زن شورشی کابلی در جشنواره کن

گفت‌وگوی اختصاصی با شهربانو سادات، کارگردان افغان

شهربانو سادات، با دومین فیلمش، «پرورشگاه»، در بخش «دو هفته با کارگردانان» معتبرترین جشنواره سینمایی جهان شرکت کرد-عکس از ویکی‌پدیا

زنان جوان خاورمیانه عادت دارند جهانیان را میخکوب کنند. جشنواره کن با چنین جلوه‌هایی ناآشنا نیست. سمیرا مخملباف و «سیب» هنوز در یاد خیلی‌ها هست. در جشنواره کن سال گذشته اما، این کارگردان جوان افغانستانی، شهربانو سادات، بود که با دومین فیلمش، «پرورشگاه»، در بخش «دو هفته با کارگردانان» معتبرترین جشنواره سینمایی جهان شرکت کرد. تصاویر دور از کلیشه فیلم‌های او، زیبایی‌های کشورش را به تصویر می‌کشند.

بعد از «گرگ و گوسفند»، شهربانو با «پرورشگاه» به کن آمد که دومین بخش از پنچ‌گانه‌ای است که این کارگردان، چند سال پیش آن‌را آغاز کرد. در این فیلم آخری، داستان کودکی به نام قدرت را تماشا می‌کنیم؛ طفلی رها شده در خیابان‌های کابل که با فروش بلیت‌های سینما در بازارسیاه گذران امور می‌کند تا این‌که روزی دستگیر می‌شود و به تادیب‌گاهی فرستاده می‌شود که «پرورشگاه» نام دارد. زندگی به آرامی جریان دارد، تا این‌که مجاهدین به قدرت می‌رسند. این‌گونه فیلم موفق می‌شود به چند موضوع مورد نظر کارگردان بپردازد. 

پنج‌گانه شهربانو بر اساس دفتر خاطرات منتشرنشده یکی از دوستانش به نام انور هاشمی تنظیم شده است. او به ایندیپندنت فارسی می‌گوید: «عمری است با انور دوست هستم. از این دوستی خیلی می‌آموزم. و هر دو می‌خواهیم به دل تاریخ افغانستان بزنیم و تصویری رسم کنیم که به نظرمان به واقعیت کشورمان نزدیک‌تر باشد. علیه کلیشه‌ها می‌جنگیم و نمی‌ترسیم تصویری جدید از افغانستان به جهان نشان دهیم. من از طریق انور با سینمای بالیوود آشنا شدم. کودک که بود، در بازارسیاه بلیت فیلم‌های آمیتاب باچان را می‌فروخت که خیلی هم طرفدارش بود.»

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

«پرورشگاه» هم «دراما»ی سیاسی اجتماعی است، و هم به نوعی فیلم موزیکال بالیوودی. طبقه‌بندی آن راحت نیست. شهربانو می‌گوید: «من قبل از آشنایی با انور اصلا علاقه‌ای به این نوع سینمای موزیکال فیلم هندی نداشتم، اما واقعا قلبم را و مغزم را گشودم تا ببینم چرا افغان‌ها این‌قدر به این فیلم‌ها علاقه دارند. فهمیدم که طبیعی است که مردمی که در کشوری در جنگ زندگی می‌کنند و زندگی دشواری دارند، بخواهند چیزی را تماشا کنند که فرسنگ‌ها با زندگی‌شان فاصله داشته باشد. می‌خواهند احساسات افراطی را تجربه کنند، داستان‌های عاشقانه ببینند، فیلم‌های اکشن با صحنه‌های بسیار مبالغه‌شده ببینند تا سرگرم شوند.»

شهربانو متولد سال ۱۹۹۱ در تهران است. می‌گوید: «در ایران مثل تمامی پناهندگان افغان، نژادپرستی واقعی را تجربه کردم. این فیلم به نوعی آینه این تجربه است.»

چنان‌که می‌توان از نام خانوادگی‌اش (سادات) حدس زد، او از اقلیت شیعیان افغانستان است. پس از گذران کودکی در ایران، در سنین نوجوانی به افغانستان بازگشت و دست بر قضا آن‌جا بود که سر از کلاس‌های سینمای دانشگاه کابل درآورد.

سپس، بنیاد سینه‌فوندانسیون کن استعداد این هنرمند را کشف کرد و در سن ۲۰ سالگی به او موقعیتی برای رشد ارائه داد. بدین‌سان، شهربانو جوان‌ترین کارگردان تاریخ سینه‌فونداسیون شد. این جوان پناهجو توانست نگاهی به کشورش ارائه دهد که نه در اخبار رایج راجع به منطقه پیدا می‌شود و نه در بیشتر فیلم‌های سینمایی. 

فیلم ساختن در افغانستان کار راحتی نیست. بیست سالی است که این کشور با طالبان دست و پنجه نرم می‌کند و از مدت‌ها پیش از آن، درگیر جنگ و خانمان‌سوزی بوده است. صنعت سینمای افغانستان هم البته سی سال تعطیل بوده است. طالبان که به قدرت رسیدند، هم سینماها تعطیل شدند و هم فیلم‌سازی. 

مقاومت سینمایی زنان

شهربانو سادات می‌گوید: «من در کابل زندگی می‌کنم، اما در اروپا و با تیمی اروپایی کار می‌کنم. به خاطر این‌که مقرّم در این قاره نیست، دریافت بودجه مالی خیلی دشوار است. در افغانستان هم که نه نظام خاصی برای حمایت از سینما هست و نه چندان سالن سینمایی پیدا می‌شود.»

امروز از بیست سالن سینمای کابل، فقط چهار تا فعالند. مشکلات موجود نه فقط سال‌ها جنگ‌افروزی، که فقدان تجهیزات فنی و منابع مالی است. در این میان اما زنانی مثل شهربانو با مقاومت، سینما را زنده نگاه داشته‌اند.

در سال ۲۰۱۶ شهربانو اولین فیلم بلندش را با نام «گرگ و گوسفند»، در مورد زندگی روزمره ساکنان روستایی در کوه‌های جنوب بامیان ساخت. این فیلم در بخش دو هفته با کارگردانان ۶۹مین جشنواره کن به نمایش درآمد و به موفقیت بسیاری رسید. در «پرورشگاه»، دو کودکی که در «گرگ و گوسفند» دیده بودیم، بزرگ شده‌اند و ادامه داستانشان را دنبال می‌کنیم. 

شهربانو تعریف می‌کند که به خاطر مشکلات امنیتی در أفغانستان، دو فیلمش را در تاجیکستان فیلم‌برداری کرده است، «چون از نظر فرهنگی خیلی به افغانستان نزدیک است.»

وضعیت افغانستان اما روزنه‌هایی از امید نیز دارد.  سال گذشته یک زن به ریاست مرکز ملی سینمای افغانستان انتخاب شد: صحرا کریمی، که خودش هم فیلمساز است. این امر، رویدادی تاریخی برای زنان افغانستان و آینده سینمای این کشور است. 

شهربانو با شوق و ذوق به من می‌گوید: «داشتن کارگردانی که خودش هم آدمی حرفه‌ای است، قدم بزرگی است و من آرزو می‌کنم او جایگاهش را در این نهاد قدیمی که از نظر تاریخی در تسلط مردان بوده است، پیدا کند و بتواند به مبارزه و دفاع از سینمای کشورمان ادامه دهد.»

رویکرد ظریف و طنازانه شهربانو در قصه‌گویی قرار است چگونه ادامه پیدا کند؟ می‌گوید: «من دوست دارم همزمان روی دو پروژه کار کنم. دو بخش دیگر از پنج‌گانه. در یک فیلم، قدرت در ایران پناهجو می‌شود، و در دومی، در چهار پنج سالگی او در روستایی دنبالش می‌کنیم، زمانی که پدرش هنوز زنده بود.»

فعلا که با سررسیدن ویروس کرونا، جشنواره کن هم تا زمانی نامعلوم به تعویق افتاده است. اما شکی نیست که شهربانو و سایر زنان افغان، حالا حالاها و در طی سال‌های آتی، باز هم درکنار ساحل مدیترانه و خیابان مشهور کرزوت کن جولان خواهند داد.

بیشتر از فیلم