با افزایش شاخص آلودگی هوای تهران و رسیدن آن به مرز بحرانی عدد ۵۰۰ گزارشها و شنیدههایی مبنی بر وجود عناصر مسمومیتزا مانند آرسنیک و سیانور در هوای پایتخت، نگرانی شهروندان را برانگیخته است.
با اینکه آلودگی هوای تهران در سالهای گذشته همواره یکی از چالشهای جدی زیستمحیطی کشور بوده است، اما در روزهای اخیر، تداوم گردوغبار سنگین و عبور شاخص کیفیت هوا از محدوده خطر، واکنش کارشناسان محیط زیست و نهادهای درمانی را در پی داشته است.
برخی منابع در شبکههای اجتماعی روز ۱۸ تیر ۱۴۰۴ مدعی شدند که منشا آلودگی اخیر ممکن است گردوغبار برخاسته از تالاب خشکشده بندعلیخان در جنوب ورامین باشد. این منابع افزودند که بهدلیل احتمال وجود پسماندهای صنعتی در بستر این تالاب، احتمال ورود عناصر سمی مانند آرسنیک و سیانور به هوای تهران وجود دارد.
اتهام متقابل و انکار رسمی؛ آرسنیک و سیانور در آسمان تهران؟
محسن موسویخوانساری، عضو هیئتمدیره انجمن آب و خاک پایدار ایران، در نشستی تخصصی اعلام کرد پسابهای صنعتی شهرک چرمشهر ورامین، که به تالاب بندعلیخان سرازیر میشوند، ممکن است یکی از منابع اصلی آلودگی هوای تهران باشند. بهگفته او، ورود این پسابها به خاک و گردوغبار منطقه سلامت عمومی را با بحران جدی مواجه میکند.
در واکنش به این ادعا، حسن عباسنژاد، مدیرکل حفاظت محیط زیست استان تهران، اعلام کرد که طبق نتایج نمونهبرداری از آب، خاک و غبار منطقه بندعلیخان، هیچگونه شواهد علمی و فنی مبنی بر وجود آرسنیک یا سیانور در منطقه یافت نشده است. او تاکید کرد: «فرایندهای صنعتی در چرمشهر، بهویژه در حوزه دباغی، از این مواد استفاده نمیکنند و سیانور به دلیل ناپایداری بالا در شرایط محیطی، بهسرعت تجزیه میشود. همچنین، در ساختار زمینشناسی منطقه ورامین، آرسنیک بهصورت طبیعی حضور قابلتوجهی ندارد.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
احمد طاهری، رئیس مرکز ملی هوا، نیز با رد این فرضیه گفت: «نمونهبرداریهای انجامشده نشان میدهد میزان آرسنیک در محدوده مجاز است و هیچ اثری از سیانور در هوای تهران مشاهده نشده است.»
با این حال، مسئولان تایید کردهاند که در پساب برخی واحدهای صنعتی شهرک چرمشهر، آلایندهای به نام کروم ششظرفیتی وجود دارد- مادهای که از منظر زیستمحیطی خطرناک و سرطانزا است.
کارشناسان مستقل و فعالان حوزه سلامت عمومی نیز درمورد اظهارات رسمی تردید دارند و بر این باورند که سابقه جمهوری اسلامی در انکار واقعیتهای زیستمحیطی و تلاش برای مدیریت افکار عمومی، اعتماد به گزارشهای دولتی در این زمینه را با تردیدهای جدی روبهرو میکند. از اینرو، درخواستها برای نظارت مستقل، انتشار نتایج آزمایشها و شفافسازی در خصوص دلیل آلودگیها همچنان ادامه دارد.
از زهکشی تالاب تا مازوتسوزی؛ منشاهای پنهان آلودگی هوا در تهران
در میان دلایل گوناگون آلودگی هوای تهران، یکی از عوامل تاثیرگذاری که کمتر با آن توجه شده زهکشی تالاب صالحیه است، پروژهای که امروز از آن بهمثابه یکی از متهمان اصلی آلودگی هوای پایتخت یاد میشود. صدیقه ترابی، معاون محیط زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست، با اشاره به این موضوع اعلام کرده است: «متاسفانه یکی از دستگاههای اجرایی در منطقه اقدام به زهکشی کرده تا سطح آب پایین برود و زمین برای کشاورزی قابل استفاده شود؛ اما در نتیجه آن، زمین بهطور کامل خشک و فاقد رطوبت باقی مانده و اکنون استانهای البرز و تهران را درگیر کرده است.»
ظاهرا اشاره ترابی ناظر بر اقدام وزارت جهاد کشاورزی در اوایل دهه ۱۳۸۰ است، اقدامی که با هدف کاهش سطح آبهای زیرزمینی و جلوگیری از شور شدن اراضی کشاورزی در مناطق بویینزهرا، اشتهارد و آبیک، آغاز شد. این وزارتخانه در سالهای ۱۳۸۴ و ۱۳۸۵ وسعت زهکشیها را بهشکل چشمگیری افزایش داد، که به گفته کارشناسان، زیانهای جبرانناپذیری بر زیستبوم منطقه وارد کرده است.
