در حالی که واشینگتن با شتاب بهدنبال دستیابی به توافقی دومرحلهای با ایران است، تهران همچنان مسیر پرخموپیچ همیشگی را طی میکند، گویی برای رسیدن به توافق هیچ عجلهای ندارد. هدف آمریکا مشخص است: دستیابی به یک توافق اولیه تا پایان ماه ژوئن برای ترسیم خطوط کلی و سپس توافق نهایی در اواخر سپتامبر، اما در تهران، ضرباهنگ کندتر است؛ بهویژه پس از آنکه پیامی شفاف از سوی ترامپ به نتانیاهو مخابره شد مبنی بر اینکه فعلا نباید اقدامی نظامی علیه ایران صورت گیرد و همین پیام خیال رژیم ایران را آسوده کرد.
تفاوت ترامپ با بایدن در این است که ترامپ بازی «چماق و هویج» را خوب بلد است. او همزمان با پیشنهاد مذاکره، قدرت نظامی آمریکا را نیز به رخ میکشد. این در حالی است که بایدن راه دیپلماسی صرف را در پیش گرفت و شکست خورد، چون پشت مذاکرهاش، تهدیدی واقعی وجود نداشت.
تلاش برای جلوگیری از خلع سلاح حزبالله سودی ندارد
جمهوری اسلامی عمق این واقعیت را درک کرده که حماس، جهاد اسلامی و غزه را از دست داده و حزبالله و نقش منطقهای آن در دفاع از رژیم ایران هم تضعیف شده است. سقوط اسد و از دست رفتن سوریه بهعنوان بخشی از «محور مقاومت» و بیاثر شدن نقش شبهنظامیان حشدالشعبی در عراق هم تهران را به عقبنشینی از بسیاری از شعارها و خط قرمزهای ادعاییاش واداشت، اما جمهوری اسلامی با چشمپوشی از دگرگونهای اخیر منطقه، از حمایت سلاحهای حزبالله دست برنمیدارد و همچنان به دنبال مسلح نگه داشتن این حزب است.
همین بود که چند ساعت پس از اظهارات خلیل الحیه، رئیس دفتر سیاسی حماس، مبنی بر لزوم حفظ سلاحهای این گروه، مجتبی امانی، سفیر جمهوری اسلامی در بیروت، ادعاهای نعیم قاسم، دبیرکل حزبالله، را تکرار کرد و افزود: «سلاح تحویل نمیدهیم.»
اگرچه جمهوری اسلامی به این حقیقت پی برده که سلاحهای حماس و حزبالله لبنان دیگر توجیهی ندارد، به دنبال آن است که از این برگ بازنده همچنان بهرهجویی کند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در واقع، مواضع اخیر جمهوری اسلامی بیشتر به شعارهایی برای بالا بردن قیمت در مذاکرات شباهت دارند تا سیاستی واقعی. آمریکاییها هم فریب این بازیها را نمیخورند؛ بهویژه اینکه ترامپ بارها تاکید کرده که برای حمله عجلهای ندارد، اما گزینه نظامی را هم حذف نکرده است. بنابراین، تلاشهای جمهوری اسلامی برای قدرتنمایی عملا هیچ تاثیری ندارد، زیرا جایگاه تهران در میز مذاکره بهشدت ضعیف است. تنها گزینهای که رژیم ایران در اختیار دارد، به درازا کشاندن مذاکرات و تعویق در رسیدن به توافق است.
نشانهای آشکار ناتوانی جمهوری اسلامی
جمهوری اسلامی در حالی به مذاکره با آمریکا تن داده که در عرصههای مختلف ضعیف و ناتوان شده و از مواضع پیشین خود عقبنشینی کرده است. در اینجا به برخی از نقاط ضعف رژیم اشاره میکنیم:
- جمهوری اسلامی از موضع قبلی که «با شیطان بزرگ مذاکره نمیکنیم»، عقبنشینی کرده و حالا مستقیم با آمریکا وارد گفتگو شده است.
- علیرغم ادعای مکرر مذاکره نکردن تحت فشار، رژيم جمهوری اسلامی در حالی پای میز مذاکره نشسته که از هر طرف در محاصره ناوهای جنگی، بمبافکنهای بیــ۵۲ (B-52) و جنگندههای رادارگریز قرار دارد.
- تهران پیوسته تاکید میکرد که زمان مناسب برای مذاکره را خود انتخاب میکند، اما پس از دریافت پیام ترامپ که هشدار داد: «دست درازشده را پس نزنید»، بیدرنگ پای میز مذاکره نشست.
- رژیم ایران اصرار داشت که مذاکره را از جایی شروع میکند که در توافق ۲۰۱۵ متوقف شد، اما اکنون صحبت از شروع دوباره از صفر است، از موضوع غنیسازی اورانیوم و برنامه موشکی گرفته تا حمایت از شبهنظامیان، آن هم در سایه تشدید تحریمها و تعقیب نفتکشهای ایران. در عین حال، تهران آمادگی خود را برای کاهش سطح غنیسازی، کاهش میزان اورانیوم غنیشده، تحویل دوباره آن به روسیه و افزایش نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام کرده است.
- افزون بر اینکه سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی از استیو ویتکاف، فرستاده ویژه ترامپ، برای سفر به تهران دعوت کرده است.
ترامپ عملگرا است، نه ضعیف
دونالد ترامپ با رویکردی عملگرایانه با تهران برخورد میکند. بنابراین خواستار برچیدن کامل برنامه هستهای ایران نیست، بلکه به کاهش سطح غنیسازی تا ۳.۶۷ درصد بسنده کرده است. ترامپ با داشتن برنامه هستهای صلحآمیز ایران هم مخالفتی ندارد، اما با دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هستهای مخالف است. ترامپ برخلاف اوباما و بایدن، به چارچوب گروه ۵+۱ نیازی نمیبیند و حاضر است بهتنهایی با ایران مذاکره کند.
از سوی دیگر، ترامپ بهصراحت اعلام کرد که هدفش سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی نیست، بلکه خواستار ایرانی «بیضرر و مطیع» است. ترامپ به دنبال سرمایهگذاری در بازار ایران است و به منابع بزرگ و ارزشمند این کشور که حدود ۲۷ تریلیون دلار تخمین زده میشود، چشم دوخته است. علاوه بر آن، ترامپ نمیخواهد چین از توافق ۲۵ سالهاش با ایران سود ببرد و قصد دارد این امتیاز راهبردی را از پکن بگیرد.
ترامپ میداند که جمهوری اسلامی به درازا کشاندن مذاکرات علاقهمند است و از ورود به میدان رویارویی مستقیم اجتناب میکند. ترامپ عملگرا به دنبال دستیابی به یک توافق است و با اینکه جمهوری اسلامی این توافق را برای مصرف داخلی، «پیروزی» معرفی کند هم مخالفتی ندارد. پیامی که ترامپ بهطور ضمنی به ایران میدهد این است: توافق را امضا کنید، بعد اگر خواستید، آن را پیروزی بنامید!
ترامپ بهدنبال دستیابی به یک نتیجه ملموس است، در حالی که جمهوری اسلامی که بهشدت ناتوان شده، بیشتر به دنبال حفظ ظاهر و نمایش قدرت برای مخاطبان داخلی است. رژیم ایران میداند که بزرگترین پیروزیاش در مذاکرات، به درازا کشاندن روند رسیدن به توافق است و بهرغم آگاهی از خط قرمزها و صبر ترامپ همچنان به دنبال وقتکشی است و این روند را تا زمان روشن شدن جدیت واشینگتن به واکنش تند علیه ایران، ادامه خواهد داد.