مدارس غیردولتی؛ سود برای مدیران، تبعیض علیه‌ معلمان و رنج دانش‌آموزان

در ماه‌های اخیر بارها معلمان شاغل در مدارس غیرانتفاعی ایران دست به اعتراض زدند

 تجمع معلمان مدارس غیرانتفاعی کشور روبه‌روی مجلس شورای اسلامی. تیرماه ۱۳۹۹-  عکس از خبرگزاری آنا

تابستان هر سال در ایران با شروع تعطیلی مدارس، خانواده‌های ایرانی با مشکلی قدیمی دست‌وپنجه نرم می‌کنند: ثبت نام سال تحصیلی آینده.

در میان نگرانی‌ و اجبار خانواده‌ها در انتخاب مدرسه مطلوب برای فرزندان، برخی از پدر و مادرها با تصور آموزش مناسب‌تر و یا امکانات بهتر نسبت به مدارس دولتی، به سمت مدارس غیرانتفاعی-غیردولتی می‌روند.

قانون تاسیس مدارس در خرداد سال ۱۳۶۷ قبل از دوره ریاست جمهوری «هاشمی رفسنجانی»، در مجلس شورای اسلامی تصویب شد. جناح راست که از  دهه ۸۰ با عنوان اصول‌گرایان شناخته می‌شوند در آن دوران، مدافع تاسیس مدارس غیرانتفاعی بودند.

اولین بار در سال سال ۱۳۶۲ «علی اکبر پرورش» خواستار اعلام نظر شورای نگهبان درباره تاسیس مدارس غیردولتی شد. ولی آیت الله صافی در مرداد ۱۳۶۳ نظر شورای نگهبان را به دولت ابلاغ کرد که در آن گفته شده بود : «…لازم‌ به‌ تذکر است‌ که‌ مستفاد از اصل‌ سی‌ام قانون‌ اساسی‌ دولتی‌ بودن‌ آموزش‌ و ممنوعیت‌ تاسیس‌ مدارس‌ و دانشگاه‌های‌ ملی‌ به‌ موجب‌ قوانین‌ عادی‌ نیست.»

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در اصل سی‌ام قانون اساسی جمهوری اسلامی موکدا اعلام شده است: «دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خود کفایی کشور به صورت رایگان گسترش دهد.»

اما راه تاسیس و اداره مدارس غیر انتفاعی و دریافت شهریه و سود از راه آموزش نسل آینده، در اواخر دهه شصت و با تشکیل دولت سازندگی، هموار شد. درست مانند تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی که با یک مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۶۱ و در قالب برنامه‌های توسعه پنج ساله تسهیل شده بود. درست برعکس آن چه در بند دوم اصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است: «دولت موظف است همه امکانات خود را در مورد آموزش و پرورش رایگان برای همه در تمام سطوح و تسهیل و تعلیم آموزش عالی به کار برد.»

اما این که چرا در تاسیس این مدارس به اصول سوم، نوزدهم و بیستم و سی‌ام قانون اساسی توجه نشد و رویه جدید سودآوری از آموزش نسل آینده در دستور کار قرار گرفت، سؤال معطل مانده‌ این سالیان است.

از آن جا که براساس اعلامیه جهانی حقوق بشر «هر کس حق دارد که از آموزش و پرورش بهره‌مند شود. آموزش و پرورش لااقل تا حدودی که مربوط به تعلیمات ابتدایی و اساسی است، باید رایگان باشد.» لازم است با دقت بیشتری به این سیستم پولی، آموزشی نگاه کرد.

حیاط خلوتی با سود سرشار

در حال حاضر مدارس غیردولتی/غیرانتفاعی به حیاط خلوت مالی بسیاری از خانواده‌های سران جمهوری اسلامی تبدیل شده‌اند و تقریبا اکثر خانواده‌ها گروه‌های سیاسی در جمهوری اسلامی از این سودآوری و شهریه‌های آن چنانی دریافتی بهره می‌برند.

به عنوان نمونه در تهران خانواده «حدادعادل» که به گفته همسر وی چون مدرسه خوبی برای پسرشان فریدالدین نیافتند به فکر تاسیس مجتمع مدارس فرهنگ افتادند. مدرسه‌ای که شهریه سال گذشته آن ۲۵ میلیون تومان بود و در استان‌ها و حتا خارج از کشور هم شعبه تاسیس کرده است.

خانواده سردار «قالیباف»؛ او که ابتدا در زمان تصدی شهرداری تهران برای همسرش یک موسسه خیریه ثبت کرده بود، برای فرزندش الیاس هم، مدرسه پر سروصدای «مهر هشتم» را در منطقه ۲ تهران راه‌اندازی کرد. مدرسه‌ای که شهریه سالانه آن در سال گذشته ۲۲ میلیون تومان اعلام شد.

این مدرسه برای مدتی، در جریان تبلیغات قالیباف برای ریاست جمهوری و مجلس بر سر زبان‌ها افتاد. اما در ادامه مثل مابقی پرونده‌های فساد قالیباف مسکوت ماند.

از دیگر مدارس مشهور منسوب به سیاسیون می‌توان به مدرسه‌های: «روشن‌گر» منسوب به «محسن هاشمی» با شهریه سالانه ۲۵ میلیون تومان یا «سلام» و «انرژی هسته‌ای» متعلق به خانواده «حجاریان» با شهریه سالانه به ترتیب ۲۶ و ۲۵ میلیون تومان اشاره کرد. مدارس سلام، پس از فوت «سعد حجاریان» موسس آن و از نزدیکان سعید حجاریان، توسط «فاضل سنقری» اداره می‌شود.

مدرسه غیردولتی «تزکیه» هم که منسوب به جریان راست سنتی است با شهریه ۲۷ میلیون تومانی‌اش در تهران فعال است. مدرسه دیگری به نام «کمال» که گفته می‌شود به اعضای نهضت آزادی ایران نزدیک است نیز با شهریه سالانه ۲۷ میلیون تومان در تهران فعالیت می‌کند.

مدراس غیردولتی «احسان، علوی، روزبه، نیکان» منسوب به «علی‌اصغر کرباسیان» از جمله مدارسی هستند که در سراسر ایران شعبه دارند و شهریه سالانه‌شان حدود ۳۰ میلیون تومان است.

شهریه سالانه مدارس «حنان» که گفته می‌شود نزدیک به «سیدمحمد خاتمی»‌اند و مدارس «امام صادق» منتسب به «محمد‌رضا مهدوی کنی» هم به ترتیب ۳۷ و ۲۵ میلیون تومان تخمین زده می‌شود. مدرسه غیردولتی «موتلفه» متعلق به «یحیی آل‌اسحاق» هم نام دیگری  در این فهرست است که شهریه سالانه آن حدود ۲۲ میلیون تومان گزارش شده است.

وضعیت معلمان مدارس غیردولتی/غیرانتفاعی

در ماه‌های اخیر بارها معلمان آزاد شاغل در مدارس غیرانتفاعی ایران به تبعیض حقوق و درآمد خود نسبت به معلمان مدارس دولتی اعتراض کرده‌اند. در آخرین مورد اعتراض، جمع بزرگی از آن‌ها از سراسر ایران خود را مقابل مجلس شورای اسلامی رساندند. آن‌ها می‌گویند حقوق دریافتی‌شان حتا از حداقل حقوق تعیین شده برای کارگران در سال ۹۹ هم کمتر است.

یکی از معلم‌های مدارس غیردولتی می‌گوید: «ما به صورت قراردادی شروع به کار کردیم، اگر قبول نمی‌کردیم کسی دیگر را جایگزین ما می‌‌کردند. برای یک ساعت و نیم که معادل یک زنگ است مبلغ ۱۵ هزار تومان دریافت می‌کنم و در کل روزی ۴۵ هزار تومان دریافت می‌کنم.»

او درباره وضعیت درآمدی خود در سال تحصیلی ۹۸-۹۹ می‌گوید: «امسال، تعطیلات زیادی داشتیم و  حقوقی نداشتیم. در ایام کرونا که همه تلاش‌مان را کردیم، حقوق اسفندماه را با هزار منت در پایان فروردین واریز کردند. به ما می‌گویند که کار نکردید! والدین به ما شهریه نمی‌دهند. هنوز حقوق اردیبهشت و خردادماه را دریافت نکرده‌ایم. اگر به عنوان مراقب امتحانات باشیم ۹ هزار تومان می‌دهند، برای طراحی سؤال و تصحیح هم دریافتی نداریم. با شیوع ویروس کرونا مدارس تعطیل بودند اما آموزش آنلاین داشتیم. والدین شهریه پرداخت کرده بودند. ولی به ما گفتند که شهریه نداده‌اند و به همین دلیل حق ما را ندادند. خجالت می‌کشم به کسی بگویم برای ۴۵۰ هزار تومان در ماه تدریس می‌کنم.»

