مطیع نبودن؛ امکانی برای زنان امروز

شاید بهتر باشد زنان بیشتری با «دختر خوب درون» خود خداحافظی کنند

راهپیمایی زنان برای پیشگیری از خشونت خانگی، آنکارا Adem ALTAN / AFP 

بحث‌هایی که بر سر زیر پا گذاشتن قوانین بین‌المللی درگرفته، من را به این فکر انداخت که چرا این قدر فوری تکالیف زبان اسپانیایی‌ام را انجام می‌دهم. شش ماه تمام است که هر هفته بلااستثنا تکالیف اسپانیایی‌ام را مثل «دختربچه‌های خوب» سر موقع انجام می‌دهم. 

اگر انجام ندهم چه؟ آن‌وقت حس بدی دارم، انگار که قسمت کوچکی از دنیایم فروریخته باشد. احساس می‌کنم باید به معلم و بچه‌های کلاس توضیح بدهم چرا این‌طور شده است و ممکن است اصلاً به سطح بالاتر کلاس نروم. 

مشکل بتوانم مشخص کنم این دخترک الکی خوش‌بین و خودسرزنش‌گر دقیقاً از کی در ذهنم جا خوش کرده و مهار رفتارهایم را در دست گرفته است. شاید از دورانی که به ما می‌گفتند باید دختر خوبی باشیم و موقع بازی از در و دیوار بالا نرویم، یا شاید از کمی بعدتر که می‌گفتند نباید شب تنهایی پیاده به خانه برگردیم. 

می‌گفتند وسط حرف کسی نپریم، آن‌طوری لباس نپوشیم، زیادی باده‌گساری نکنیم. شاید هم از تمرین یک‌ساعته پیانویی شروع شد که ۱۰ سال تمام تا کلاس هشتم هر روز بعد از مدرسه داشتم. وظیفه آن دخترک از قبول شدن در امتحانات به پرداختن مالیات ارتقا پیدا کرد، و از تمیز کردن اتاقش به مدیریت خانه رسید.  

اختلال «دختربچه خوب» بر شغلم هم اثر گذاشته است. اغلب زنان را افراد قابل اعتمادی می‌دانند که می‌شود چیزها را با خیال راحت به دست آن‌ها سپرد ولی کمتر احتمال دارد آن‌ها را موجوداتی بدانند که برای خود فکر و نقشه و آرزو دارند.

به یاد رییس سابقم افتادم که دست بر گونه‌ام می‌گذاشت و به سمتم خم می‌شد و نجوا می‌کرد: «تو خیلی سخت‌کوشی.» این‌طور گپ و گفت در مهمانی کریسمس چندان جالب نبود. رییس دیگری داشتم که یک بار به من گفت از من خوشش می‌آید چون «ساکتم و سرم به کار خودم است». خیلی درد داشت وقتی فهمیدم جامعه ما به آدم‌های صادق، سخت‌کوش و با پشتکار پاداش نمی‌دهد و در عوض انگار قانون‌شکنان را می‌ستاید.  

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

زنانی که در بالای هرم قدرت قرار دارند هم به قوانین پایبندند. بیشتر احتمال دارد آنان را کت و شلوار به تن و سنگین و رنگین در حال رعایت کامل مقررات ببینید تا این که ببینید با موهای ژولیده لاتی حرف می‌زنند. شنیده‌ام آنگلا مرکل صدراعظم آلمان ذاتا آدم بذله‌گویی است، اما زیاد لطیفه نمی‌گوید. چرا؟ ترزا می ‌کفش پاشنه‌بلند پلنگی می‌پوشد و آبا می‌رقصد و هنگام سخنرانی رسمی گریه می‌کند، اما تعداد بارهایی که او را «آدم آهنی» صدا زده‌اند از دفعاتی که من در دوره قرنطینه دستم را شسته‌ام، بیشتر بوده است. 

با این که تاکنون پنج هزار نفر در بریتانیا بر اثر ابتلا به ویروس جان خود را از دست داده‌اند، به نظر می‌رسد وجود مقررات بی‌فایده است و به فاعلش بستگی دارد. ملت بریتانیای کبیر غرق محدودیت‌های گوناگون شده‌اند، از زحمت‌های کوچکی مانند ضدعفونی کردن دست‌ها تا مقرراتی که آسیب‌های روانی بزرگی به همراه دارند مانند تنها زایمان کردن. با این حال همچنان شاهد نوعی خودمختاری، رهایی و هرج و مرج در رفتار سیاستمداران مرد کشورمان هستیم که از سفر به قلعه برنارد شروع شد و آخرینشان هم احتمال اخلال در صلح با ایرلند شمالی است. قوانین شامل حال این مردان نمی‌شود اما باقی مردم باید لحظه به لحظه این مقررات را رعایت کنند. 

بعضی قوانین برای سرپا، سالم و امن نگه داشتن جامعه است اما برخی دیگر فقط به منظور مهار آدم‌ها اعمال می‌شود. منِ ۳۱ ساله اغلب احساس می‌کنم رفتارهایم از روی اجبار و عذاب وجدان است تا شور و شوق. کم‌سال‌تر که بودم خیال می‌کردم وجود قانون باعث ایجاد آزادی بیشتر می‌شود. برای پایان دادن به این دور باطل ناشایسته‌سالاری تلاشی نمی‌کردم. اما به نظر می‌رسد دیگر نمی‌توانم. 

واقعاً خنده‌دار است. به کجای دنیا برمی‌خورد اگر شامم قبل از ساعت ۶ حاضر نباشد یا به فلان ایمیل پاسخ ندهم؟ مایکل گاو بدون ماسک وارد ساندویچ‌فروشی پرِت شده است. ۵۲ میلیون پوند بودجه صرف خرید وسایل حفاظت شخصی شده که به هیچ دردی نمی‌خورند. نازنین زاغری رتکلیف هم‌چنان در زندان است و دو وزیر امور خارجه نتوانسته‌اند آزادش کنند. کریس گری‌لینگ ۱۳ میلیون و ۸۰۰ هزار پوند با یک شرکت کشتیرانی بی‌کشتی قرارداد بسته است. جینا میلر، جان خود و خانواده‌اش را به خطر انداخت تا مطمئن شود دولت به ماده ۵۰ قانون خودش پایبند می‌ماند، آن‌وقت دومینیک کامینگز با استناد به پرونده میلر بهانه‌ای برای شکستن دوباره همان قانون پیدا کرد و هیچ عقوبتی هم در انتظارش نبود. 

 از قانون‌شکنان، سرخوردگان و احمق‌ها، آدم‌های ضداجتماعی و خطاکار حمایت نمی‌کنم. اما شاید بهتر باشد زنان هرچه بیشتری با آن «دختر خوب درون» خود خداحافظی کنند. هرچه باشد این دخترک گلی به سر هنرمندان، کنشگران و کسانی که الگو و انگیزه ما بوده‌اند و حرف‌هایشان را روی کارت پستال‌ها چاپ کرده‌ایم نزده است. 

شاید یک‌شنبه هفته آینده جاروبرقی به دست نگیرم و لازانیا نپزم یا تکالیفم را انجام ندهم. می‌خواهم فهرست کارهایم را کناری بیاندازم و در عوض طرح کلی زندگی‌ام را بررسی کنم.

© The Independent

بیشتر از زندگی