خاطرات ماری ترامپ تسویه حسابی با خانواده معروف و ثروتمند ترامپ است. او در نوجوانی پدرش را به خاطر اعتیاد به الکل و افسردگی از دست داد که عاملش را فِرِد ترامپ و پسر جاه‌طلبش دونالد ترامپ می‌داند. بعداً دونالد ترامپ به کاخ سفید راه یافت که با رفتارها و شیوه اداره کشور موجب خشم و ناراحتی بیش حد برادرزاده­اش شده است. ماری تصمیم گرفت به صف کسانی بپیوندد که هدف اصلی‌شان برانداختن ترامپ از کرسی قدرت است. 

نخست، او این کار را با افشای سوابق مالی دونالد ترامپ و پدرش به روزنامه نیویورک تایمز آغاز کرد. گزارش تحقیقی ۱۴ هزار کلمه­ای نیویورک تایمز نشان داد که آنان چگونه با فرار از مالیات، ثروت و درامد خود را از مقامات مخفی کردند. سپس، ماری ترامپ با چاپ کتاب خاطرات پر سر و صدای خود، ما را با زوایای ناشناخته زندگی رئیس جمهوری آمریکا و خانواده­اش آشنا کرد که تا حدی به فهم رفتارهای عجیب و غریب دونالد ترامپ کمک می‌کند. 

ماری فرزند فرِدی ترامپ، برادر بزرگ دونالد ترامپ است که در سال ۱۹۸۱ در سن ۴۲ سالگی فوت کرد. فرِدی با پدر میلیونرش که صاحب املاک و مستغلات بسیار در ایالت نیویورک بود، رابطه­ای پرفراز و نشیب داشت. ماری ترامپ پدربزرگش را یک پدرسالارتپیک توصیف می‌کند که از نظر عاطفی سرد و بی‌رحم بود و به اعضای خانواده‌اش اجازه نمی‌داد بدون نظر وی مستقلانه تصمیم بگیرند. اما فردی با این رفتارهای پدر مشکل  داشت و می‌خواست برای خود کسی شود. او تصمیم گرفت که شرکت ترامپ را ترک گوید و به شغل خلبانی بپردازد. 

ماری می‌گوید که این تصمیم فردی موجب خشم پدرش شد که معتقد بود پسرش آینده خود را با یک «شغل الکی» برباد می‌دهد. او از آن پس تا آخر عمر «پسر ناخلف» خود را نبخشید و با وی چنان برخورد کرد که مایه عبرت دیگر فرزندانش شود و هیچگاه نتوانند از فرمان پدر سرکشی کنند.

ماری ترامپ می‌نویسد که «پدرم در زیر بار بی‌رحمی و تحقیر پدربزرگم خشکید و جان داد... فِرِد تمام شخصیت و توانایی‌های طبیعی فرزند بزرگش را بی‌ارزش و خوارساخت.» او با بی‌تفاوتی چشم خود را بر وضعیت فرِدی بست که روز تا روز در گرداب افسردگی و اعتیاد به الکل غرق می‌شد. بعداً فرزندان وی، ماری و فریتز را نیز از ارث محروم کرد.

ماری ترامپ  دکترای خود را در رشته روانکاوی بالینی از «موسسه مطالعات پیشرفته روانکاوی دِرنر» به دست آورده است. او در کتاب خود می‌کوشد تا رابطه شخصیت و رفتار دونالد ترامپ را با دوران کودکی و فضای خانوادگی­اش بررسی کند. 

ماری می‌گوید که دونالد در یک فضای سرد خانوادگی بزرگ شد، و مادرش به خاطر بیماری در زندگی آنان حضور چندانی نداشت. از همه مهمتر، فِرِد ترامپ هم پدرمناسبی برای پنج فرزندش نبود. او پدربزرگش را کسی توصیفی می‌کند که به هیچ چیزی جز موفقیت در کسب و کارش اهمیت نمی‌داد. از او به خاطر سبک تربیت و نحوه برخورد با دونالد ترامپ  و برادارنش انتقاد می‌کند. فرد ترامپ می‌خواست بچه‌هایش «سرسخت به بار آیند؛ کسانی که به خاطر موفقیت در تجارت از دروغگویی، خیانت و هیچ کار دیگر نپرهیزند و ابراز پشیمانی نکنند.» فرزندانش نیز دست به هر کاری می‌زدند تا نظر وی را جلب کنند.

