ایستادگی سرنا ویلیامز قابل تقدیر است

صداقت این ستاره تنیس از او در برابر قضاوت ها محافظت کرد

AFP

تصور شکاف ژرف میان افراد سرشناس و اشخاص معمولی بعضا امری دشوار به نظر می‌رسد،‌ اما زمانی که پرده از نمای شهرت و نامداری برداشته می‌‌شود، می‌‌توانیم شاهد تجربیات انسانی که موانع بالقوه اجتماعی را کنار زده‌اند باشیم. آن زمان،‌ برای لحظاتی چند احساس می‌کنیم که همه در یک جهان زندگی می‌کنیم و تمایزات معنی ندارند.

برای من،‌ یکی از آن لحظات هنگامی بود که مصاحبه دو روز گذشتۀ قهرمان تنیس جهان، خانم «سِرینا ویلیامز» را که با نشریه «هارپِر بازار» انجام داده بود مرور کردم.

خانم ویلیامز به فاصله کوتاهی پس از پیروزی در مسابقات دو نفره مختلط ویمبلدون که در کنار «اَندی موری» انگلیسی کسب کرده بود، یادداشتی را در مورد زندگی خود مکتوب کرده بود. خواندن دل‌نوشته‌های قهرمانی که ۳۹ جایزه بزرگ تنیس را از آن خود کرده، تفاوتی با خواندن کتابچه خاطرات خودم نداشت. او با سهولت خاصی از موفقیت‌های چشمگیرش سخن می‌گفت که گویی آنها به همان راحتی به دست آمده‌‌اند، اما این امر تنها نشان از اعتماد به نفس و صداقت بی‌نظیر بود. او در نوشتارش به بحث در مورد موضوعی که چند ماه پیش به ماجرایی داغ تبدیل شده بود و از زمانی که وارد دنیای تنیس حرفه‌ای شده او را دنبال می‌کند پرداخت. او درباره موضوع «خشم» خود، و بهتر بگویم، انتخاب او که بیشتر بر آن خشم در حین مسابقه نهایی جام آزاد آمریکا در سال ۲۰۱۸ تکیه کند سخن گفت.

«سرینا ویلیامز» نوشت:‌ «آن افتضاح، آنچه که می‌‌توانست شگفت‌آور، ماندگار،‌ و تاریخی باشد را خراب کرد. نه تنها یک واحد از یک دور بازی از من ربوده شد،‌ بلکه لحظه‌ای فاتحانه و آینده‌ساز در فعالیت حرفه‌ای یک بازیکن را از او گرفت. این لحظه می‌باید به مثابه نقطه عطفی در تاریخ دوران پرشور و موفق عملکرد حرفه‌ای آن بازیکن به شمار بیاید،‌ اما آن موقعیت از او سلب شد». خانم ویلیامز سپس به مسئله‌ای که نه تنها من،‌ بلکه بسیاری از زنان، و به ویژه زنان سیاه پوست بارها با کنکاش درونی از خود پرسیده‌ایم اشاره کرد:‌ آیا اقدام من که برای دفاع از حق خود ایستادگی کردم اشتباه بود؟‌

در آن موقعیت زمانی،‌ پاسخ آن سؤال،‌ حداقل از جانب سرینا ویلیامز به طور قاطع مثبت بود،‌ حتی به‌رغم آنکه دلایل قانع کننده‌ای برای اقدام خود داشت. او به جهت الفاظ و گفتاری که نسبت به داور مسابقه، آقای «کارلوس راموس» بیان کرده بود جریمه شد. حتي گزارش شده است که داوران تنیس به فکر تشکیل یک اتحادیه برای مقابله با آنچه آنها به عنوان کمبود حمایت از همکار خود در طول آن ماجرای جنجالی می‌‌پنداشتند افتاده‌‌اند. 

اما نباید فراموش کنیم که با چه سرعتی، شخصیت‌ پردازی منفی نسبت به ویلیامز به عنوان فردی تهاجمی با رفتار وحشیانه شکل گرفت،‌ به خصوص در مقایسه با حریف او، «نائومی اوزاکا» که به عنوان فردی معصوم معرفی شد. اما ما همه واقعیت را می‌دانیم که چگونه بود.

این مورد از آنچه در نگاه اول به نظر می‌رسد پیچیده‌‌تر از آن است که  تصور می‌کنیم. به خوبی واقفم که من هیچ تخصصی در زمینه تنیس ندارم،‌ اما جالب توجه این است که کسی با تجربه، پایداری به حرفه، و عزم خانم ویلیامز که برای دفاع از حق خود و ورزشکارانی که از میزان حمایت ناچیزی برخوردارند پافشاری می‌کرد آنقدر تحت تأثیر منفی این حادثه قرار گرفته بود که برای مدت طولانی رغبتی در بدست گرفتن راکت تنیس نداشت.

شاید به کار بردن واژه «جالب توجه» اشتباه باشد. در واقع باید گفت که این مسئله بسیار تأسف‌ بار بود، اما قبل از آنکه بخواهم وارد معقولات بشوم بهتر است به موضوع اصلی بپردازم. قابل ذکر است که این واقعیتی است که اکثر افراد سیاه پوست تجربه تلخش را داشته‌اند: تلاش بی‌وقفه در حرفه، ورزش، و یا صنعتی که همواره تحت سلطه افرادی بوده،‌ و کماکان نیز در تسلط آنهاست. افرادی که نه تنها مانند شما نیستند،‌ بلکه از پذیرش آنکه خود را در موقعیت شما قرار بدهند نیز خودداری می‌کنند و از تفاوت‌ها به عنوان وسیله‌ای برای بیرون راندن  شما بهره می‌برند. این امر سبب می‌شود که حس شکست‌خوردگی در شما نهادینه گردد.

به‌رغم خواندن مصاحبه‌های متعدد خانم ویلیامز که سعی در دفع نادانی و جهالت فکری نسبت به واقعیت را داشت، من ساده‌لوحانه بر این باور بودم که اینگونه مسائل بر فردی مانند «سِرینا ویلیامز» مؤثر نیست. دلیل این عملکرد این است که همه ما به قهرمانانی نیاز داریم که استقامتی ماوراء قدرت انسانی که ما خود از آن هرگز برخوردار نیستیم را نشان بدهند.

نکته عمده‌ای که از مقاله خانم ویلیامز می‌توان به خاطر سپرد این است که او به طور خصوصی از خانم «اوزاکا» عذرخواهی کرده است. اما عمده‌تر از عمل ویلیامز،‌ پاسخ خانم اوزاکا آشکارا نشان می‌دهد که به چالش کشیدن داور توسط خانم ویلیامز امر ضروری بوده است. اوزاکا گفته بود:‌ «مردم خشم و قدرت را با یکدیگر اشتباه می‌گیرند چراکه آنها تفاوت بین آن دو را نمی‌دانند. هیچ کس به اندازه شما (سِرینا) برای احیای حق خود پافشاری نکرده‌، و شما باید کماکان پرچم‌دار این راه باشید».

سخن گفتن و اعتقاد به خود و اهداف خود، در دنیایی که به سختی به حق حضور شما احترام می‌گذارد، وحشت‌آور است چراکه احساس می‌کنید قلب شما در حال از سینه بیرون زدن است، دمای بدن شما افزایش می‌یابد، و خواب آرام از شما گرفته می‌شود. نام این پدیده را هرچه دوست دارید بگذارید: شیادی مبهم، تردید به خود، یا هر چیز دیگری. اما غالبا از یاد می‌بریم که مبارزه با پیش‌داوری‌های روزگار تا چه حد دشوار و ناگوار است.

من از خانم ویلیامز که در این راه کوچکترین لغزشی نشان نداده و با استواری به جلو گام می‌گذارد بسیار سپاسگزارم. همچنین از خانم اوزاکا نیز به جهت ذکاوتی پرشور که این نکات را درک کرده قدردانی می‌کنم.

© The Independent

بیشتر از زندگی