رویکرد تهدیدآمیز جمهوری اسلامی ناوهای جنگی را به خاورمیانه بازگرداند

تمام پیش‌بینی‌ها و طرح‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی با شکستی فاحش مواجه شدند

کشتی‌های جنگی آمریکا در حال حرکت در دریای سرخ‌ــ عکس از : AFP

جمهوری اسلامی ایران قصد دارد آنچه را «منطقه غرب آسیا» می‌خواند، دوباره ترسیم کند. رژیم ایران که این منطقه را هدفی محوری در راستای گسترش نفوذ منطقه‌ای خود می‌داند، از گذشته تاکنون پیوسته به دنبال تغییر چهره این پهنه جغرافیایی بوده و از طریق گروه‌های نیابتی و حامیان آن‌ها و با استفاده از ضعف حاکمان محلی در عراق، سوریه و لبنان توانسته است به موفقیت‌های بزرگی هم دست یابد و نفوذش را در کشورهای مزبور به‌ میزان چشمگیری گسترش دهد.

رویکرد گسترش نفوذ جمهوری اسلامی تا زمان عملیات هفتم اکتبر حماس و جنگی که در پی آن در نوار غزه آغاز شد، همان‌طور که رژیم ایران می‌خواست پیش می‌رفت. بعد از اجرای عملیات طوفان‌الاقصی، رژیم ایران اگرچه سعی کرد هرگونه مسئولیت در قبال این حمله را رد کند و نشان دهد که نه کسی را تامین مالی یا تسلیحاتی کرده و نه در این عملیات نقشی داشته است، رهبران جمهوری اسلامی نتوانستند برای مدت طولانی ساکت بمانند و شماری از سران آن عملیات طوفان‌الاقصی را پاسخی به کشته شدن قاسم سلیمانی دانستند و برخی دیگر آن را اقدامی بازدارنده در برابر عادی‌سازی روابط با اسرائیل و نیز جلوگیری از اجرایی شدن طرح کریدور اقتصادی که هند را از طریق امارات متحده عربی، عربستان سعودی، اردن و اسرائیل به اروپا متصل می‌کند، تلقی کردند.

افزون بر آن، برخی مقام‌های جمهوری اسلامی با نتیجه‌گیری از تحولات راهبردی، گفتند که عملیات طوفان‌الاقصی اقدامی است که آمریکا را به خروج نهایی از غرب آسیا (منطقه‌ای که جمهوری اسلامی آن را بسیار حائز اهمیت می‌داند)، وادار می‌کند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

با این حال، همه توقع‌ها و طرح‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی با شکستی فاحش مواجه شدند؛ به‌ویژه اینکه عملیات طوفان‌الاقصی باعث شد جامعه جهانی و غرب به‌طور بی‌سابقه‌ای برای حمایت از اسرائيل بسیج شوند و کشته شدن فلسطینی‌ها در غزه به دست فراموشی سپرده شود.

علاوه بر آن، اقدام جمهوری اسلامی در تحریک حوثی‌ها برای تهدید خطوط کشتی‌رانی بین‌المللی در دریای سرخ، پای کشتی‌های جنگی خارجی از جمله ناوهای جنگی آمریکا و اروپا را به آب‌های منطقه باز کرد و باعث شد کشتی‌های جنگی غربی علاوه بر حضور در دریای سرخ، در تنگه هرمز و خلیج فارس نیز به فعالیت بپردازند.

از سوی دیگر، جمهوری اسلامی سرانجام پس از ۴۰ سال صبر راهبردی، تصمیم گرفت برای بازیابی اعتبارش در داخل و کنترل گروه‌های نیابتی‌اش در منطقه، به حملات متعدد و پیاپی اسرائيل پاسخ دهد. همین بود که اسرائيل را هدف حمله موشکی و پهپادی قرار داد و اگرچه قبل از هرگونه اقدامی، همه طرف‌های دخیل را از تصمیمش برای حمله به اسرائيل آگاه کرد، به محض اجرای حمله، با این حقیقت روبرو شد که همه کشورهای غربی کنار اسرائيل ایستاده‌اند و بر حمایت از اسرائيل تاکید می‌کنند.

جمهوری اسلامی همچنین به این حقیقت پی برد که کنترل غرب آسیا و گذرگاه‌های آبی منطقه چنان دشواری‌ها و چالش‌های بزرگی به همراه دارد که رژیم ایران قادر به غلبه بر آن‌ها نیست.

در واقع، رویکرد تهدیدآمیز جمهوری اسلامی در منطقه جز کشاندن ناوهای جنگی به خاورمیانه، ایجاد هرج‌ومرج و بی‌ثباتی در شماری از کشورهای منطقه و قربانی کردن فلسطینی‌ها در جنگی‌هایی که تنها به نفع اسرائيل است، هیچ دستاورد دیگری به ارمغان نیاورد.

اکنون آیا زمان عبرت‌آموزی از تاریخ فرا نرسیده است تا در برخورد با منطقه و جهان با ذهنیتی متفاوت از گذشته عمل شود؟

برگرفته از روزنامه نداءالوطن

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه