اولین روز کارزارهای انتخابات ریاست جمهوری افغانستان خونین بود. حمله به دفتر روند سبز افغانستان؛ سازمان اجتماعی – سیاسی که رهبری آن را آقای امرالله صالح به عهده دارد، جان دستکم بیست تن را گرفت و پنجاه تن دیگر را زخمی کرد. آقای صالح از این حمله جان سالم بدر برد. تصاویر منتشر شده از ویرانی دفتر او پس از حمله نشان میدهد که دستکم دیروز بخت با او بوده است.
اندکی پس از حمله، شبکههای اجتماعی افغانستان پر از پیامهای همدردی با آقای صالح و همکاران او شد. سپس سفیران و سیاسیون بسیاری به خانه او رفتند تا زنده ماندن یکی از چهرههای بنام ضد طالبانی، در آستانه «صلح با طالبان» را یکجا با او شکرگزاری کنندو در پایان یک روز دشوار و خونین در کنارش بمانند.
امرالله صالح از دستیاران نزدیک فرمانده احمد شاه مسعود در مقاومت ضد طالبانی بوده است. در تحولات پس از سال ۲۰۰۱ به زودی پلههای شهرت را پیمود و جوانترین رئیس اداره امنیت ملی افغانستان شد. این اداره تحت رهبری صالح انسجام دوباره یافت و توانست در میان سایر نهادهای امنیتی و دفاعی افغانستان از اعتبار ویژهای برخوردار شود. به لطف دانش حرفهای و مهارت اطلاعاتی آقای صالح، اداره امنیت افغانستان به یک بازیگر اطلاعاتی جدی در جنگ با تروریسم تبدیل شد.
همزمان با گسترده شدن نقش اداره امنیت ملی افغانستان، خصومتهای سیاسی در سطح ملی و منطقهای با آقای صالح بالا گرفت. پرویز مشرف دیکتاتور نظامی پاکستان که ظاهرا از همپیمانان آمریکا در جنگ با تروریسم بود، نفرت ویژه از آقای صالح داشت.
ژنرالهای پاکستانی در چند دور مذاکرات رو در رو با حامد کرزی رئیس جمهور پیشین افغانستان، در مقابل تأمین «مناسبات حسنه» میان کابل و اسلام آباد، خواهان برکناری صالح و حضور یک «همکار» در ادارههای اطلاعاتی افغانستان بودند؛ خواستی که رئیس جمهور پیشین به آن تن نداد. راه آقای صالح با حامد کرزی اما به زودی در پایان نخستین دور ریاست جمهوری او جدا شد.
صالح و عرصه سیاست
با پایان کار پر افتخار حرفهای آقای صالح در اداره امنیت ملی افغانستان، فصل کارهای سیاسی آقای صالح آغاز شد؛ فصلی که به باور بسیاریها به میزان دوران او در رهبری اداره اطلاعات افغانستان پر بار و نامآور نبود.
آقای صالح روند سبز افغانستان را بنیان گذاشت تا برای «بسیج مردم» و رهبری تودههای جوان افغانستان کار کند. او ده سال بعد همچنان رئیس سازمانی است که به استثنای خودش رهبری در سطح ملی ندارد. هرچند عملکرد روند سبز در سطوح پایینتر، از منظر انسجام سازمانی و کار سیاسی، بهتر بوده است.
دیدگاههای سیاسی امرالله صالح اما نوسانهای مناقشه برانگیزی در برخی موارد داشته است. آقای صالح تحلیل و نگاه ثابتی به قضایای ملی افغانستان به ویژه مسئله جنگ با طالبان، مناسبات افغانستان با همسایگان و دفاع از نیروهای امنیتی و ارزشهای مدنی شناختهشده در قانون اساسی افغانستان داشته است.
جسارت او در نکوهش طالبان، کاردانی و آگاهی او در مباحث اطلاعاتی و امنیتی و حس میهنپرستی او از مواردیست که بسیاری در افغانستان بر سر آن اتفاق نظر دارند. احتمالا در فضای سیاسی خصمانه کابل، که متاثر از سلیقهها و پیوندهای بسیاریست، اتفاق نظر در مورد چند مشخصه یک سیاستگر نیز امتیاز اندکی نیست.
در عین حال اما، کار سیاسی آقای صالح نیز بیحاشیه نبوده است. مثلا برخیها چرخش رادیکال او از جبهه مخالفت آشتی ناپذیر با حکومت به جبهه موافقت پایدار با سیاستهای اشرف غنی رئیس حکومت وحدت ملی را شکلی از یک تندروی سیاسی میدانند.
چرا صالح؟
حمله نافرجام دیروز به جان آقای صالح که هیچ گروهی مسئولیت آن را بعهده نگرفت - اما بعید نیست که کار طالبان باشد- نشان میدهد که ترور چهرههای ضد طالبانی هنوز جز اولویتهای سیاسی – امنیتی طالبان و متحدان اطلاعاتی آنان است. این سیاست همچنان که پیش از توافق صلح بخشی از برنامه طالبان بوده، پس از امضای هرگونه توافق صلح نیز بخشی از برنامه طراحی شده طالبان برای سرکوب و حذف مخالفان خواهد بود.
حمله به امرالله صالح باید زنگ خطر را در گوش همه کسانی که در خط مبارزه سیاسی، فکری و نظامی با طالبان قرار دارند، به صدا در بیاورد. طالبان دشمنانشان را میشناسند، ما نیز باید طالبان را بشناسیم و فریب مشاطهگران داخلی و بینالمللی آنان را نخوریم.