ماری، عمویش را قلدر، بی‌احساس، ستیزه‌جو، جاه‌طلب، متقلب، لاف زن و خودستا توصیف می‌‌کند. این رفتار از همان جوانی نظر پدربزرگش را جلب کرد. چنان که ماری می‌گوید، «هر تخطی ترامپ تلاشی برای جلب توجه پدر بود. انگار می‌خواست به وی بگوید: ببین پدر، من چقدر سرسختم. من کار هر چیزی را می‌سازم.»

نکته جالب در این کتاب نشان دادن شباهت‌های شخصیتی دونالد ترامپ و پدرش است. با نگاهی به رفتار رئیس جمهوری با مخالفان و منتقدان سیاسی­اش، این بخش کتاب جالب است: «پدر بزرگم، علاوه بر پول، از تحقیر دیگران لذت می‌برد. او کاملا باور داشت که همیشه حق با وی است، موفقیت خیره‌کننده خود را نشانه برتری­اش می‌دانست، و هر آن کسی که اقتدارش را زیر سوال می‌برد، سریعا توبیخ می‌کرد و در جایش می‌نشاند.»

وقتی فردی ترامپ از چشم پدر افتاد، دونالد فرصت را مغتنم دید تا جای برادر بزرگ را بگیرد و وارث امپراتوری اقتصادی ترامپ شود. ماری می‌گوید که دونالد همیشه برادر بزرگ خود را نادیده می‌گرفت و تحقیر می‌کرد. نه در مراسم ازدواج فردی شرکت کرد و نه وقتی که او با وضع وخیم به بیمارستان رفت، به عیادتش آمد. او با لحنی تلخ می‌نویسد: «وقتی پدرم به تنهایی جان می‌داد، دونالد به تماشای فیلم رفت.»

ماری می‌نویسد که دونالد ترامپ اعتماد به نفس و توانایی‌های پدر خود را نداشت و برای جلب نظر پدر و اطرافیانش، به دروغ‌ها و ادعای‌های اغراق‌آمیز متوسل می‌شد. خودستایی و تکبر ترامپ، «بخشی از میکانیسم دفاعی­اش در برابر نادیده گرفته شدن، درمان فقدان اعتماد به نفس و ناامنی‌های عمیق درونی­اش است.»

ترامپ همیشه ثروت، لیاقت، برتری و موفقیت خود را به رخ دیگران کشیده است. برعکس، ماری ترامپ می‌گوید که پروژه‌های تجاری عمویش، مانند کازینوهای ورشکسته، عمدتاً به واسطه وام‌های بلاعوض و ارتباطات سیاسی و مالی پدرش نجات یافته‌اند. زیرا او نمی‌خواست که تصویر پسرش به عنوان «سرمایه‌دار و کارآفرین موفق» از میان برود و اعتماد دیگران را از دست بدهد. 

اما نویسنده از اطرافیان ترامپ، خانواده، سیاستمداران، رسانه‌ها و...، هم انتقاد می‌‌کند که رفتارهای او را طبیعی جلوه داده‌اند و از دروغ‌ها و خودستایی‌هایش به راحتی گذشته‌اند. این خودستایی‌ها و «نادرست‌گویی‌ها شاید یک زمانی بی‌ضرر می‌نمود، اما هر تخطی وی به خطای بزرگ‌تر و جدی‌تر منتهی شده است.»

مشخصات کتاب:

ماری ال. ترامپ/ بیش از حد و همیشه ناکافی؛ چگونه خانواده‌ام خطرناک‌ترین مرد جهان را ساختند/ انتشارات سایمون اند شوستر/۲۲۵ ص/۲۰۲۰.