او درباره وضعیت بیمه‌‌اش می‌گوید: «چون در هفته دو روز کاری دارم، این دو روز بیمه می‌شوم که البته طبق قانون مجبورند، بیمه کنند در غیر این‌صورت این کار را هم انجام نمی‌دهند.»

این معلمان که مشهور به «معلمان آزاد»‌اند، خواهان جذب و استخدام خود در آموزش و پرورش و رسیدگی به وضعیت معیشتی و بیمه‌شانند. در سال‌های اخیر برای داشتن بیمه تامین اجتماعی با صاحبان این مدارس و وزارت‌خانه جنگیده‌اند. در نهایت بسیاری از مدارس تن به این خواسته قانونی دادند اما در مورد حقوق این دسته از معلمان هم‌چنان مشکلاتی وجود دارد که لاینحل باقی مانده است.

وضعیت آموزشی این مدارس از زبان دانش‌آموزان

اما این پایان ماجرای مسائل مدارس غیرانتفاعی/غیر دولتی نیست. از یک سو خبر می‌رسد برخی از این مدارس لوکس و پرهزینه تا پیش از کرونا، پیشنهاد برگزاری اردو را برای دانش‌آموزان در خارج از کشور به والدین داده‌اند. از سوی دیگر دانش‌آموزان این مدارس با قوانین اختصاصی اداره مدرسه که توسط مدیران آن تعیین شده روبه‌رو شده‌اند. قوانینی که می‌خواهد رتبه و امتیاز مدرسه در آمار قبولی و معدل و رتبه کنکور مدرسه در رده آموزشی بالاتر قرار بگیرد.

به عبارتی آن‌چه که به شهرت و اعتبار مجموعه کمک می‌کند فشار مضاعفی بر روح و روان شاگردان تحمیل کرده است. در واقع مدارس غیردولتی به عنوان بازوی کمکی بازار پرسود کلاس‌های کنکور به یکدیگر مشتری می‌رسانند.

یک دختر فارغ‌التحصیل مدارس غیرانتفاعی سلام درباره وضعیت آموزشی و روحی خود و هم‌شاگردی‌هایش در این مدرسه از مسائلی پرده برداشته که کمتر شنیده شده است و روحیه حاکم بر مدیران این مدارس را نشان می‌دهد. مدرسه‌ای که این دختر از آن فارغ‌التحصیل شده و حالا دانشجوست، معلمانی هم دارد که صحت گفته‌های او را تائید می‌کنند اما به دلیل حفظ امنیت او در این گزارش نامی از آن‌ها آورده نمی‌شود.

گفته‌های این دختر  دانش‌آموز سابق مدرسه سلام، گوشه کوچکی از مسائلی است که دانش‌آموزان در این دست مدارس با آن مواجه بوده‌اند.

او که از کلاس هفتم تا دهم را در یکی از شعبات این مدرسه در تهران حضور داشته می‌نویسد: «از همان‌ اول چند چیز مشخص است. این‌که سلام تو را‌ تا کلاس دوازدهم می‌خواهد. دوم این‌که تو فقط برای کنکور زنده‌ای و اگر یک درصد در کنکور در دانشگاه‌های شریف و تهران و امیرکبیر قبول نشوی، یعنی زندگی‌ات بی‌معناست.»

به گفته او ۹۰ درصد دانش‌آموزان این مدرسه از افسردگی رنج می‌برند: «اول که به این مدرسه آمده بودم، فکر می‌کردم چرا همه دارند این مساله را بزرگ می‌کنند. ولی بعد از یک مدت با دیدن رفتار مسؤولان مدرسه معلوم شد که مدرسه هم کم تقصیر ندارد.»

این دانش‌آموز از «خودآزاری تعمدی» در میان هم‌کلاسی‌های خود به واسطه فشارهای تحصیلی مضاعف در مدرسه خبر داده و می‌گوید: «ما در کلاس هفتم مدرسه مشکل فراوان "کات شدن" داشتیم. بچه‌ها طوری همه پوست خودشان را زخم می‌کردند که اگر یکی می‌خواست دست‌شویی برود، دوستانش اول باید جیب‌هایش را چک می‌کردند که با خودش وسیله نوک تیزی نبرد.»

