دین و دانش به وکلای جدید نیاز دارند

مفسران کج‌اندیش «دانش» را رقیب دین معرفی می‌کنند

نماز عید فطر در پیشاور پاکستان، ۲۴ مه- Abdul MAJEED / AFP

رؤیت هلال عید فطر، یک نیاز شرعی است، اما لازم نیست این کار فقط به دست ۱۵ یا ۲۰ تن از بزرگان دینی انجام شود. اگر دانش در این امر مورد استفاده قرار گیرد، مُمدّ و مددکار یک فریضۀ شرعی واقع خواهد شد.

امسال موضوع رؤیت هلال عید فطر، از شکوه و جلال بیشتری برخوردار بود. آقای فواد چوهدری وکالت «دانش» را به عهده داشت و «دین» تحت وکالت منیب‌الرحمان قرار داشت. مؤکلان (دین و دانش) شاید با همراهی هم می‌توانستند راهی برای حضور و وجود پیدا کنند، اما مهارت و هنر وکلا، عرصۀ تقابل و تعارض را به گونه‌ای تزیین کرد که امکان آشتی میان طرفین را از میان  برداشت.

زبان حالِ ترکتازی این دو وکیل برجسته، بر همگان روشن ساخت که مؤکلان‌شان (دین و دانش) به وکلای جدیدی احتیاج دارند... اندکی توجه کنید که وضعیت به چه اندازه مهم و در عین حال نابسامان است. از یک سو آقای فواد چوهدری سنگ دفاع و وکالت از «دانش» را به سینه می‌کوبد و از جانب دیگر، مفتی منیب‌الرحمان بر مسند دین تکیه زده و از آن حراست(!) می‌کند. رفتار و طرز برخورد هردو تن مقابل چشمان همه قرار دارد و روشن‌تر از آفتاب است. به همین دلیل است که بزرگان گفته‌اند که هرچند پرونده‌ای ضعیف و بی‌اساس باشد، وکیل نباید ناتوان و ناکارآمد باشد. (یا به‌قولی، دفاع ضعیف، از حمله مضرتر است. م.)

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

چهره‌های برجستۀ علم و دانش به خودی خود، هرگز دین و مفاهیم آن را به چالش نکشیدند. عرصۀ جولان و مورد علاقۀ آنان همواره اکتشافات علمی و تجربی بوده است، نه نفی و انکار دین. در این میان، هرچه دانشمندِ متبحر و توانا سراغ داریم، به همان پیمانه، شاهد فروتنی و تواضع هستیم. شدتی در رفتار مفسران تازه به‌دوران رسیده عرصه دانش مشاهده می‌شود که نام‌آوران بزرگِ عرصۀ دانش از آن آلودگی در امان هستند. وقتی چنین وکلایی وارد میدان می‌شوند، آنگاه «دانش» نیز از دست آن‌ها امان می‌طلبد.

عین قضیه در مورد اهل «دین» صدق می‌کند. عالمان و اندیشمندانِ واقعی دین، هرگز دانش را رقیب خود ندانسته‌اند. آن‌ها همواره بر اساس اکتشافات علمی مسایل را استنباط می‌کنند. این درحالی است که آموزه‌های دینی به تکرار، تاکید بر تفکر و تأمل در کاینات و عالم دارد. دانش، پشتیبان و معاون دین شناخته می‌شود و در فرایند کشف اسرار هستی، به آن کمک می‌رساند. دین، وجود اخلاقی و معنوی انسان را سیراب می‌کند و دانش، هستی مادی او را آبیاری می‌نماید.  

وقتی موضوع به دست وکلا و پیشگامانِ بدخو می‌افتد، آنگاه «دانش» رقیب دین پنداشته می‌شود و به عنوان علم یا دین، پرسش‌های تمسخرآمیز مطرح می‌شود. 

