تئاترشهر تهران، یکی از مهمترین نمادهای فرهنگی پایتخت، امروز در سایه مدیریت شهری نادرست و اجرای طرحهایی چون حصارکشی، ساختوسازهای غیرفرهنگی و گسترش دستفروشی، به محدودهای شلوغ، آشفته و بیهویت بدل شده است، محدودهای که حالا تنها رد کمرنگی از دوران شکوهش باقی مانده است.
یکی از مهمترین چالشهای این روزهای تئاتر شهر ادامه حصارکشی در اطراف ساختمان و محوطه بوستان مجاور آن است. این طرح را نهتنها متخصصان که عموم شهروندان نیز فاقد توجیه فرهنگی و بصری میدانند. با این حال، هنوز مشخص نیست که هدف نهایی مدیران شهری از اجرای اینگونه طرحها چیست.
شهردار منطقه ۱۱ تهران، روز ۲۴ تیر در بازدید از محوطه تئاترشهر اعلام کرد که «بازگرداندن وضعیت حریم تئاتر شهر به شرایط نرمال گذشته در اولویت کاری منطقه قرار دارد».
مهدی کاظمی قمی تاکید کرد ساماندهی این محدوده از مدتها پیش در فهرست اولویتهای شهرداری منطقه بوده و تاکنون اقدامات متعددی در این زمینه انجام شده است، اما بهرغم این ادعاها، تغییری ملموس در وضعیت موجود دیده نمیشود.
مسئله اصلی، نه صرفا حصارکشی یا جانمایی عناصر فیزیکی جدید، بلکه خدشهدار شدن هویت فرهنگی این بنای تاریخی است. ساختمانی که روزگاری محل اجرای برجستهترین آثار نمایشی ایران بود، امروز به محل تجمع مسافران ایستگاه مترو، غرفههای فروش غذای خیابانی و بازارچههای بیربط بدل شده است، وضعیتی که شان فرهنگی تئاتر شهر را جدا تهدید میکند.
در کنار این بحران، مسئله فرسودگی بنا و تهدیدهای زیستمحیطی نیز مطرح است. انباشت زباله، آلودگی هوا و تردد سنگین در خیابانهای اطراف، سلامت این سازه تاریخی را به خطر انداخته است. کارشناسان معماری از زمان ساخت ایستگاه مترو تئاتر شهر هشدار داده بودند لرزشی که براثر حرکت قطارها ایجاد میشود به سالنهای زیرزمینی بنا آسیب خواهد زد، هشداری که امروز با لرزههای خفیف و محسوس زیر پای عابران، به موضوعی نگرانکننده بدل شده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
روزنامه «هفت صبح» در گزارشی میدانی، که روز یکشنبه ۲۹ تیرماه منتشر شد، ابعاد اثرگذاری پروژههای عمرانی شهرداری تهران در اطراف تئاترشهر را بررسی کرده است. این گزارش نشان میدهد که بیشتر این طرحها نه برای حفظ هویت فرهنگی و تاریخی محدوده، بلکه در تضاد با آن شکل گرفتهاند.
ازجمله مواردی که در این گزارش به آن اشاره شده، شیوه حصارکشی جدید در اطراف میدان ولیعصر و محل استقرار تئاترشهر است. نردههای فرسوده و گلدانهای سیمانی عظیم که به بهانه هدایت عابران به سمت زیرگذر نصب شدهاند، ضمن آسیبزدن به نمای ظاهری، معماری بیهمتای این محدوده را از دید رهگذران پنهان کردهاند.
حریم تئاتر شهر؛ پروژههای محدودکننده فرهنگ
محدودسازی دسترسی به تئاتر شهر تنها به نصب نردهها و گلدانهای سیمانی محدود نمیشود. پیشتر نیز ساخت مسجدی در مجاورت بنای اصلی، بهرغم اعتراضهای گسترده هنرمندان، معماران و فعالان شهری، به اجرا درآمده است؛ این اقدام از دید بسیاری از کنشگران فرهنگی نه صرفا انتخابی شهرسازانه، که تلاشی هدفمند برای کاهش شان جایگاه فرهنگی یکی از مهمترین پاتوقهای هنری جوانان تهران بود.
منتقدان میگویند هدف شهرداری تهران از ساخت این مسجد و پافشاری بر اجرای طرح موسوم به «حریم فرهنگی» بیش از آنکه بر اصول معماری شهری مبتنی باشد، رنگ و بوی مهندسی اجتماعی و کنترل فضاهای فرهنگی دارد، فضاهایی که در سالهای اخیر بارها هدف سیاستهای محدودکننده قرار گرفتهاند.
سروناز امتیازی، معمار اصلی این پروژه، هنگام رونمایی از طرح حصارکشی، مدعی شد هدف این طرح «ایجاد حریمی امن برای هنرمندان» است. این طرح بنا بود برای مقابله با گسترش حضور افراد بیخانمان، فروشندگان مواد و متکدیان در محوطه پارک مجاور اجرایی شود.
او گفته بود: «قرار نیست مجموعه را از مردم جدا کنیم؛ چون مردم باید فرهنگ را ببینند. هیچ سانتیمتری از طرح ما انقطاعی میان بنا و مردم ایجاد نکرده است. دیوارهای شفاف و موجدار پیشبینی شده و فضاهایی مانند هواکشهای مترو یا ورودیها بهمثابه صحنه تئاتر طراحی شدهاند.»
با این حال، حتی پیش از اجرای این طرح و تنها بر پایه تصاویر سهبعدی ارائهشده، مشخص بود که آنچه «حریم امن» نام گرفته، در عمل جز ایجاد فاصلهای محسوس میان مردم و فضای فرهنگی مجموعه نتیجه دیگری ندارد. پیشتر برای بسیاری از شهروندانی که روزانه از محدوده تئاتر شهر عبور میکنند، مشاهده حضور هنرمندان، دیدن گرافیکهای نمایشی و پوسترهای تئاتر و شنیدن همهمه سالنها، محرکی بود برای تماشای یک اجرا. اکنون اما، با ایجاد مرزهای فیزیکی و بصری، آن حس تعلق از میان رفته است.
در واکنش به این طرح، هنرمندان و شهروندان با راهاندازی کارزاری عمومی خواستار توقف اجرای طرح محصورسازی تئاترشهر شدند. در متن این کارزار آمده بود: «محوطه عمومی تئاترشهر یکی از مهمترین عرصههای شهری تهران و متعلق به مردم است. تحدید این فضای عمومی با هرگونه حصار و مانع، ظلمی بزرگ به حق مردم، پویایی شهر و بنای ارزشمند تئاتر شهر است.»
اما در نهایت، اعتراضها دربرابر لجاجت مدیران وقت شهرداری راه به جایی نبرد و پروژه اجرا شد. افزوده شدن حصار به دیگر عناصر تخریبکننده این محوطه، تئاتر شهر را بیش از پیش از هویت معماری و فرهنگیاش تهی کرده است.
تئاتر شهر در محاصره سیاستهای امنیتی و بیتدبیری مدیریتی
نقش محوری تئاترشهر و پارک دانشجو در شکلگیری تجمعات فرهنگی و دانشجویی، از دههها پیش تاکنون، یکی از مهمترین ویژگیهای فرهنگیـاجتماعی این محدوده بوده است، ویژگیای که اکنون هدف سیاستهای محدودکننده و امنیتی قرار گرفته است.
کارشناسان شهری و فعالان فرهنگی معتقدند اصرار شهرداری تهران بر اجرای طرح حصارکشی، فراتر از رویکردهای شهرسازی، حاکی از نگاه امنیتی به یکی از پویاترین کانونهای فرهنگی پایتخت است.
این نگاه امنیتی زمانی آشکارتر شد که همزمان با اجرای این طرح در سال ۱۴۰۲، گزارشهایی نیز از اعمال محدودیت بر کافههای اطراف تئاتر شهر تا دانشگاه تهران منتشر شد.
براساس این گزارشها، وزارت کشور دولت سیزدهم با ادعای «جلوگیری از شکلگیری هستههای مخرب» و حتی «بسترهای جاسوسی بیگانگان»، خواستار کاهش تعداد کافهها در این گذر فرهنگی شده بود. البته هنوز کافههایی وجود دارند و این طرح موجب حذف کامل آنها نشده است، اما چند پاتوق مهم فرهنگی تعطیل شدند و آسیب جدی به پویایی این محدوده وارد شد.
از دیگر نشانههای نگاه امنیتی، استقرار ماموران عکسبرداری از عابران در ایستگاه مترو تئاتر شهر به بهانه «مقابله با بدحجابی» بود- سیاستی که با حضور گشتهای ارشاد و ماموران زن تذکردهنده، بارها به درگیری و نارضایتی عمومی در فضای اطراف تئاتر شهر منجر شد.
در کنار این روند، گسترش دستفروشی و ایجاد بازارچههای موقت در حریم تئاترشهر، بهویژه در خیابان انقلاب، چهره فرهنگی این فضا را مخدوش کرده است. بساط غرفههای غذای خیابانی، زبالههای رهاشده، و جولان موشها و حشرات موذی، نهتنها منظرهای ناخوشایند پدید آورده، که سلامت و امنیت محیطی این محدوده را به خطر انداخته است.
ادعای طراحان طرح حصار مبنیبر «پاکسازی فضای پیرامونی از معتادان، متکدیان و فروشندگان مواد» نیز در عمل بینتیجه بوده است. هنگام شب، سایه سنگین حضور این افراد، حس ناامنی را در میان عابران و هنردوستان تقویت کرده است.
افزون بر اینها، نمیتوان از نقش مدیریت ضعیف مجموعه تئاتر شهر در افت جایگاه فرهنگی آن چشم پوشید. سکوت و انفعال مدیران این مجموعه در برابر اجرای طرحهای مخرب شهری، زمینه را برای تبدیلشدن این محدوده فرهنگی به فضایی متروک و آسیبدیده فراهم کرده است.
مجموعهای که روزگاری میزبان اصلی جشنوارههای هنری ایران بود، امروز زیر سایه مدیرانی قرار گرفته که نه توان حفظ بهداشت محیط را دارند، نه ظرفیت طراحی برنامههایی در شان این مکان فرهنگی. ظاهرا برای مدیران کنونی کسب درآمد از بازارچههای موقت اهمیت بیشتری دارد تا پاسداری از منزلت فرهنگی بنا.
فرسودگی سازه، ترکها و آسیبهای واردشده بر نمای ساختمان، حاکی از نیاز بنا به مرمت جدی است، اما بیم از تکرار تجربههای تلخ مرمت در دیگر بناهای تاریخی، جامعه فرهنگی را از پیگیری این مطالبه بازداشته است.
گرچه امروز تئاتر شهر دیگر محل اجرای همه نمایشهای بزرگ نیست و پردیسهای تازهساز بخشی از بار آن را بر دوش گرفتهاند، اما این بنای کهنهسال همچنان در نگاه هنرمندان و دانشجویان مهمترین نماد تئاتر ایران است، نمادی که اگرچه زخمی و فرسوده به نظر میآید، هنوز قلب تپنده تئاتر تجربهگرا، پیشرو و متعهد محسوب میشود.