پس از گذشت چهار دهه و نیم از وعده روحالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی، درباره مجانی شدن آب و برق برای طبقات مستمند، ایران در میانه تابستان ۱۴۰۴ با بحرانی دستبهگریبان است که کارشناسان سالها پیش درباره آن هشدار داده بودند و کمبود شدید آب و برقی که روزی قرار بود رایگان شود، حالا ایران را عملا به وضعیت نیمهتعطیل کشانده است.
مقامهای جمهوری اسلامی بهجای اصلاح ریشهای سیاستهای غلطشان در مدیریت انرژی و امور زیربنایی، بار دیگر به سادهترین و پرهزینهترین راهحل یعنی تعطیل کردن دهها شهر و استان و متوقف کردن چرخه کار و تولید و خدمات متوسل شدهاند. حالا بحران بهحدی جدی شده است که از امروز چهارشنبه ۲۹ مرداد تا روز شنبه اول شهریور ادارات و بانکها در بسیاری از استانهای ایران از جمله تهران، خراسان رضوی، خراسان شمالی، کرمان، قم، کردستان، خوزستان، قزوین و چهارمحال و بختیاری تعطیل اعلام شدهاند.
البته استاندار تهران اعلام کرده است که روز شنبه نیز تمام نهادهای دولتی، جز مراکز امدادی، درمانی و انتظامی پایتخت تعطیل خواهند بود؛ تصمیمی که در ظاهر با هدف کاهش مصرف برق گرفته شده، اما عملا به معنای وارد شدن ضربهای تازه به پیکر اقتصاد بحرانزده ایران است.
کارشناسان اقتصادی براورد میکنند هر روز تعطیلی در ایران به دلیل بحران انرژی یا آلودگی هوا، دستکم پنج هزار میلیارد تومان زیان به جا میگذارد؛ رقمی که در شرایط رکود اقتصادی و تورم، سقوط ارزش ریال و کسری بودجه بیسابقه، میتواند به صنایع کوچک و متوسط ضرباتی مهلک وارد کند.
در بازارهای محلی نیز نارضایتی گسترده است. به طور مثال، شماری از بازاریان در تهران، جوانرود، ساوه، بابلسر، اهواز، زاهدشهر فارس و چند شهر دیگر، طی ۴۸ ساعت اخیر تجمعهایی به راه انداخته و به افزایش زمان قطع برق از دو به شش تا هشت ساعت در روز، معترض شدهاند.
قطع مکرر برق تنها به تعطیلی ادارات محدود نمانده و فرسودگی دکلهای مخابراتی و باتریهای پشتیبان بیتیاس هم باعث شده است با هر خاموشی، شبکه تلفن همراه نیز از کار بیفتد. کاربران در بسیاری از مناطق ایران میگویند تنها چند دقیقه پس از قطع برق، سیگنال از دست میرود و سرعت اینترنت بهشدت افت میکند. به بیان دیگر، در ایران امروز تنها خانهها و خیابانها خاموش نمیشوند، بلکه شبکه مخابراتی و ارتباطات مجازی نیز فلج میشود.
از سوی دیگر، کمبود کادر درمانی هم فشار مضاعفی به سیستم سلامت ایران وارد کرده است. مدیرکل سازمان نظام پرستاری هشدار داده است که بخشهای حیاتی برخی بیمارستانها، مانند آیسییو و اورژانس، به دلیل کمبود شدید پرستار تعطیل شدهاند. بر اساس آمار رسمی، ایران حداقل ۱۰۰ هزار پرستار کم دارد و این کمبود هر روز بیشتر میشود. مهاجرت سالانه هزاران پرستار به دلیل حقوق اندک و فشار کاری طاقتفرسا، نشانه دیگری از فروپاشی تدریجی زیرساختهای حیاتی ایران است.
خامنهای و سیاستهای هزینهساز
علت پیدایش بحران کنونی آب و برق در ایران را نمیتوان به گرمای هوا یا کاهش بارندگی تقلیل داد. این وضعیت نتیجه مستقیم اولویتهای حاکمیتی جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته است. علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، و مدیران منصوب او، با چشمپوشی بر لزوم سرمایهگذاری روی زیرساختهای حیاتی مانند نیروگاهها، شبکههای انتقال برق، منابع آبی و محیط زیست، میلیاردها دلار درآمد نفت و گاز را صرف توسعه تاسیسات موشکی، برنامه هستهای و حمایت از گروههای شبهنظامی در عراق، لبنان، یمن و غزه کردند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
همین سیاستها موجب شد ایران تابستانها به مقدار موردنیاز ساکنان و صنایع داخلی خود هم آب و برق نداشته باشد و زمستانها هم با کمبود شدید گاز و برق مواجه شود.
نیروگاهها در ایران به دلیل فرسودگی و نبود سرمایهگذاری جدید توان پشتیبانی متقابل ندارند و بهمحض کاهش سطح آب سدها، ظرفیت تولید نیروگاههای برقآبی هم سقوط میکند. در فصل سرما هم وقتی گاز کم میآید، نیروگاههای حرارتی از مدار خارج میشوند. آنچه نتیجهاش در نهایت، چیزی جز خاموشیهای برنامهریزیشده و تعطیلی کارها در اکثر ماههای سال نیست.
بحران انرژی اکنون نهتنها صنایع و تولید را فلج کرده، بلکه زندگی روزمره مردم عادی را هم تحملناپذیر کرده است. خانوادههایی که باید روزانه سه تا چهار نوبت قطعی آب را تحمل کنند، حالا با خاموشیهای چهار ساعته و بیشتر هم مواجهاند.
شرکت توانیر روز سهشنبه تایید کرد که خاموشیها دستکم دو نوبت در روز اجرا میشود و دلیل آن را کاهش شدید ذخایر سدها و موج گرما اعلام کرد.
تعطیلی شهرکهای صنعتی استان تهران به مدت دستکم دو روز در هفته، مثالی روشن از این فاجعه است. به گفته معاون اقتصادی استانداری تهران، مولدهای برق تنها پنج ساعت توان برقرسانی دارند و با استفاده از گازوئیل نیز تنها میتوان نیمی از محدودیت تولید را جبران کرد و عملا، صدها واحد صنعتی کوچک و متوسط به حالت نیمهتعطیل درآمدهاند.
در سطح کلانتر، تعطیلیهای پیاپی به معنای کاهش تولید ناخالص داخلی، افزایش بیکاری و تشدید مهاجرت نیروی کار متخصص است. وقتی بیمارستانها نیروی پرستاری ندارند، صنایع برق و آب از کار میافتند و بازارهای محلی توان ادامه فعالیت ندارند، نتیجه چیزی جز فرسایش اجتماعی، فروپاشی اعتماد عمومی و گسترش احتمالی اعتراضهای خیابانی علیه جمهوری اسلامی در هفتهها و ماههای آینده نخواهد بود.
در این شرایط، مقامهای جمهوری اسلامی همچنان از مردم میخواهند «صرفهجویی» کنند، در حالی که خود هیچ ارادهای برای تغییر مسیر نشان نمیدهند. وعدههای پوچ درباره راهاندازی نیروگاههای جدید یا مدیریت مصرف انرژی هم اگرچه بارها تکرار شدند، هیچگاه عملی نشدند و هر سال تابستان و زمستان، بحران به شکلی تازه، گاهی با قطعی آب، گاه با خاموشیهای طولانی و گاه با کمبود گاز، دوباره سر برمیآورد.