آیا دانش و دین با یکدیگر تعارض و اختلاف دارند؟ این گونه نیست؛ بلکه دامنۀ آن‌ها متفاوت است. مخاطب اصلی دین، جوهره اخلاقی انسان است. دین، عبارت از تزکیۀ نفس است. دانش، فرآیند شناخت اسرار جهان است. دانش، نام کشف و جست‌وجوی نظام خلقت و طبیعت است. دین و دانش را رقیب هم پنداشتن، یک عمل احمقانه و نابخردانه خواهد بود و اثبات دین به عنوان دشمن دانش، چیزی جز جهل و نادانی نیست. حتی توجیه علمی تفسیر از دین، نوعی ساده‌لوحی و خلط دو بحث است. امروزه مُد شده است که قوانین دینی با توجه به پژوهش‌های علمی اعتبارسنجی شود. این کار عدم آگاهی از مبانی دین و دانش را نشان می‌دهد. علم، نام یک تلاش و جست‌وجوی لحظه به لحظه است. اگر امروز بر اساس یک مطالعۀ علمی، از دین دفاع کردید و برفرض،  فردا علم این یافته‌ها را رد کرد و نتایج تازه‌ای از یک تحقیق جدید را مطرح ساخت، آنگاه کجا می‌ایستید؟

به همان اندازه که اهل دانش ضعیف یا منطقی باشند، مردمانی که پیروان علم تجربی‌اند، برعکس آنند. هرچه دین خیرخواهانه‌تر باشد، افراد متدین بیشتر برعکس آن می‌شوند. منازعه‌ای که ایجاد می‌شود، تضاد و تقابل دین و دانش نیست، بلکه تعارض میان متکلمان و فیلسوفان علم است. این دعوا و منازعۀ وکلا است، مؤکلان از آن بری‌الذمه هستند. تلخی سخنان دین‌مداران حیرت‌انگیز است و در مقابل، قطعیت لحن پیشگامان فلسفۀ علم نیز بسیار دردناک است. این تمسخر در دین و قطعیت در دانش از کجا آمده است؟ دین، مسیری است خیرخواهانه، و دانش به طور مداوم در حال کاوش و جست‌وجو است. چگونه این دو می‌توانند حامل پیام دعوا و جنگ باشند؟ آری، دین و فلسفه ممکن است دو مفهوم متناقض باشند.

دانش باعث فروتنی و تواضع در انسان می‌شود، زیرا یک نام آن، کشف سازوکارهای نظام طبیعت و هستی است. کسی که فورمول H2O را کشف کرد، خدا نشد. او به  کشفی از گنجینه‌های پایان‌ناپذیر طبیعت دست یافته بود. نظام طبیعت لحظه به لحظه در حال کشف شدن است و جهان و هستی در معرض تسخیر - از سوی انسان‌ها- قرار دارد. وقتی روند انکشاف در جریان است، چگونه می‌تواند نگرش‌ها و برخوردها آنقدر انعطاف ناپذیر و ایستا باشد؟

رؤیت هلال عید، یک نیاز شرعی است، اما لازم نیست این کار به دست ۱۵ یا ۲۰ تن از بزرگان دینی انجام شود. اگر دانش در این امر مورد استفاده قرار گیرد، مُمدّ و مددکار یک فریضۀ شرعی واقع خواهد شد. چگونه دین می‌تواند آن را رقیب قلمداد کند؟ مشکل افراد متدین دیگر است؛ آن‌ها قطعاً دانش را رقیب خود خواهند شمرد. عین قضیه در مورد ردیف دوم نیز صادق استو اگر دانش، مُمدّ واقع شد، به این معنی است که خدمت می‌کند. این وزیر علوم است که به میدان پهلوانی وارد شده و حریف می‌طلبد.

این اختلاف و تقابل بین دین و دانش نیست؛ نزاعی است میان مفتی منیب‌الرحمان و فواد چوهدری. وقتی این گونه وکلایی وجود داشته باشند، قطعاً چنین هیاهویی برپا می‌شود. علم و دین به وکلای جدید نیاز دارد. (با چنین وکلا و نمایندگانی برای دین و دانش) جامعه کاملاً خون‌ریز بنیان گرفته است، و راه نجات دیگری جز این وجود ندارد.    

© IndependentUrdu

بیشتر از جهان