ثبت مشترک مثنوی معنوی با ترکیه؛ شراکت فرهنگی یا واگذاری میراث؟

ترکیه در سایه انفعال جمهوری اسلامی در پاسداشت مولوی، در راستای بهره‌برداری هدفمند از میراث مولوی نام او را بر خیابان‌ها، فرودگاه‌ها،دانشگاه‌ها،مراکز فرهنگی و بسیاری مراکز مهم گذاشته و از او به‌عنوان سرمایه نمادین «ملی» و ابزار دیپلماسی فرهنگی بهره می‌گیرد

نسخه‌ای از مثنوی معنوی در کتابخانه آستان قدس رضوی‌ــ ایلنا

دفاع رضا صالحی امیری، وزیر میراث فرهنگی، از ثبت مثنوی و دیگر آثار مولوی در فهرست جهانی یونسکو به‌طور مشترک با افغانستان و ترکیه، موجی از واکنش‌ها و انتقادها را برانگیخته و بار دیگر انفعال جمهوری اسلامی را در حفاظت و پاسداشت سرمایه‌های ملی و معنوی ایران در کانون توجه قرار داده است.

وزیر میراث فرهنگی مدعی شده که ثبت مثنوی مولوی در پرونده مشترک با ترکیه و افغانستان، «اقدامی فرهنگی» است و «شمس و مولانا به همه جهان تعلق دارند». این سخنان که بازتاب زیادی در شبکه‌های اجتماعی داشتند، انتقادهای زیادی را متوجه صالحی امیری کردند، ولی وزیر میراث فرهنگی نه‌تنها از مواضعش کوتاه نیامد که روز سه‌شنبه ۱۵ مهرماه در سخنان دیگری، از ثبت مشترک آثار مولوی با ترکیه و افغانستان دفاع کرد و مدعی شد که جمهوری اسلامی این شاعر برجسته پارسی‌گوی را به کشوری نبخشیده بلکه «با همدلی و تفاهم»، تصمیم گرفته است که این میراث معنوی را به صورت مشترک در فهرست جهانی یونسکو ثبت کند.

البته وزیر میراث فرهنگی در ادامه سخنانش، ادعایش را مبنی بر اینکه پرونده آثار مولوی «با همدلی و تفاهم» به نام سه کشور ثبت شده است، نقض و اعتراف کرد که ایران در ابتدا قصد داشت یک نسخه از مثنوی را در یونسکو ثبت کند، اما ترکیه با این توجیه که آرامگاه و خانقاه مولوی در قونیه است، اعتراض کرد و در نتیجه پرونده از دستور کار خارج شد. به گفته‌ او، ترکیه همچنین مدعی شد نسخه‌ای که از مثنوی معنوی در اختیار دارد، قدیمی‌تر است. طبق ادعای صالحی امیری، دولت جمهوری اسلامی دو راه داشت؛ یا وارد «مناقشه فرهنگی» شود یا اینکه «توافق فرهنگی» کند.

ثبت مشترک مثنوی مولوی در حافظه جهانی یونسکو

مجموعه آثار مولوی از جمله مثنوی معنوی، فیه مافیه، مجالس سبعه و مکتوبات در اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ در پرونده‌ای مشترک به نام ایران، افغانستان و ترکیه در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شدند. پس از ثبت جهانی این آثار، کمیسیون ملی یونسکو در ایران خبر داد که هدف از این ثبت پاسداشت میراث فکری و ادبی مولانا و تاکید بر جایگاه جهانی او به‌عنوان شاعر، متفکر و عارف فرامرزی بوده است. با این حال از همان زمان تاکنون به ثبت مشترک این آثار به خصوص با کشور ترکیه انتقادهای زیادی شده است، چرا که منتقدان آثار مولوی را بخش مهمی از هویت و میراث فرهنگی و معنوی ایران می‌دانند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

این انتقادها وقتی پررنگ‌تر می‌شوند که موارد مشابه دیگر را که از ناتوانی جمهوری اسلامی در حفاظت از میراث معنوی سرچشمه می‌گیرند، یادآوری می‌کنند.

وزیر میراث فرهنگی در سخنان اخیرش به‌صراحت اذعان کرد که بین «مناقشه فرهنگی» و «تفاهم فرهنگی» دومی را انتخاب کرده‌اند. احتمالا به این دلیل که دردسر و چالش کمتری داشته و حالا نیز با این ادعا و توجیه که مولوی سرمایه‌ معنوی همه جهان است، می‌کوشد بر ضعف و انفعال وزارتخانه‌اش سرپوش بگذارد.

اینکه چرا پژوهشگران میراث فرهنگی و ادبی ایران با ثبت مثنوی معنوی و دیگر آثار مولوی در پرونده مشترک با ترکیه مخالفت دارد، به این دلیل است که برخلاف رویکرد انحصارطلبانه ترکیه، جلال‌الدین محمد بلخی، ملقب به مولوی، هنگامی در بلخ به دنیا آمد که بلخ جزئی از خاک ایران بود. علاوه بر آن تمام آثار او به زبان فارسی سروده و نوشته شده‌اند. مولوی نه‌تنها شاعری فارسی‌زبان است، بلکه اندیشه و بیان عرفانی او نیز در تداوم سنت ادبی و فلسفی ایران شکل گرفته است. از این‌ رو، ثبت آثار او به نام ترکیه صرفا به دلیل محل درگذشت و مدفن او در قونیه، نوعی تحریف فرهنگی و مصادره‌ میراث معنوی ایران به شمار می‌آید.

منتقدان یادآور می‌شوند در حالی‌ که جمهوری اسلامی در حفظ و معرفی میراث ادبی و فرهنگی ایران از جمله آثار و اندیشه‌های مولوی، رویکردی منفعلانه و کم‌توجه در پیش گرفته است، ترکیه به‌طور سازمان‌یافته از نام و جایگاه مولوی برای تقویت هویت فرهنگی خود بهره می‌برد.

شهر قونیه، محل درگذشت این شاعر پارسی‌زبان، امروز به یکی از قطب‌های گردشگری و فرهنگی ترکیه بدل شده و هر سال در ماه دسامبر، گردهمایی‌ها و آیین‌های گسترده‌ای با عنوان «هفته مولانا» در این شهر برگزار می‌شود که هزاران گردشگر و علاقه‌مند از سراسر جهان را جذب می‌کند.

دولت ترکیه در راستای برنامه هدفمند بهره‌برداری میراث مولوی نام او را بر خیابان‌ها، فرودگاه‌ها، دانشگاه‌ها، مراکز فرهنگی و بسیاری مراکز مهم گذاشته است و از او به‌عنوان سرمایه نمادین ملی و ابزار دیپلماسی فرهنگی بهره می‌گیرد.

مراکز فرهنگی ترکیه در کشورهای مختلف هم از جمله موسسه «یونس امره» که زیر نظر دولت اداره می‌شود، در برنامه‌هایش به معرفی آثار و اندیشه‌های مولوی به‌عنوان بخشی از میراث فرهنگی ترکیه می‌پردازند. دولت ترکیه همچنین با تولید فیلم‌ها، مستندها و آثار هنری متعدد درباره مولوی تلاش کرده است او را در چارچوب هویت فرهنگی خود بازتعریف کند.

در مقابل در ایران، نه‌تنها برای پاسداشت آثار و اندیشه مولوی برنامه‌ای منسجم وجود ندارد، بلکه ثبت مشترک مثنوی در یونسکو نیز بیش از هر چیز حاصل فشار و ابتکار طرف ترکیه‌ای بوده است.

این رویکرد منفعلانه و فقدان سیاست فرهنگی روشن، موجب شده مولوی در چارچوب نظام آموزشی و فرهنگی رسمی کشور نیز جایگاهی درخور نداشته باشد و معرفی آثار او به فعالیت‌های پژوهشی فردی یا غیردولتی محدود بماند.

نتیجه چنین غفلت و کم‌توجهی‌ آن است که در بخشی از افکار عمومی جهان، نام مولوی بیش از آنکه به ایران و زبان فارسی پیوند بخورد، با ترکیه و شهر قونیه تداعی می‌شود.  

بیشتر از فرهنگ و هنر