شصت و یکمین جشنواره فیلم نیویورک: جدال بزرگان ‏

جشنواره نیویورک مثل همیشه بهترین‌های جشنواره‌های اروپایی را به ینگه دنیا آورده است‏

جشنواره امسال با نمایش «مه دسامبر»‌ با بازی ناتالی پورتمن و جولیان مورآغاز می‌شود- جشنواره کن ۲۰۲۳-AFP

آمریکا از خیلی جهات قلب سینمای جهان است، اما هیچ‌یک از مهم‌ترین جشنواره‌های سینمایی جهان در آن کشور برگزار نمی‌شود. سه جشنواره بزرگ اروپایی (برلین و کن و ونیز) به‌ترتیب در فصل‌های زمستان و بهار و پاییز هر سال برگزار می‌شود. چهارمین جشنواره مهم دنیا را نیز احتمالا باید جشنواره فیلم تورنتو دانست که تقریبا هم‌زمان با ونیز در پاییز هر سال برگزار می‌شود.

اما پس از پایان همه این جشنواره‌ها، نوبت به جشنواره‌های شهرهای مهم سینمایی همچون نیویورک و شیکاگو و لندن می‌رسد که در فاصله پاییز و زمستان برگزار می‌شوند و گلچینی از بهترین‌های جشنواره‌های قبلی را نشان می‌دهند. اهمیت این جشنواره‌ها به‌خصوص در این است که در آستانه فصل جوایز، از جمله گلدن گلوب و اسکار، منتقدان و مخاطبان را با بهترین‌های جشنواره‌های پیشین آشنا می‌کنند.

اهمیت جوایز جشنواره‌هایی همچون کن و ونیز هرچقدر هم زیاد باشد، آرزو و وسوسه مجسمه طلایی اسکار جایگاهی بی‌بدیل دارد و همین است که به جشنواره‌های آمریکایی اهمیت می‌بخشد.

جمعه ۲۹ سپتامبر، شصت و یکمین جشنواره نیویورک در حالی آغاز می‌شود که چند ماه است فضای سینمای آمریکا مشغول دو فیلمی بوده است که انتظار می‌رود در شب اسکار خوش بدرخشند: «باربی» ساخته گرتا گرویگ و «اوپنهایمر‌» ساخته کریستوفر نولان. اما حالا که چند ماه است این دو فیلم بیشتر انرژی سینما را، از سطح عموم مردم تا سطح منتقدان و روشنفکران، از آن خود کرده‌اند، آیا فیلم‌های جشنواره نیویورک خواهند توانست جایی برای خود باز کنند؟

دنیس لیم، مدیر جشنواره، در گفت‌وگو با رسانه‌ها سعی کرده است خیلی درگیر این جو نشود. او می‌گوید: «امیدوارم جشنواره امسال همان کاری را کند که از سال ۱۹۶۳ به بعد هر سال کرده است: دفاع از سینما به‌عنوان یک شکل هنری حیاتی و اثبات این که هنر سینما به‌رغم تغییرات مختل‌‌کننده‌ای که همیشه بخشی از تاریخ آن بوده‌ است، همچنان از سلامت برخوردار است.»

جشنواره امسال با نمایش «مه دسامبر»‌ آغاز می‌شود؛ اثری از تاد هینز، کارگردان صاحب سبک آمریکایی، که بار دیگر سراغ یکی از بازیگران محبوبش، جولیان مور، رفته است. مور نقش معلمی را بازی می‌کند که با دانش‌آموز سابقش ازدواج کرده و حالا درگیر فیلمی است که قرار است داستان این اغوا و زناشویی نامتداول را به تصویر بکشد. ناتالی پورتمن نقش بازیگری را بازی می‌کند که قرار است نقش این معلم را ایفا کند. این دهمین فیلم هینز ۶۲ ساله در مقام کارگردان است. به‌یادماندنی‌ترین فیلم او را احتمالا باید «کارول»، ساخته ۲۰۱۵ با نویسندگی فیلیس نیگی، بدانیم که آن نیز داستانی زن‌محور داشت و هینز را به نخستین نامزدی بهترین کارگردانی در گلدن گلوب رساند (پیش از این، او برای فیلم‌نامه «دور از بهشت» نامزد گلدن گلوب و اسکار شده بود). حالا باید دید «مه دسامبر» که افتخار گشایش جشنواره نیویورک را پیدا کرده است بالاخره هینز را به مجسمه طلایی می‌رساند یا خیر.

