در روزهایی که جنگ بر سر ایران سایه افکنده بود، در کنار همه نگرانیهایی که در مورد جان و سلامتی مردم وجود داشت، برای آثار تاریخی و فرهنگی ایران نیز نگرانیهایی شکل گرفت. مقامهای وزارت میراث فرهنگی در نخستین روزهای جنگ، مدعی شدند که با هدف حفاظت از آثار تاریخی، اشیای موزهها را به انبارهای امن منتقل کردهاند یا برای حفاظت از آنها اقدامهایی انجام دادهاند، اما ادعای محافظت از آثار تاریخی و فرهنگی از سوی حکومتی که در تخریب این آثار سابقهای دیرینه دارد، باورپذیر نبود. تصاویری هم که از نحوه نگهداری آثار موزهای ایران منتشر شد، تا حد زیادی این تردیدها را تقویت میکرد.
این مطلب نگاهی دارد به وضعیت کنونی موزه ملی ایران، عملیات حفاظتی اخیر، واکنشهای داخلی و بینالمللی و نقش نمادین این موزه در تاریخ و فرهنگ ایران.
عملیات ایمنسازی اضطراری
با آغاز حملات هوایی اسرائیل، مقامهای فرهنگی جمهوری اسلامی از اجرای عملیات «ایمنسازی اضطراری» برای حفاظت از میراث تاریخی و فرهنگی خبر دادند و اعلام کردند که این اقدامها با هدف جلوگیری از آسیب به آثار گرانبهای موزهها، بهویژه موزه ملی ایران، انجام شده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
آنطور که جبرئیل نوکنده، رئیس موزه ملی ایران، اعلام کرد، در فرایند انتقال و ایمنسازی آثار موزهای، بیش از سههزار شیء تاریخی از ویترینها جمعآوری و به «مخازن امن» منتقل شدند. حدود ۱۰۰ اثر بزرگ، از جمله مجسمه مشهور داریوش بزرگ که امکان انتقال آنها نبود، در محل خود باقی ماندند، اما با گونیهای شن و پوششهای ضدحریق، طبق پروتکلهای حفاظتی، تحت حفاظت قرار گرفتند.
در همین راستا، علی دارابی، قائممقام وزیر میراث فرهنگی، با حضور در مجموعه میراث جهانی کاخ گلستان و موزه ملی ایران ادعا کرد که وضعیت ایمنی و حفاظت از آثار این دو موزه را از نزدیک بررسی کرده است. او همچنین گفت که در جریان جنگ با اسرائیل، به اموال تاریخی موزههای ملی و گلستان آسیبی وارد نشده است.
اعتراض به ایکوم
جمهوری اسلامی علاوه بر مخابره گزارشهای متعدد درباره انتقال آثار موزهای ایران به مخازن امن، در جهت جلب توجه مجامع بینالمللی نیز اقدامهایی انجام داد. از جمله این اقدامها، نامه رئیس کمیته ملی موزههای ایران به شورای بینالمللی موزهها (ایکوم) بود که از این نهاد بینالمللی خواسته بود به احتمال تخریب و از بین رفتن آثار موزهای ایران واکنش نشان دهد.
احمد محیط طباطبایی، رئیس کمیته ملی ایکوم ایران، نیز در نامهای خطاب به اما نردی، رئیس شورای بینالمللی موزهها، اعلام کرد: «در پی حمله اخیر رژیم اسرائیل به قلمرو سرزمینی ایران، مجموعهای از موزهها، مکانهای فرهنگی و بناهای تاریخی و ثبتشده جهانی ایران در معرض خطر جدی تخریب و نابودی قرار گرفتهاند.»
در این نامه، بر دو خواسته کلیدی تاکید شد: بسیج جامعه جهانی موزهها برای حمایت از میراث فرهنگی ایران و درخواست اخطار صریح به اسرائیل مبنی بر ممنوعیت هرگونه حمله به مراکز فرهنگی.
محیط طباطبایی در نامهاش، به کنوانسیون ۱۹۵۴ لاهه نیز اشاره کرد که بر اساس آن هرگونه حمله به مکانهای فرهنگی، موزهها و بناهای تاریخی جنایت جنگی شناخته میشود.
حماسه خاموش باستانشناسان
در روزهای آغازین بحران، شماری از باستانشناسان و کارشناسان ایراندوست، داوطلبانه و بدون فراخوان رسمی، برای کمک به ایمنسازی موزهها و نجات میراث فرهنگی پیشقدم شدند. تمرکز اصلی این اقدامها بر موزه ملی ایران بود؛ جایی که صدها اثر تاریخی و باستانی نگهداری میشود.
بر اساس گزارش میراثباشی، ساختمان موزه در آن روزها صحنه جابهجاییهای سریع، انتقال گچبریهای ساسانی از دیوارها، بستهبندی اضطراری آثار و اقدامهای حفاظتی پیچیده بود.
حضور داوطلبانه باستانشناسان برای محافظت از آثار موزهای و نامههایی که برای مجامع بینالمللی ارسال شدند، از دغدغه جدی برای نگهداری از آثار گرانبهای تاریخی سرچشمه میگیرد که به نظر میرسد مسئولان جمهوری اسلامی آن را ابزار استفاده سیاسی قرار دادند. بهخصوص که تصاویر منتشرشده از فرایند ایمنسازی و انتقال آثار موزهای موجی از تردید را در شبکههای اجتماعی به راه انداخت و نگرانیها را درباره وضعیت فیزیکی آثار تاریخی افزایش داد. کاربران اقدامهای انجامشده را «نمایشی» توصیف کردند و آنها را از منظر استانداردهای حفاظتی و مرمتی، فاقد اعتبار حرفهای ارزیابی دانستند.
از نظر برخی کارشناسان، پوشاندن آثار با فویل آلومینیومی، گونیهای شن، فوم بستهبندی یا پارچه برای محافظت از خطراتی مانند آتشسوزی، رطوبت، یا ضربه کارآیی ندارد. علاوه بر آن، نبود شفافیت درباره محل، شرایط و روند انتقال آثار هم نگرانیهایی جدی درباره امنیت و سرنوشت آنها پدید آورد؛ بهویژه در کشوری که از قاچاق و تخریب آثار فرهنگی در آن سابقه تاریکی وجود دارد.
طی روزهای اخیر، برخی کاربران شبکههای اجتماعی با اشاره به سابقه جمهوری اسلامی به این موضوع اشاره کردند که جمهوری اسلامی که خود بارها به تخریب، بیتوجهی یا حتی تغییر کاربری آثار میراثی متهم شده، حالا در موضعی متناقض، مدعی حفاظت از همین آثار در برابر حملات خارجی شده است.
از تخریب تپههای باستانی به بهانه عملیات عمرانی، تعرض به عرصه و حریم تخت جمشید و دهها محوطه باستانی دیگر، گرفته تا حفاریهای غیرمجاز در نزدیکی آثار باستانی و از بین بردن هدفمند سایتهای چندین هزار ساله مانند کنارصندل جیرفت، همگی نمونههایی از اقدامهای ویرانگر حکومتیاند. همین سابقه موجب شده است که بسیاری از فعالان میراث فرهنگی، اقدامهای اخیر را فاقد مشروعیت و بیشتر برای بهرهبرداری سیاسی ارزیابی کنند تا حفاظت واقعی.
در این میان، نباید فراموش کرد که بناهای موزههایی چون موزه ملی و کاخ گلستان، صرفنظر از اشیای درونشان، خود نیز ارزش تاریخی، فرهنگی و معماری دارند.
موزه ملی، نماد نوسازی فرهنگی
موزه ملی ایران، همانطور که در گزارش میراثباشی آمده، وقایعی چون جنگ جهانی دوم، ملی شدن نفت، انقلاب اسلامی، جنگ ایران و عراق، حملات داعش و اکنون جنگ ایران و اسرائیل را پشت سر گذاشته و هر بار در دل بحران، بخشی از حافظه ملی ایران را در خود حفظ کرده است. تصاویر تاریخی از انتقال آثار این موزه در دوران جنگ ایران و عراق نیز اخیرا دوباره موردتوجه قرار گرفتهاند.
موزه ملی ایران نهتنها نخستین موزه رسمی کشور، بلکه یکی از مهمترین نهادهای فرهنگی در تاریخ معاصر ایران بهشمار میرود؛ موزهای که خود بهمثابه بخشی از میراث ملی، شایسته حفاظت است.
این موزه در دوران وزارت فرهنگ علیاصغر حکمت، از رجال فرهنگدوست عصر پهلوی اول، پایهگذاری شد و طراحی بنای آن را آندره گُدار، معمار و باستانشناس فرانسوی، بر عهده داشت.
گدار به لطف آشنایی عمیقش با معماری ایرانی، طرحی برای موزه ارائه داد که تلفیقی از معماری مدرن با الهام از طاقنمای ایوان کسری در تیسفون بود. بنایی آجری، با طاقی بلند و باشکوه که یادآور شکوه معماری دوران ساسانی و بیانگر پیوند میان گذشته با حال است.
ساختمان موزه ملی ایران که بعدها به دو بخش باستانشناسی و اسلامی تقسیم شد، در سال ۱۳۱۶ افتتاح شد و از آن زمان تاکنون، بهعنوان اصلیترین نهاد نگهداری و نمایش میراث تمدن ایران باستان، میزبان صدها هزار بازدیدکننده داخلی و بینالمللی بوده است. در تالارهای آن، آثار ارزشمندی از تمدنهای عیلامی، هخامنشی، سلوکی، اشکانی، ساسانی و اسلامی نگهداری میشود که روایتگر هزاران سال تاریخ، فرهنگ و هنر این سرزمیناند.
تجربه جهانی نگهداری از موزهها در جنگ
در بسیاری از کشورهای جهان، تجربههای موفقی از حفاظت هدفمند و حرفهای از موزهها در شرایط جنگی ثبت شده است. برای نمونه، در جریان جنگ جهانی دوم، دولت بریتانیا مجموعههای ارزشمند موزه بریتانیا از جمله سنگ روزتا و مجسمههای پارتنون را به پناهگاههای زیرزمینی در ولز منتقل کرد و عملیات بستهبندی، فهرستبرداری و حفاظت فنی با مشارکت نهادهای دانشگاهی انجام شد.
در جریان حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ نیز بسیاری از متخصصان و نهادهای بینالمللی مانند یونسکو و موسسه اسمیتسونین، درباره حفاظت از موزه ملی عراق در بغداد هشدار دادند و هرچند با تاخیر، پس از غارت گسترده، بخشی از آثار با کمکهای بینالمللی، بازیابی شدند و برای موزهها سیستمهای امنیتی دیجیتال نصب شد.
در اوکراین نیز از زمان آغاز تهاجم روسیه، متولیان موزهها نهتنها آثار را به پناهگاههای امن منتقل کردهاند، بلکه در هماهنگی با موزههای اروپایی، بخشی از گنجینهها را به خارج از این کشور فرستادهاند. این تجربهها نشان میدهد که حفاظت واقعی از موزهها در بحران، نیازمند برنامهریزی دقیق، تخصص، شفافیت و همکاری جهانی است، نه اقدامهای نمادین یا تبلیغاتی.