بهزاد رایگانی، مدیر دبیرخانه ستاد ملی سیاستگذاری مدیریت پدیده گردوغبار، با اشاره به پیامدهای این پروژه گفته است: «زهکش ایجادشده دقیقا در مسیر پخش طبیعی سیلابها قرار گرفت و باعث قطع جریانهای هیدرولوژیکی فصلی شد، جریانهایی که تا پیش از آن آبخوانها را تغذیه و دشت را بهصورت طبیعی آبیاری میکردند.»
او تاکید دارد که این پروژه موجب افت حدود ۱.۲ متری سطح آب زیرزمینی منطقه شده است و اکنون گردوغبار برخاسته از این زمینها حتی با چشم غیرمسلح دیده میشود.
با اینهمه، بحران آلودگی هوا برای شهروندان تهران و دیگر کلانشهرهای ایران، تنها در غبار معلق در آسمان خلاصه نمیشود. بخش بزرگی از آلودگی هوا حاصل ترکیبی از مازوتسوزی نیروگاهها، بنزین غیراستاندارد و افزایش کانونهای ریزگرد است؛ مجموعهای از عوامل که هر یک بهتنهایی سلامت عمومی را تهدید میکند و افزایش مرگومیر ناشی از بیماریهای تنفسی را در پی دارد.
در این میان، کیفیت سوخت مصرفی یکی از عوامل کلیدی آلودگی هوای تهران به شمار میرود. سازمان حفاظت محیط زیست بارها هشدار داده است که بنزین توزیعی در کشور فاقد استانداردهای یورو۴ و یورو۵ و حاوی مقادیر بالای گوگرد است، عنصری که بهواسطه احتراق ناقص، به افزایش دیاکسید گوگرد، ترکیبات آلی فرار و ذرات معلق ریزگرد (پیام۲.۵) منجر میشود.
در کنار این مسئله، رشد بیرویه شمار خودروهای فرسوده نیز مزید بر علت شده است. طبق آمارها، تنها در شهر تهران نزدیک به ۲.۹ میلیون خودرو فرسوده تردد دارند؛ این خودروها با مصرف سوخت بالا و احتراق ناقص، نقش مستقیمی در افزایش آلایندهها و تشدید بحران هوای پایتخت ایفا میکنند.
مرگ خاموش در هوای خاکستری؛ آمارهایی که نادیده گرفته میشوند
یکی از جدیترین معضلات زیستمحیطی در شهرهای مختلف ایران، مازوتسوزی نیروگاههاست؛ مسئلهای که اگرچه دولتها بارها از توقف آن خبر دادهاند، در عمل، بهدلیل ناترازی میان تولید و مصرف انرژی، بهویژه در فصول سرد سال، چارهای جز استفاده از این سوخت آلاینده باقی نمیماند.
مازوتسوزی، در کنار فعالیت مستمر صنایع آلاینده در حاشیه شهرهایی مانند تهران، اراک، تبریز و اصفهان، ترکیبی از بحرانهای هوایی پایدار به وجود آورده است، بحرانهایی که در تمامی ایام سال اثرگذارند و هیچ چشمانداز فوری برای رفع آنها وجود ندارد.
ابعاد این بحران زمانی فاجعهبار میشود که به آمارهای مرگومیر ناشی از آلودگی هوا توجه کنیم. بهگفته یکی از اعضای شورای شهر تهران، تنها در سال ۱۴۰۰، بیش از شش هزار و ۳۹۸ نفر از شهروندان تهرانی بهدلیل آلودگی هوا جان باختهاند، آماری تکاندهنده که در مقیاس ملی ابعاد گستردهتری دارد.
بنابر اعلام رئیس گروه سلامت هوا و تغییر اقلیم وزارت بهداشت در آبان ۱۴۰۳، بررسیهای انجامشده در ۵۷ شهر ایران با جمعیتی نزدیک به ۴۸ میلیون نفر، نشان داده است که تنها در سال ۱۴۰۲، بیش از سیهزار و ۶۹۰ نفر در این شهرها بهدلیل مرگهای منتسب به ذرات معلق جان باختهاند، ذراتی که بخش قابلتوجهی از آنها حاصل سوختهای آلاینده، صنایع فاقد فیلترهای استاندارد، و کانونهای طبیعی تولید ریزگردند.
یکی از مهمترین منشاهای شکلگیری ریزگردها، خشک شدن تالابها است، پدیدهای که ابتدا در استانهای خوزستان، سیستان و بلوچستان و کرمان مشاهده شد و اکنون با گسترش خشکسالی اقلیمی، به مرکز و شمال کشور نیز رسیده است.
در پایتخت، خشک شدن تالاب بندعلیخان به دغدغه نهادهای شهری و دولتی تبدیل شده است، دغدغهای که پس از سالها بیتوجهی، به شکل تاسیس «کمیته احیای تالاب بندعلیخان» و ارتقای تصفیهخانه فاضلاب شهرک چرمشهر خود را نشان داده است.