فیلم اختتامیه جشنواره نیویورک نیز معمولا به اندازه فیلم افتتاحیه آن مورد توجه است. امسال این فیلم نیز به یک کارگردان باسابقه آمریکایی تعلق دارد: مایکل مان با فیلم «فِراری» می‌آید. این فیلم داستان خانواده‌ای ایتالیایی است که یکی از معروف‌ترین خودروهای جهان را ساخت. آدام درایور، از موفق‌ترین بازیگران سال‌های اخیر سینمای جهان، نقش انزو فِراری را بازی می‌کند و پنه‌لوپه کروز و شایلین وودلی به‌ترتیب نقش همسر و معشوقه او را به عهده دارند. «فراری» در جشنواره ونیز جایزه‌ای نگرفت، اما نظر منتقدان به آن در کل مثبت بود و به‌خصوص بازی کروز ستوده شد.

مان ۸۰ ساله نیز مثل هینز هرگز نه اسکار گرفته است و نه گلدن گلوب، گرچه با «نفوذی» (۱۹۹۹) نامزد سه اسکار بهترین فیلم، فیلم‌نامه، و کارگردانی شد و با «هوانورد» (۲۰۰۴) نامزد بهترین فیلم. «فراری» با حضور چهره‌هایی چون درایور و کروز بخت موفقیت در گیشه و کسب جایزه را دارد. اکران عمومی فیلم در کریسمس امسال آغاز می‌شود. نخستین نمایش آمریکایی آن در شب آخر جشنواره نیویورک را باید آغاز کارزار این فیلم برای موفقیت در آمریکای شمالی دانست.

هینز و مان تنها آمریکایی‌های بزرگ امسال در جشنواره نیویورک نیستند. سوفیا کوپولا با «پریشیلا» آمده است که قصه زندگی پریشیلا پرسلی، همسر الویسِ پرسلی شهیر، است. قصه‌گویی زن‌محور کوپولا این بار با نقش‌آفرینی کیلی اسپینی ۲۵ ساله شکل می‌گیرد که در ونیز جایزه بهترین بازیگر زن را برد. دیگر فیلم موسیقیایی که امسال خیلی‌ها انتظارش را می‌کشند «استاد» (مائسترو) ساخته بردلی کوپر است؛ روایتی از زندگی لئونارد برنشتاین، آهنگ‌ساز افسانه‌ای، که کوپر خود در آن نقش اصلی را بازی می‌کند و کری مولیگان نقش همسرش را به عهده دارد. مارتین اسکورسیزی و استیون اسپیلبرگ از تهیه‌کنندگان این فیلم‌اند که ابتدا در ونیز به نمایش در آمد. این فیلم را، که نتفلیکس پخش می‌کند، در ابتدا قرار بود اسکورسیزی بسازد تا اینکه او کنار رفت تا «مرد ایرلندی» را بسازد و کوپر کارگردان فیلم شد. در جشنواره نیویورک شاهد نخستین نمایش این فیلم در آمریکای شمالی خواهیم بود.

اگر این ترکیب فیلم‌های ونیز-نتفلیکس کافی نبود، می‌توانیم به دو مورد این‌چنینی دیگر اشاره کنیم که نام‌های تقریبا یکسانی دارند: «قاتل»، تریلر نئونوآری که آخرین ساخته دیوید فینچر است، در لحظات آخر به برنامه جشنواره اضافه شد. این فیلم بر اساس مجموعه‌ای از کتاب‌های مصور در فرانسه ساخته شده است و مایکل فاسبندر نقش اصلی را در آن‌ بازی می‌کند. سالا بیکر و تیلدا سوئینتون از بازیگران نقش فرعی‌اند. فیلم‌نامه را اندرو کوین واکر نوشته است که سال‌ها پیش در «هفت» با فینچر همکاری کرده بود؛ فیلمی که در ایران هم بسیار محبوب بود.  نمایش «قاتل» روز ۱۴ اکتبر در سینما پاریسِ نیویورک آغاز می‌شود که یکی از آخرین بازمانده‌های سینماهای نقلی و کوچک نیویورک است که اخیرا نتفلیکس آن را خرید. دیگر فیلم ونیز-نتفلیکسی که به نیویورک می‌آید «قاتل اجیر» (هیتمن)، تازه‌ترین ساخته ریچارد لینکلیتر، است که به داستان استاد فلسفه‌ای می‌پردازد که در عین حال برای پلیس شهر نیواورلئان در جنوب آمریکا آدم‌کشی می‌کند.

دیگر فیلم ونیزی که نیویورکی‌ها مشتاقانه منتظر آن‌اند «بیچارگان» ساخته یورگوس لانتیموس یونانی است که فاتح شیر طلای جشنواره ایتالیایی شد. این فیلم بر اساس رمانی اسکاتلندی از دهه ۱۹۹۰ ساخته شده است و ماجرای زنی از عصر ویکتوریایی بریتانیا را تعریف می‌کند که دانشمندی او را زنده کرده و حالا می‌خواهد به سفری برای کشف خودش برود. لانتیموسِ تقریبا با تک‌تک فیلم‌هایش موجی جدید ایجاد می‌کند و حالا جشنواره نیویورک این فیلم را «جسورانه‌ترین چشم‌انداز تاکنونی» او دانسته و آن‌ را با رمان فرانکشتاینِ ماری شلی مقایسه کرده است.

اِما استون ۳۴ ساله در نقش اصلی فیلم خوش می‌درخشد و از همین حالا برای اسکار خیز برداشته است. بیشتر بازیگران نقش‌های فرعی فیلم شناخته‌شده‌اند: از مارک روفالو و ویلم دافو گرفته تا مارگارت کوآلی و رامی یوسف. استون پُرکار با مجموعه تلویزیونی «نفرین» ساخته نیتان فیدلر و بنی سفدی نیز در جشنواره حضور دارد. به رسم سال‌های اخیر، سه قسمت اول این سریال در جشنواره به نمایش درمی‌آید. فیدلر و استون در «نفرین» نقش زوجی را بازی می‌کنند که به قریه‌ای در ایالت نیومکزیکو در آمریکا می‌روند که به مردم فقیر محل کمک کنند خانه‌هایشان را از نظر زیست‌محیطی بهبود بخشند.

از این کارگردان‌ها و بازیگران سرشناس آمریکایی که بگذریم، بسیاری از دیگر کارگردانان صاحب سبک جهان نیز در این دو هفته مهمان نیویورک هستند. ریوسوکه هاماگوچی ژاپنی، که سال پیش با «ماشینم را بران» اسکار گرفت، این بار با «شر وجود ندارد» آمده است که داستانش در روستایی در ژاپن می‌گذرد. دیگر ژاپنی صاحب سبک هایائو میازاکی است که نخستین بار پس از ده سال فیلم جدیدی ساخته است:‌ «پسر و حواصیل» بدون شک علاقه‌مندان سبک انیمیشن ژاپنی را به سینماها خواهد کشاند.

از اروپایی‌ها نیز برخی از بزرگ‌ترین‌ها حضور دارند. اگنیسکا هولند لهستانی با «مرز سبز» می‌آید که به موضوع مهاجران سوری در اروپای شرقی می‌پردازد؛ موضوعی که تا همین حالا نیز سوژه چند فیلم بوده است، اما می‌توان انتظار داشت نگاه هولند به آن جلوه‌ای دیگر به موضوع ببخشد. جاناتان گلیزرِ انگلیسی داستان «حیطه علاقه» از مارتین ایمیس، رمان‌نویس بنام هم‌وطنش، را به فیلم تبدیل کرده است. این فیلم، که جایزه دوم جشنواره کن را از آن خود کرد، به ماجرای رودولف هوس، فرمانده اردوگاه آشوویتز در جنگ جهانی دوم، می‌پردازد و اینکه او چگونه می‌کوشد با همسرش زندگی آٰرام و عاشقانه‌ای در سایه کنار آشوویتز داشته باشد. فیلم به زبان آلمانی است و امسال از طرف بریتانیا به اسکار معرفی شده است تا شاید بتواند نامزد جایزه بهترین فیلم‌ بین‌المللی شود. در میان فیلم‌های کن صاحب نخل طلا، «آناتومی سقوط» ساخته ژوستین تریه نیز به جشنواره نیویورک می‌آید، گرچه معلوم نیست چقدر بخت موفقیت در آمریکا داشته باشد.

البته همه این‌ها البته فقط نمونه‌های اندکی از محتوای جشنواره‌اند. بسیاری از کارگردانان صاحب سبک دیگر همچون ویم وندرز، استیو مک‌‌کوئین، نوری بیلگه جیلان، و اکی کوریسماکی نیز با فیلم‌هایشان به جشنواره نیویورک می‌آیند. دیگر جلوه این جشنواره، دیدن فیلم‌های کوچک‌تری است که شاید بتوانند مخاطبانی بی‌سابقه پیدا کنند؛ مثلا «النزووروت»، مستند ساخته جیمز بنینگ، راجع به شهری به همین نام که سیاه‌پوستان آمریکا در اوایل قرن بیستم برپا کرده بودند.

از فیلم‌های کوچکی که تا همین حالا به‌طور غیرمنتظره مرا جذب کرده‌اند یکی هم «مامبار پی‌یرت» بود. این فیلم ساخته روزین امباکام، کارگردان ۴۳ ساله کامرونی مقیم بلژیک است. امباکام را بیشتر با فیلم‌های مستندش می‌شناسیم. مثلا «در جولی کویفور» (۲۰۱۸) که ماجرای آرایشگری را در منطقه‌ای آفریقایی‌نشین در بروکسل روایت می‌کند. اما این‌ بار او قصه‌ای ساده ولی اثرگذار در مورد زن خیاطی را در دوآلای کامرون به تصویر کشیده است که مشکلات و حیات انسانی‌اش برای بسیاری از مخاطبان آشنا خواهد بود. زنی که امین زن‌ها و مردان دیگر است و استاد خیاطی؛ ولی دست بد روزگار و فروپاشی ساختارهای اجتماعی در کامرون باعث شده است حتی همین زندگی ساده‌اش نیز با مشکلات بسیاری مواجه باشد.

در جشنواره‌هایی مثل نیویورک بیشتر توجه‌ها به فیلم‌های بزرگی است که پیش‌تر از آن‌ها نام بردیم. اما امثال «مامبار پی‌یرت» هستند که می‌توانند از طریق این جشنواره در سطحی وسیع مطرح شوند. کامرون نخستین بار در سال ۱۹۸۰ فیلمی به مراسم اسکار معرفی کرد و از آن پس، قریب به چهل سال وقفه داشت. اما در سال‌های اخیر، کامرون چهار فیلم دیگر نیز به اسکار معرفی کرده است که البته هیچ‌یک به «فهرست کوتاه» نرسیدند. این بار اگر مسئولان سینمایی آن کشور «مامبار پی‌یرت» را معرفی کنند، شاید اقبالی بی‌سابقه داشته باشند؛ اقبالی که از همان جایی شروع می‌شود که اقبال فیلم‌های بزرگ: جشنواره نیویورک.

بیشتر از فرهنگ و هنر