با سقوط دولت بشار اسد، افزون بر این پرسش که شورشیان چطور سوریه را اداره خواهند کرد، این موضوع نیز مورد توجه قرار گرفت که چرا کار به سوریه به اینجا کشید و چگونه یک فرد تحصیلکرده غرب به یک دیکتاتور تمامعیار بدل شد. در این میان، یکی از مهمترین موضوعها در بررسی سوابق بشار اسد این است که او دانشآموخته رشته پزشکی بود.
رئیسجمهوری دولت سقوط کرده سوریه، در دوران جوانی و پیش از بازگشت به دمشق به اصرار پدرش برای آمادگی پذیرش مسئولیت رهبری این کشور، چشمپزشکی بود که در لندن زندگی میکرد. او که تا پیش از آن مسئولیت مهم، تنها سمت رسمی که در کشورش داشت، ریاست انجمن رایانه سوریه بود، با نشستن بر صندلی ریاستجمهوری چهرهای متفاوت از خود نشان داد و یک دیکتاتور بیرحم شد.
با این حال او تنها فردی نیست که پیش از تبدیل شدن به یک دیکتاتور خشن، در رشته پزشکی تحصیل کرده است. نشریه بریتانیایی اسپکتیتر در گزارشی به این موضوع پرداخته است که چرا بسیاری از دیکتاتورهای جهان پزشک بودند؟
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در این گزارش اشاره شده است که تاثیر حرفه پزشکی بر زندگی روزمره انسانها بهویژه از زمان شیوع کوویدــ۱۹ افزایش قابل توجهی یافت و آنها حتی در سیاستگذاریها نیز نقش ایفا میکنند و اگرچه بسیاری از پزشکان با نیتهای بشردوستانه کار میکنند، باید پذیرفت که تحصیل در رشته پزشکی لزوما مصادف با داشتن نگرشی دموکراتیک نیست.
در واقع، بسیاری از ظالمان دیگری هم که نامشان در تاریخ ثبت شده است، تحصیلکرده رشته پزشکی بودهاند و این تنها مختص رئیسجمهوری دیکتاتور سوریه نیست.
از دیگر مستبدان تحصیلکرده در رشته پزشکی که نامشان در تاریخ ثبت شده است، میتوان به این افراد اشاره کرد:
هستینگز باندا که به طرز وحشیانهای به مدت نزدیک به ۴۰ سال بر مالاوی حکومت کرد، فلیکس هوفوئت بوگنی، اولین رئیسجمهوری ساحل عاج، که حدود ۳۰ سال حکومت استبدادی داشت، رادوان کارادزیچ که در رشته روانپزشکی درس خوانده بود و در مقام رئیسجمهوری صرب بوسنی جنایتهای زیادی کرد تا آنجا که او را طراح قتلهای دهه ۱۹۹۰ در بوسنی و هرزگووین میدانند. فرانسوا دوالیه معروف به پاپاک، سیوچهارمین رئیسجمهوری هائیتی، که حکومتی ظالمانه و وحشتناک داشت؛ به طوری که گفته میشود از سال ۱۹۵۷ تا زمان مرگش در سال ۱۹۷۱ حدود ۳۰ هزار نفر به قتل رسیدند.
نام این پزشکان در حالی به عنوان دیکتاتور و عامل کشتار در یادها باقی مانده که قرار بوده است با تحصیل در رشته پزشکی، به سوگندنامه بقراط مبنی بر «آسیب نرسانید» عمل و انسانها را از مرگ دور کنند.
برخی رهبران گروههای تروریستی نیز قبل از شروع اقدامهای جنایتکارانهشان پزشکی خوانده بودند. ایمن الظواهری، طراح حمله ۱۱ سپتامبر به مرکز تجارت جهانی و جانشین اسامه بن لادن، رهبر القاعده، یک پزشک و جراح مصری بود. جورج حبش ملقب به «حکیم» از رهبران فلسطینی دهه ۱۹۷۰ جبهه مردمی برای آزادی فلسطین نیز پزشک بود. عبدالعزیز رنتیسی، رهبر وقت حماس، هم در رشته پزشکی تحصیل کرده بود.
سیمون سباگ مونتهفیوره، مورخ و رماننویسی که خود فرزند یک پزشک است، خاطرنشان میکند که بسیاری از این مستبدان از دانش پزشکی برای توجیه اعمال هولناکشان استفاده میکردند. مانند دووالیه که تاکید داشت «بیماریهای ملت به پزشک نیاز دارد». این نویسنده با اشاره به این موارد تاکید میکند که «مواردی وجود دارند که پزشک، خود بیماری است.»
شاید درباره دلیل اینکه چرا بسیاری از دیکتاتورهای جهان در رشته پزشکی تحصیل کردهاند، بتوان گفت که رشته پزشکی رویای سنتی مردان جوان جاهطلب طبقه متوسط در کشورهای در حال توسعه است. همانطور که در کشورهای توسعهیافته این رویا میتواند تحصیل در رشته حقوق یا علوم انسانی باشد.
ارتباط میان رهبران آموزشدیده در رشتههای مختلف پزشکی و اقتدارگرایی، طی مقالهای در مجله پزشکی معتبر «لنست» Lancet در سال ۲۰۱۷ نشان داده شده است. آن تحقیق که با عنوان «پزشک بهعنوان دیکتاتور» و در پی افشای جنایات رژیم بشار اسد انجام شد، حدود ۱۷۶ کشور را طی ۷۱ سال (۲۰۱۵ــ ۱۹۴۵) بررسی میکند و با بررسی سوابق حرفهای یک هزار و ۲۵۴ رهبر و میزان گرایش آنها به دموکراسی آنها نتیجه میگیرد: «باید در برابر هر گونه تمایل به دیکتاتوری که ممکن است پزشکان در سر داشته باشند، محتاط بود.»