حملات اسرائيل پایه‌های رژیم جمهوری اسلامی را به‌شدت متزلزل کرد

نه سلاح هسته‌ای می‌تواند سفره مردم را رنگین کند و نه هزینه‌های هنگفت برای تشکیل گروه‌های مسلح در منطقه و حمایت از آن‌ها می‌تواند برای مردم ایران سودی به همراه داشته باشد

دود ناشی از حملات اسرائیل به تهران‌ــ عکس از پایگاه خبری آفتاب

آنچه طی ۱۲ روز جنگ اخیر در ایران رخ داد، به هیچ‌وجه اتفاقی ساده‌ نبود. حملات اسرائیل اعتبار و غرور نظامی جمهوری اسلامی را با واقعیتی متفاوت مواجه کرد. فارغ از آنچه رسانه‌های رسمی ادعا می‌کنند، رژیم تهران به‌خوبی آگاه است که آنچه اتفاق افتاد، یک رسوایی بزرگ و همه‌جانبه بود.

این درگیری مرگبار شکاف‌هایی جدی در ساختار داخلی جمهوری اسلامی ایجاد کرد و بحران‌های نظامی و سیاسی را به‌طور قابل‌توجهی شدت بخشید.

در عرصه نظامی، جمهوری اسلامی رفته‌رفته به درباره عمق حملات اسرائیل هم سخن می‌گوید. از دیدگاه رهبران رژیم، نکته نگران‌کننده آن است که مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهوری اسلامی، در آستانه تجربه سرنوشتی مشابه با سرنوشت حسن نصرالله قرار داشت. به گفته تهران، علت این مسئله حضور جاسوسانی نزدیک به او بود، درست همان‌گونه که برای حزب‌الله لبنان اتفاق افتاد.

خبرگزاری فارس از حمله به نشست شورای عالی امنیت ملی ایران جزئیاتی را منتشر کرده؛ نشستی که مسعود پزشكیان نیز آنجا حضور داشته است. بنا بر این گزارش، این حمله با شیوه‌ای مشابه عملیات ترور سید حسن نصرالله، رهبر حزب‌الله لبنان، طراحی و اجرا شد. به‌ گونه‌ای که مهاجمان شش موشک یا پرتابه به سمت ورودی‌ها و خروجی‌های ساختمان شلیک کردند تا راه‌های فرار را مسدود و جریان هوا را مختل کنند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

به گزارش منابع ایرانی، این انفجارها به قطع برق در طبقه محل برگزاری جلسه منجر شد و همین موضوع برای لحظاتی آشفتگی امنیتی به‌ وجود آورد. با این حال، مسئولان توانستند از طریق یک خروجی اضطراری از پیش آماده‌شده محل جلسه را ترک کنند. در این میان، برخی حاضران، از جمله پزشکیان، هنگام فرار دچار جراحات سطحی در ناحیه پا شدند.

دقت اطلاعاتی که اسرائیل در اختیار داشت، مقام‌ها را بر آن داشت که احتمال نفوذ عوامل داخلی یا همکاری از درون ساختارهای امنیتی را بررسی کنند؛ موضوعی که به‌نوعی اعتراف غیرمستقیم مقام‌های جمهوری اسلامی به وجود بحران در سازوکارهای امنیتی‌ آن است و نشان می‌دهد که ساختار امنیتی رژیم عملا دستخوش بحران شده است.

در واقع آنچه رخ داد، جلوه‌ای آشکار از آشفتگی و فقدان انسجام در عملکرد رژیم است؛ واقعیتی که حتی مسئولان جمهوری اسلامی نتوانستند از بیان آن طفره بروند.

از لحاظ سیاسی، به‌ نظر می‌رسد میان دو جریان شکاف عمیقی شکل گرفته است: گروهی که خواهان بازگشت به میز مذاکره‌اند و گروهی که خروج از آن را ضروری می‌دانند.

با وجود ضربات سنگین اخیر اسرائيل، جریانی نیرومند در جمهوری اسلامی همچنان معتقد است که باید به یک توافق دیپلماتیک درباره برنامه هسته‌ای دست یافت. به گزارش واشینگتن‌پست، مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهوری، و عباس عراقچی، وزیر امور خارجه، در صف مقدم این دیدگاه قرار دارند و به‌تازگی کارزار رسانه‌ای را به منظور ازسرگیری گفتگو با واشینگتن راه انداخته‌اند.

در مقابل، جریان دیگری وجود دارد که درباره سودمندی مذاکره با آمریکا تردید دارد و بر این باور است که بازگشت به میز مذاکرات می‌تواند فرصتی دوباره برای اسرائیل فراهم کند تا همچون گذشته، حملاتی غافلگیرکننده انجام دهد.

این شتاب تازه برای ازسرگیری مذاکرات بازتابی از کشمکش قدرت در تهران است و آن‌گونه که به نظر می‌رسد، نفوذ جریان حامی مذاکره روبه‌افزایش گذاشته است.

از سوی دیگر، پزشکیان در اظهاراتی، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائيل، را متهم کرد که با القای این تصور به مقام‌های آمریکایی که جمهوری اسلامی به دنبال دستیابی به سلاح هسته‌ای است، روند گفتگو را تخریب کرده است. او تاکید کرد که تهران چنین هدفی ندارد، بلکه در تلاش برای حل‌وفصل اختلاف‌ها از طریق دیپلماسی است.

در همین راستا، عراقچی نیز در مصاحبه‌ای با روزنامه فایننشیال تایمز گفت که پیش از آغاز حملات اسرائیل، جمهوری اسلامی و آمریکا «در آستانه دستیابی به یک توافق تاریخی» قرار داشتند.

در بحبوحه بحران‌های اخیر، جمهوری اسلامی باید اذعان کند که آنچه امروز مردم ایران به آن نیاز دارند، نه برنامه هسته‌ای است و نه ماجراجویی‌های منطقه‌ای، بلکه اقتصادی پویا و آزادی‌های اجتماعی است که آنان را به عضوی فعال در جامعه جهانی بدل کند، نه اینکه درگیر چالش‌ها و کشمکش‌هایی شوند که هیچ ربطی به آن‌ها ندارند.

نه سلاح هسته‌ای می‌تواند سفره مردم را رنگین کند و نه هزینه‌های هنگفت برای تشکیل گروه‌های مسلح در منطقه و حمایت از آن‌ها می‌تواند برای مردم ایران سودی به همراه داشته باشد.

دوران بهره‌جویی از جنگ به پایان رسیده و جنگ ۱۲ روزه اخیر نشان داد که رژیم جمهوری اسلامی باید به جای سرمایه‌گذاری‌های نظامی نافرجام در منطقه، توجهش را به مسائل داخلی خود معطوف کند تا منابع و دارایی‌های ایران صرف توسعه، رفاه اجتماعی و بازسازی کشور شود.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه