریها هنگام آغاز عملیات نظامی علیه غیرنظامیان در روستاهای سوریه انجام داد، تحت پیگرد قانونی قرار خواهد داد.
حزبالله برای تحقق اهداف منطقهای جمهوری اسلامی، هواپیماهای کویتی و عراقی را ربود، به سران برخی کشورها حمله کرد و گروههای مختلفی را چندین کشور عربی برای مبارزه مسلحانه علیه دولتهایشان آموزش داد.
امروز حزبالله بار دیگر ادعا میکند که هدفش از حفظ سلاح در لبنان، مقاومت علیه اسرائيل است؛ در حالی که مردم لبنان هنوز از پیامدهای تلخ و ناگوار جنگ سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۲۳ حزبالله و اسرائيل که آسیب شدیدی به لبنان رساند، در رنجاند، زیرا نتیجه واقعی دو جنگ یادشده، تخریب روستاهای جنوب لبنان، ویرانی گسترده در بیروت، آوارگی اجباری بیش از یک میلیون نفر، کشته شدن صدها تن و در نهایت اشغال بخشی از خاک لبنان بود.
تمامی روایتهایی که این حزب و حامیانش در رسانهها مطرح میکنند، حتی در سطح حداقل هم اقناعکننده نیستند؛ چرا که آنچه در واقع بهعنوان دفاع از لبنان ارائه میدهند، تجاوز به خاک لبنان، فراهم کردن زمینه حضور ارتش اسرائیل در این کشور، منفعتطلبی مافیای اقتصادی و سیاسی وابسته به حزبالله و به تعطیلی کشاندن دولت لبنان است.
در حالی که عمدهترین هدف از تشکیل حزبالله دفاع از منافع تهران است، زمانی که جنگ میان رژيم ایران و اسرائیل رخ داد، مشخص شد که این حزب برای دفع آسیب از جمهوری اسلامی هیچ توانی ندارد و تنها کاری که میتواند انجام دهد، ایجاد آشفتگی امنیتی در منطقه و ریختن خون بیگناهان است.
بنابراین، هدف از حفظ سلاح حزبالله تلاش برای گسترش حوزه نفوذ سیاسی و اقتصادی این گروه در لبنان است. این حزب به دنبال دستیابی به چنان سلطه و نفوذی است که از مجموع نفوذ و قدرت سایر مولفههای لبنان بیشتر باشد، اما این امر نهتنها برای مردم لبنان قابلپذیرش نیست، بلکه از نظر عقل و منطق نیز کاملا مردود است.
امروز حزبالله بر سر دوراهی سرنوشتسازی قرار دارد: یا باید با دولت لبنان همسو شود و در ایجاد کشوری با ثبات که در آن همه مردم بدون توجه به وابستگیهای حزبی یا طایفهای، برابر باشند و قانون حاکم باشد، سهیم باشد، یا اینکه علیه دولت شورش کند و امنیت داخلی را به خطر بیندازد. اما شکی نیست که اگر این گزینه را انتخاب کند، بیشتر از آنچه در جنگهای ۲۰۰۶ و ۲۰۲۳ از دست داد، متضرر خواهد شد.
به همین دلیل، نعیم قاسم، دبیرکل حزبالله، گفت: «در گام نخست، باید دولت لبنان نیروهای اسرائیلی را از کشور خارج کند، سپس میتوانیم درباره موضوعهای مختلف صحبت کنیم.» او نگفت اگر اسرائيل خاک لبنان را ترک کند، ما سلاحهایمان را تحویل میدهیم. البته میان آمادگی برای صحبت درباره سلاح و تحویل سلاح، تفاوت بسیاری وجود دارد.
در این کشمکش طولانی در لبنان، موضوع اصلی فریب دادن افکار عمومی است و در این فریبکاری دو گروه نقش دارند: اول افراد سادهدل وابسته به حزبالله و دوم کسانی که به نوعی از نفوذ سیاسی و مالی این حزب بهرهمند شدهاند که هر دو گروه از عوامل تخریب دولت لبنان به شمار میروند. با توجه به تحولات اخیر لبنان و منطقه، میتوان بهصراحت گفت زمان آن است که به فریبکاری و تحقیر مردم لبنان پایان داده شود.
برگرفته از روزنامه النهارالعربی