حماس از توهم تا واقعیت

به‌صراحت می‌توان گفت این رهبران حماس‌اند که درکی از واقعیت ندارند و در عمق خیال‌پردازی فرو رفته‌اند

نوار غزه-AFP

در پی تحولات ناشی از جنگ حماس و اسرائیل، آتش اختلاف میان گروه‌های فلسطینی به‌ویژه حماس و فتح بار دیگر شعله‌ور شده و این کشمکش بی‌حاصل که در هیچ مقطعی از تاریخ، جز در ذهن متوهمان فروکش نکرده، حالا به حقیقتی عیان و اجتناب‌ناپذیر تبدیل شده است که «آرمان فلسطین» را از اساس تهدید می‌کند.

حماس تشکیلات خودگردان فلسطینی و محمود عباس را به «انحصارطلبی» در تصمیم‌گیری متهم و اعلام کرده که «تصمیم‌گیری‌های محمود عباس بیانگر عمق بحران رهبری در تشکیلات خودگردان و فاصله داشتن آن از واقعیت اوضاع است و نشان می‌دهد شکافی که میان نگرش آن‌ها و دغدغه‌ها و آرزوهای فلسطینیان وجود دارد، چقدر عمیق و گسترده است».

در مقابل، جنبش فتح چنان پاسخ تندی به این اظهارات داد که حماس هرگز نظیر آن را نشنیده بود. حتی پس از رفتار ماجراجویانه حماس در هفتم اکتبر که به فاجعه‌ای بزرگ‌تر از نکبت ۱۹۴۸ انجامید، هم این گروه به این شدت هدف انتقاد قرار نگرفته بود.

به‌صراحت می‌توان گفت این رهبران حماس‌اند که درکی از واقعیت ندارند و در عمق خیال‌پردازی فرو رفته‌اند. حماس چگونه می‌تواند تشکیلات خودگردان فلسطینی را به انحصارطلبی در انتخاب نخست‌وزیر فلسطینیان متهم کند، در حالی که تصمیم فاجعه‌بار تهاجم هفتم اکتبر را که فلسطینیان را به جنگی ویرانگر کشاند، به‌تنهایی اتخاذ کرد؟

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

حماس چگونه تشکیلات خودگردان فلسطینی و جنبش فتح را به انحصارطلبی متهم می‌کند، در حالی که نوار غزه زیر آتش جنگ خشونت‌آمیزی که در پی تصمیم این گروه شعله‌ور شد، در حال نابودی است؛ تصمیمی که تاکنون به کشته شدن بیش از ۳۰ هزار فلسطینی اعم از زن و مرد و کودک منجر شده است.

جنگ ویرانگری که حماس آغاز کرد، به تغییر نقشه‌ها و کوچک شدن نوار غزه که مساحت آن به ۳۶۵ کیلومترمربع محدود است، انجامید؛ در حالی که نیروهای ارتش اسرائيل در جنوب نوار غزه مستقر شده‌اند و جهان در تلاش است بنیامین نتانیاهو را از ادامه جنگ و تصرف رفح منصرف کند؛ جنگ ممکن است به تهدید جدی برای کرانه باختری تبدیل شود و آرمان فلسطین را بر باد دهد.

حماس عملا غرق در خیال‌پردازی است، زیرا پس از این همه کشتار و ویرانی، اکنون به دنبال دستیابی به آتش‌بسی است که به خروج ارتش اسرائيل از نوار غزه و بازگشت حماس به قدرت بینجامد و نوار غزه بار دیگر به وضعیت قبل از تهاجم هفتم اکتبر بازگردد.

حال این پرسش مطرح می‌شود که هدف حماس از راه‌اندازی جنگ ویرانگری که نوار غزه را به نابودی کشاند، چه بود و دستاورد کنونی حماس چیست؟ آیا رهبران حماس نمی‌خواهند این واقعیت آشکار را بپذیرند که دیگر برای جامعه جهانی قابل‌پذیرش نیستند و همین امر باعث شده است واشینگتن هم بر لزوم نابودی حماس تاکید کند؟

مشکل اساسی این است که حماس از اشتباهات گذشته‌اش که به وقوع درگیری‌های بسیاری منجر شد و جنگ کنونی بدترین آن‌‌ها است، هرگز درس نگرفت و هنوز هم یاد نگرفته است که با اظهارات توهین‌آمیز و متهم کردن دیگران به خیانت نمی‌توان به سمت مذاکره و سازش حرکت کرد. علاوه بر آن، رهبران حماس تاکنون متوجه این موضوع نشده‌اند که این سازمان دیگر نه برای جامعه جهانی و نه برای جهان عرب، قابل‌پذیرش نیست.

نوار غزه غرق در فاجعه است و گستردگی دامنه جنایت اسرائیل به دلیل ماجراجویی‌های حماس فراتر از تصور شده و همه فلسطینی‌ها را به وحشت کشانده است. خطری که آرمان فلسطین را تهدید می‌کند هم کاملا جدی است و این بحران با اظهارات توهین‌آمیز و متهم کردن دیگران به خیانت حل نمی‌شود.

حماس متوجه این حقیقت نیست که طرف بازنده حق ندارد برای حضور در مذاکرات شعار دهد زیرا هیچ صدایی بلندتر از صدای جنگ نیست. حماس همه چیز را در میدان جنگ از دست داده، فرماندهان آن در محاصره دشمن‌اند و رهبرانش به خارج فرار کرده‌اند و حالا به دنبال آن است که پشت حمله به تشکیلات خودگردان فلسطینی و رهبران آن پنهان شود.

آیا حماس پس از این همه کشتار و ویرانی، واقعیت را درک کرده است؟ به باور من، هرگز نه، زیرا این گروه مانند سازمان مادرش (اخوان‌المسلمین) همواره غرق در توهم و خیال‌پردازی است و از هیچ فاجعه و چالشی درس عبرت نمی‌گیرد.

برگرفته از روزنامه الشرق‌الاوسط

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه