تغییر معادلات راهبردی منطقه، نگرش سیاه و سفید جمهوری اسلامی

فشار‌ رأس هرم قدرت در ایران، امکان هرگونه ابتکار دیپلماتیک را از طراحان سیاست خارجی گرفته است

تظاهرات علیه عربستان سعودی در سال 2015 در ایران - عکس از خبرگزاری تسنیم

تحلیل محتوایی خبرهای روز نشان می‌دهد فشارها برای تغییر رفتار ایران همچنان رو به افزایش است. برخی از این فشار‌ها در شکل اعلام نارضایتی و تقاضا برای برخورد جامعه بین‌المللی با ایران بروز کرده است و برخی دیگر نشان‌دهنده شکلی از درگیری است که می‌تواند در میان‌مدت شدت بگیرد و به جنگ منتهی شود.

مثلاً در دوران ریاست جمهوری جرج بوش، جان بولتون سفیر آمریکا در سازمان ملل سخن از غیرقابل‌اجتناب بودن حمله غیر منتظره اسرائیل به ایران می‌گفت و اکنون بنیامین نتانیاهو صراحتا چنین حمله‌ای را غیرممکن نمی‌داند. اگر در چنین شرایطی راه چاره‌ای پیدا نشود، قضیه یا به شورش و انقلاب در داخل و جنگ با خارج منتهی می‌شود یا به سازش؛ گرچه ظرفیت سازش ایران بسیار محدود است. ضمن این که در همین چند روز اخیر رویدادی نه چندان غیرمنتظره در منطقه به صورت بالقوه عامل مثبتی در محیط راهبردی ایران ایجاد کرد. این یادداشت به بررسی تحلیلی برخی رویدادهای اخیر می‌پردازد که با تشنج و منازعه در محیط فعلی مرتبند و یا می‌توانند آن را تشدید یا خاتمه دهند.

رویداد اول: هایکو ماس وزیر خارجه آلمان از آخرین سخنرانان هفتاد و پنجمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد است که به دلیل نگرانی‌های کووید-۱۹ به صورت مجازی برگزار شد. از یک سو آلمان و فرانسه با مقامات اردن و مصر ملاقات و گفت‌وگو کردند و موضوع تشکیل دو دولت فلسطینی و اسرائیلی را در شرایطی دنبال کرده‌اند که اسرائیل با بحرین و امارات متحده عربی در خلیج فارس سرگرم تقویت مناسبات و روابط چند جانبه بودند.

در حقیقت نشست آلمان، فرانسه، اردن و مصر درست در جهت عکس جریاناتی بود که در خلیج فارس پیگیری شد. ضمن این که فرانسه و آلمان در چارچوب برجام با ایران همکاری و از آن حمایت می‌کنند، موضع‌گیری هایکو ماس در مجمع عمومی کاملاً با مواضع این کشور درباره برجام متفاوت است. از سوی دیگر آلمان به شدت خواهان حفظ برجام است و فکر می‌کند لغو برجام جهان را «به تولید بمب هسته‌ای نزدیک‌تر خواهد کرد»؛ و از طرف دیگر هایکو ماس در سازمان ملل بیشترین همدلی را با سیاست‌های آمریکا در قبال ایران بروز می‌دهد و می‌گوید مادام که ایران، اسرائیل را تهدید کند و امنیت منطقه را از سوریه گرفته تا لبنان و یمن برهم بزند، آلمان نیز شریک نگرانی‌های آمریکا در لغو تحریم‌های تسلیحاتی ایران خواهد بود.

این موضع‌گیری نشان می‌دهد سیاست خارجی، و دیپلماسی تا چه حد می‌تواند چندسویه و پویا باشد و با مهارت اداره شود؛ ویژگی‌هایی که به کلی در سیاست خارجی ایران غایب‌اند چرا که ایران محیط اطراف خود و محیط بین‌المللی را، در ادامه سیاست داخلی، کاملاً سیاه و سفید می‌بیند و به هیچ طیفی بین این دو رنگ اعتقاد ندارد. این در شرایطی است که آلمان با سایر اعضای اروپایی با تمام توان هم از برجام حمایت می‌کند و هم از ایران می‌خواهند که به تمام تعهدات خود در چارچوب توافق عمل کند.

رویداد دوم: نمونه دیگری از سیاست‌های منطقه‌ای که از نظر ایران سیاه و سفید است، حرکت جدید امارات متحده عربی است که تصمیم دارد از توافق با اسرائیل برای تقویت جایگاه بین‌المللی خود بیشترین بهره‌برداری را کند. امضای توافق با اسرائیل نقش امارات متحده در صحنه دیپلماسی جهانی را به شدت تقویت کرد. نقشی که شروع‌کننده آن آمریکا بود که با اِعمال فشارهای حداکثری علیه ایران، موفق شد سایر کشورهای منطقه را در برابر تهدیدات ایران، متحد و به عادی‌سازی روابطشان با اسرائیل ترغیب کند. امارات متحده اولین کشور خلیج فارس بود که به روند عادی‌سازی پیوست. این حرکت موجب شد بحرین نیز به همان جریان بپیوندد و کشور‌های دیگری هم در مسیر گفت‌وگوها برای عادی‌سازی قرار گیرند.

امارات نامزد عضویت شورای امنیت است که هر سال در ماه ژوئن مجمع عمومی سازمان ملل متحد در مورد انتخاب پنج عضو جدید و موقت شورای امنیت تصمیم می‌گیرد. از این رو قرار است در اواخر خرداد سال آینده (ژوئن سال ۲۰۲۱) نیز پنج عضو جدید انتخاب شوند. از هم اکنون امارات متحده خود را برای چنین موقعیتی آماده می‌کند. روز سه‌شنبه و در نیویورک وزیر خارجه امارات – شیخ عبدالله بن زاید – در جهت رسیدن به این هدف (عضویت موقت در شورای امنیت) گفت: «کشور من براساس همان اصولی که بنا شده است، برای حفظ صلح و امنیت جهانی با سایر اعضای شورای امنیت همکاری و برای حل مسائل پیش روی جامعه جهانی با عزمی راسخ تلاش خواهد کرد.» وزیر خارجه امارات در سخنرانی خود در سازمان ملل داشتن «آگاهی و درک از بحران‌ها» به موازات «تجربه و روابط نزدیک با کشورهای منطقه» را به عنوان نکات مثبت جایگاه امارات مورد تاکید قرار داد و گفت: «کشور من خواستار مشارکت سازمان‌های منطقه‌ای جهت ایجاد راه حل پایدار برای بحران‌ها است و ما به حمایت شما به منظور تحقق این اهداف متکی هستیم.»

این انتخاب که نیاز به ۱۲۸ رای از ۱۹۳ کشور عضو مجمع عمومی دارد، می‌تواند امارات را برای یک دوره دوساله (۲۰۲۲-۲۰۲۳) با سایر اعضای غیردائمی بر کرسی شورای امنیت بنشاند. امارات متحده به عنوان یک واحد یکپارچه سیاسی از سال ۱۹۷۱ به عضویت سازمان ملل متحد درآمد و تا به حال یک‌بار هم در دوره ۱۹۸۶-۱۹۸۷ عضو شورای امنیت بوده است.

لازم به یادآوری است، اگرچه رأی وتوی اعضای دائمی شورای امنیت حائز اهمیت بسیار زیادی است ولی تصمیم‌گیری در شورای امنیت نیازمند حداقل ۹ رأی مثبت است. یعنی اگر پنج عضو دائمی موافق امری باشند باز هم باید چهار عضو غیردائمی به همان موضوع رأی مثبت بدهند. از همین رو عضویت اعضای غیردائم اهمیت پیدا می‌کند. در جریان تقاضای آمریکا به فعال کردن «مکانیسم ماشه» علیه ایران فقط یک عضو غیردائم رای مثبت داد و در نتیجه شورای امنیت نتوانست آن قطع‌نامه را فعال کند.

با در نظر گرفتن این امر است که امارات متحده عربی زمینه‌های نامزدی خود را از پیش مهیا و به موازات آن از تعهدات خود درباره موضوعات مهم دیگر جهانی مانند حقوق کودکان و غیره سخن می‌گوید. تردیدی نیست کشورها از عضویت خود در سازمان‌های بین‌المللی برای کسب وجهه، لابی‌گری، و جلب حمایت قدرت‌های بزرگ استفاده می‌کنند. عضویت غیر دائم امارات در شورای امنیت می‌تواند در جهت اهداف درازمدت این کشور در منطقه تاثیرگذار باشد.

در مقابل، ایران در سال‌های ۱۹۵۵-۱۹۵۶ در زمانی که سازمان ملل ۵۰ عضو داشت فقط یک‌بار به عضویت شورای امنیت سازمان ملل متحد انتخاب شد و بعد از آن یک‌بار دیگر (۲۰۰۹-۲۰۱۰) خود را کاندید کرده بود ولی با عضویتش موافقت نشد. علت رد درخواست ایران پرونده بسیار بد حقوق بشر وعدم همکاری با شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای بود. در واقع جامعه بین‌المللی نمی‌خواست ایران از اهرم مهمی مانند عضویت در شورای امنیت برای خروج از انزوای خود برخوردار شود. جالب این جا است که تصویب رسمی اعلامیه جهانی حقوق بشر در زمانی که یک ایرانی یعنی «نصرالله انتظام» ریاست اجلاس مجمع عمومی را با ۳۲ رای از ۵۴ رای اعضای حاضر به دست گرفته بود تأیید شد. در آن زمان سازمان ملل تنها ۶۰ عضو داشت (مباحث مثبت و منفی زیادی در مورد نصرالله انتظام وجود دارد. برای یک بازنگری اخیر رجوع شود به مقاله آرش عزیزی ۱ مهر ۱۳۹۸).

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

رویداد سوم: تداوم تنش و تشنج موجود در روابط ایران و عربستان و ناتوانی هر دو طرف در حل و فصل اختلافات موجود که عمدتاً می‌بایستی از طریق اقدامات هوشمندانه دیپلماتیک قابل حل و فصل باشد، کم کم دارد به زخم مزمنی در تعاملات دو کشور مسلمان تبدیل می‌شود. معلوم نیست وقتی در سطح وسیعی در ادبیات پس از انقلاب جمهوری اسلامی، از اسلام به عنوان عامل نزدیک کردن مسلمانان به یکدیگر بحث می‌شود، چرا واعظان غیرمتعّظ قادر نیستند از این چسب مذهب برای اتصال مجدد و متصل باقی ماندن استفاده کنند! حاصل این ناتوانی فرو رفتن هنر دیپلماسی در سایه‌ای از تردید و ابهام است.

انتشار مطلبی توسط خبرگزاری دولتی عربستان سعودی (چهارشنبه ۹ مهر ماه) نشان می‌دهد کابینه عربستان سعودی از جامعه جهانی خواسته است مواضع قاطع‌تری در قبال آن چه که «تخطی‌های ایران» در مورد برنامه‌های اتمی توصیف شده، اتخاذ کند. طرح این تقاضا از آن نظر اهمیت دارد که ۴۸ ساعت پیش از آن سخنگوی رسمی سازمان امنیت عربستان از بازداشت و متلاشی شدن یک هسته تروریستی خبر داد که گویا به سپاه پاسداران مرتبط بوده است و در سال ۲۰۱۷ در ایران آموزش ساخت تجهیزات انفجاری دیده است. اواخر شهریور ماه نیز دولت بحرین اتهامات مشابهی را مطرح کرده بود. ضمن این که شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس اوایل ماه اوت طی نامه‌ای با طرح قضیه مکانیسم ماشه توسط آمریکا از سازمان ملل خواسته بودند که تحریم‌های ایران را لغو نکند.

