در حال حاضر دریای سرخ به دلیل تردد کشتیهای جنگی و تهدیدهای موشکی حوثیها و دزدان دریایی به خطرناکترین مسیر دریایی جهان تبدیل شده است. آخرین تحول در این آبراه، افزایش حمله به کشتیهای ایرانی یا مرتبط با جمهوری اسلامی است.
پس از حمله دزدان دریایی به کشتیهای ایرانی که بنا بر اعلام تهران، احتمالا دزدان دریایی سومالیایی بودند، جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد نیروی دریایی ارتش ایران کشتیهای این کشور را همراهی خواهد کرد. با این حال تاکنون هیچ خبر مستقلی در دست نیست که نشان دهد حمله به کشتیهای ایرانی را دزدان دریایی انجام دادهاند.
اکنون به فرض اینکه عامل حمله واقعا دزدان دریایی باشند، آیا به معنی این است که در برابر حملات حوثیها توازن نظامی دریایی ایجاد شده است؟
اگر هدف بازدارندگی جمهوری اسلامی باشد، این سوال منطقی به ذهن خطور میکند که چرا نیروی دریایی آمریکا به نیروهای دریایی جمهوری اسلامی ایران که در بابالمندب «پرسه میزنند» و احتمالا اطلاعات و مختصات [کشتیها] را به حوثیها میدهند، حمله نمیکند؟
از كارشناسی پرسیدم از آنجا که حمله به كشتیهای تجاری جنایت دریایی محسوب میشود و نمیتوان به آن پاسخ مشابه دادــ جز در صورت بروز جنگ میان دو کشور که در آن صورت کلیه منافع دشمن به هدف تبدیل میشوندــ آیا اکنون، با توجه به اینکه جمهوری اسلامی ایران تنها به جنگهای نیابتی متوسل میشود، ممکن است برای تهدید کشتیهای ایرانی هم از دزدان دریایی شرق آفریقا استفاده شود؟
او پاسخ داد: «استخدام دزدان دریایی سواحل آفریقا برای مقابله با دزدان دریایی حوثی، دایره درگیریهای دریایی را گسترش میدهد و اینجا ضرر اصلی را تجارت جهانی متحمل میشود، نه جمهوری اسلامی ایران؛ زیرا ناامن شدن دریای سرخ و بابالمندب به جمهوری اسلامی ایران که با بازارهای اروپا و آمریکا روابط تجاری محدودی دارد، ضرر چندانی نمیزند.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
بهرغم ادامه تنشها در دریا، در خشکی آرامش برقرار است، زیرا حوثیها تا حدی به تعهداتشان از جمله در قبال عربستان سعودی پایبندی نشان میدهند. با این حال، رسانههای حوثیها وضعیت را شکننده به بازتاب میدهند که البته موضع متفاوت رسانههای حوثی، تشدید تنش علیه دولت قانونی یمن و احیای خصومت با عربستان سعودی در چارچوب تبلیغات سیاسی مرتبط با موضع جمهوری اسلامی ایران در قبال جنگ غزه، موضوعی قابل درک است.
با توجه به پیامدهای ناشی از جنگ غزه، همانطور که برخی از ناظران هم اشاره میکنند، حوثیهای در حال حاضر در موقعیت مناسبی قرار ندارند که بتوانند کشورهای همسایه را تهدید کنند. هیچیک از دو طرف درگیر هم خواهان تشدید تنش نیست. علاوه بر آن، تشدید حملات حوثیهای به خطوط کشتیرانی بینالمللی عامل افزایش حضور نیروهای متخاصم در منطقه است؛ بهویژه اینکه در طول چند ماه گذشته، شبهنظامیان حوثی بیش از ۱۰۰ بار به کشتیهای در حال عبور از دریای سرخ حمله کردهاند.
از سوی دیگر، آرامش در جبهه عربستان سعودی و حوثیها را نباید به توافق عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران با وساطت پکن ربط داد؛ زیرا آتشبس با حوثیها و توقف درگیری پیش از میانجیگری چین و امضای قرارداد با تهران، صورت گرفت. البته این امر نفوذ جمهوری اسلامی ایران بر گروه حوثی را که صنعا را در کنترل دارد، نفی نمیکند. با این حال، اگر رژیم ایران که در شرف از دست دادن حماس در غزه است، درصدد تشدید تنش از طریق حوثیها برآید، بهزودی با خطر از دست دادن گروه نیابتی دیگرش نیز روبرو خواهد شد.
برخلاف درگیریهای مستمر در دریای سرخ بین آمریکاییها، بریتانیاییها و حوثیها، فضای گفتوگو میان جناحهای مختلف یمن برای دستیابی به راهحل مسالمتآمیزی که به درگیری بین طرفهای مختلف پایان دهد، مثبت و امیدوارکننده است. مذاکرات یمن بر اساس مشارکت در حکومت و طرح سیاسی فراگیری استوار است که میتواند به بسیاری از مسائل باقیمانده از زمان فروپاشی رژیم علی عبدالله صالح در سال ۲۰۱۲، پایان دهد.
تردیدی نیست که پس از دست دادن علی عبدالله صالح که در مدیریت اختلافها و ناسازگاری بین نیروهای قبیلهای، منطقهای و حزبی یمن توانایی قابلتوجهی داشت، سروسامان دادن به ناهنجاریهای پیشرو و بازگشت به وضعیتی که یک دهه پیش بر یمن حاکم بود، کار آسانی نیست.
هرچند صحبتهای بسیاری درباره احتمال بازگشت به جنگ مطرح میشود، میتوان گفت که بهرغم تهدیدهای تبلیغاتی فراوان، این اظهارنظرها دستکم تا به حال واقعی به نظر نمیرسند.
برگرفته از روزنامه الشرقالاوسط