او درباره واکنش مدرسه به این مشکل خطرناک گفت: «مسؤولان بدون اطلاع قبلی پنج نفری می‌آمدند سر کلاس، نمی‌گذاشتند کسی خارج شود. جلوی بچه‌های دیگر می‌گفتند: آستینت را بالا بزن! و اگر خدای ناکرده، دستش زخمی بود، از نمره انضباط‌مان کم می‌کردند.»  

این دانش‌آموز درباره برگزاری یک امتحان سراسری داخلی میان شعب مدارس سلام می‌گوید: «به عنوان یک مجموعه هر دو-سه ماه، یک امتحان بین تمام شعب می‌گیرند به اسم "نشانه". رتبه‌ هر شخص در کل و رتبه مدرسه در بین مدارس دیگر، آن‌قدر برایشان مهم است که از کلاس هفتم هر دو ماه یک بار، به مدت دو هفته ما تا ساعت ۷-۸ شب در مدرسه می‌مانیم به اسم اردو. در اين ٦هفته اردو معلم‌ها حق درس دادن ندارند. فقط باید روزی ۱۲ساعت تست بزنیم. این‌ها مربوط به کلاس هفتم است وقتی ما هنوز وارد دبیرستان نشده‌ایم. بعد باید برای جبران این شش هفته، یک ماه و نیم از هر تابستان را به مدرسه برویم. اگر به هر دلیلی نتوانی نصف تابستان را بروی مدرسه، از معدل کل سال آینده‌ات کم می‌کنند.»

او بدترین مواقع روحی بچه‌ها را ‌همین شش هفته‌ می‌داند و می‌افزاید: «بعضی اوقات معمولا بعد از ساعت ۴-۵ عصر در حیاط فقط صدای گریه و زاری بقیه را می‌شنوی. اگر می‌رفتی به مشاور مدرسه هم اعتراض می‌كردی، می‌گفتند: درست ‌را  بهتر کنی، حالت خوب می‌شود یا  تو به روان‌پزشک نیاز داری. در اين مدرسه آن‌قدر رتبه مهم است كه آخر سال هفتم برای من به همراه والدینم، شورا تشکیل دادند. به خاطر این که رتبه‌ام از اول سال سه رقم افت کرده بود.»

او مسؤولان این مدرسه را دارای افکار بسیار قدیمی و مذهبی معرفی کرده و می‌گوید: «اگر می‌فهمیدند تو‌ داری در شبکه اجتماعی با یک پسر حرف می‌زنی، پدر و مادرت را به مدرسه می‌خواستند تا بگویند نگاه کن دخترت چکار می‌کند. یک بار در آمفی تئاتر یکی از ناظم‌ها پرسید: کدام یک از شما دوست پسر دارد؟ بعد که دید خیلی از بچه‌ها دست‌شان را بلند نکردند، با یک لبخند برای همه دست زد و گفت: شما چه دخترهای خوبی هستید. وقتی یک معلم مرد سر کلاس است، اگر کمی مقنعه‌ات افتاده‌ باشد، یکی از ناظران می‌آید و محکم مقنعه‌ را می‌کشد، یک پس گردنی می‌زند که تو اصلا فرق مرد و زن را‌ می‌دانی؟»

به نظر نمی‌رسد که کسی از مقامات جمهوری اسلامی یا مسؤولان وزارت آموزش و پرورش تمایلی به تعطیلی این بازار آموزشی پر سود را داشته باشد. مدارسی که در عین تبعیض و تضییع حقوق کادر آموزشی در حاشیه امنی قرار دارند و صدای اعتراض معلمانش نیز تا این لحظه پاسخ‌گویی پیدا نکرده است. از طرفی به واسطه نقش مدیران دولتی جمهوری اسلامی در اداره اکثر این مدارس، کمتر کسی به اعتراض والدین درباره شیوه تربیتی آن‌ها و یا حتی وضعیت روحی شاگردان این مدارس توجه نشان دهد. چیزی که بعضا ممکن است از چشم والدین هم به دلایل مختلف پنهان مانده باشد و دانش‌آموز را دچار بحران‌های روحی و روانی کرده باشد.

بیشتر از