حمله تند ملک سلمان پادشاه عربستان در سخنرانی سازمان ملل و پاسخ مجید تخت روانچی که عربستان را به حمایت از تروریسم و جنایت در جنگ یمن متهم کرد نیز یکی دیگر از زمینه‌های این منازعات تکراری است. صرف‌نظر از محتوا، درستی یا نادرستی این گونه اتهامات و شکایات، مشکل اصلی این است این کشمکش‌ها تبدیل به نوعی هنجار بین ایران و همسایگانش در خلیج فارس شده است.

رویداد چهارم: شیخ صباح امیر کویت روز سه‌شنبه هفته گذشته در ۹۱ سالگی درگذشت و روز بعد برادر ۸۴ ساله‌اش شیخ نواف الاحمد الجابر الصباح که از سال ۲۰۰۶ به جانشینی برادر برگزیده شده بود در پارلمان کویت ادای سوگند کرد.

آیا ترمیم رابطه مقدور است؟ - تا همین اواخر کشور عُمان برای ایران نقش رابط درجه اول را بازی می‌کرد. در حالی که ایران میوه‌چین کمک‌های نظامی بود که عمده آن در زمان آخرین پادشاه پهلوی بر سر ناحیه ظُفار به عُمان داده شده بود. هرچه بود این کشور برای ایران میانجی خوبی بود. فوت سلطان قابوس پادشاه عُمان پس از پنجاه سال زمامداری برای مردم عُمان راهی برای تغییر باز کرد که مدت‌ها به تاخیر افتاده بود. برای ایران، در عمل، آغازِ یک پایان در دیپلماسی و میانجیگری عُمان در منطقه بود. نشانه‌های مثبتی که بین عُمان و اسرائیل رد و بدل می‌شود رابطه ایران و عُمان را به حالت سکون و بی‌عملی کشانده و گرچه هنوز هیچ اتفاق خاصی رخ نداده است ولی از آن رایحه دلپذیری هم به مشام نمی‌رسد.

جای شگفتی همراه با امیدواری است که رسانه‌های ایران از کویت و شیخ صباح فقید، و امیر جدید با لحنی احترام‌آمیز سخن گفته و حتی نقل کرده‌اند که سخنگوی جنبش انصارالله یمن نیز از آن‌ها به نیکی یاد کرده است. به نظر می‌رسد در موجودیت کویت و شخصیت رهبران آن طی چهل سال اخیر، علی‌رغم اختلافات جزیی که وجود داشته، خصوصیت‌هایی نیز وجود دارد که می‌تواند نشانه توانایی این کشور و شخص شیخ نواف برای ایفای نوعی میانجیگری در اختلافات ایران با منطقه (به ویژه با عربستان سعودی) و جهان، باشد.

بنابراین شاید با کمی مُسامحه بتوان نتیجه گرفت که مرگ امیر کویت راه را برای یک دیپلماسی فعال گشوده است. ناگفته پیدا است برای این که این دیپلماسی موفق شود باری که بر دوش ایران قرار دارد سنگین‌تر از نقش کویت خواهد بود. ایران باید لحظه مناسب را دریابد و از فرصت ایجاد شده استفاده کرده، گام‌های اولیه را بردارد – گرچه فشار‌های رأس هرم قدرت در ایران هرگونه ابتکار دیپلماتیک را از طراحان سیاست خارجی ایران گرفته است و مشکل بتوانند از فرصت‌ها آن چنان که باید و شاید استفاده کنند. در جهانی که به شدت گرفتار کووید ۱۹ و انتخابات ریاست جمهوری آمریکا است، باید کمی دیگر صبر کرد و دید که آیا ایران خط تصاعد را تا نهایت بالا می‌رود و یا مسیر و زمان بازگشت از این تصاعد را به موقع در می‌یابد و به مناقشه خاتمه می‌دهد یا خیر؟

جلیل روشندل، استاد علوم سیاسی و امنیت بین‌المللی در دانشگاه کارولینای شمالی

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه