در پی شورش گروه واگنر علیه ارتش و حکومت روسیه که با میانجیگری الکساندر لوکاشنکو، رئیسجمهوری بلاروس، و توافق بین یوگنی پریگوژین، رهبر این گروه، و ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، متوقف شد، رسانههای بلاروس روز سهشنبه ۲۷ ژوئن (۶ تیر)، از فرود آمدن هواپیمای شخصی پریگوژین در پایتخت این کشور خبر دادند.
الکساندر لوکاشنکو که در تنش میان پریگوژین و پوتین در قامت یک میانجی ظاهر شده از گشودن درهای کشورش به روی مزدوران واگنر چه انگیزهای دارد؟
گروههای حقوق بشری که از لوکاشنکو با عنوان «آخرین دیکتاتور اروپا» یاد میکنند، به او بهدلیل سرکوب خشونتبار اعتراضهای مردمش انتقاد دارند و جامه صلحبانی را برای او گشاد میدانند.
الکساندر لوکاشنکو که پیشتر ولادیمیر پوتین را بزرگترین حامی سیاسی و مالی خود خوانده بود، با این اقدام نشان داد که هنوز میتواند در بزنگاه برای کرملین مفید باشد.
علاوه بر این، حضور فرماندهان واگنر در بلاروس برای لوکاشنو فواید دیگری هم دارد. رهبر قدرتمند بلاروس میگوید کشورش از تجربه نظامی مزدوران جنگی واگنر که به یکی از اقمار شوروی سابق تبعید شدهاند، بهره خواهد برد.
لوکاشنکو که پیشنهاد پذیرش این مزدوران را داده در دیدار با وزیر دفاع دولتش گفت فرماندهان واگنر با تجربهای که دارند میتوانند تجارب و دانستههای خود را در اختیار سربازان بلاروس قرار دهند.
در همین ارتباط، ورستکا، خبرگزاری مستقل روسیه، روز دوشنبه نوشت که بلاروس احداث یک اردوگاه عظیم به مساحت ۲۴ هزار کیلومتر و با ظرفیت پذیرش هشت هزار جنگجو را در نزدیکی آسیپوویچی در منطقه موگلیف، در ۱۰۰ کیلومتری مینسک، پایتخت، و در ۲۰۰ کیلومتری مرز مشترک با اوکراین آغاز کرده است.
روز شنبه در حالی که مزدوران واگنر در حال پیشروی به سمت مسکو بودند، در ۲۰۰ کیلومتری پایتخت، لوکاشنکو بهطرز غیرمنتظرهای طرحی به گفته خودش «کاملا سودمند و پذیرفتنی» را برای حلوفصل بحران مسکو پیشنهاد کرد.
در این معامله ظاهرا پوتین پرونده اتهام شورش و خیانت علیه پریگوژین را بسته اعلام کرد. گروه واگنر هم پیشروی را متوقف کرد و با عقبنشینی، راه بلاروس را در پیش گرفت.
اما پیامدهای راهبردی و بلندمدت این معامله ممکن است برای لوکاشنکو گران تمام شود. هرگونه درگیری احتمالی در آینده بین پریگوژین و متحدان پوتین نتیجه عکسی برای لوکاشنکو به دنبال خواهد داشت. رئیسجمهوری بلاروس با گشودن آغوش خود به روی یک متهم به جنایت جنگی، بخت احیای روابطش با غرب را تقریبا برای همیشه از دست خواهد داد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
از همینرو، به باور برخی تحلیلگران، لوکاشنکو با رویکردی سنتی وارد میدان بازی شد و گرچه از نظر تاکتیکی پیروز میدان بود، اما از نظر راهبردی خود را در وضعیتی دشوار قرار داده است.
لوکاشنکو، این مرد وفادار و باورمند به اتحاد جماهیرشوروی سابق که ترقی خود را مدیون آن رژیم میداند، تنها نماینده پارلمان بلاروس بود که مخالفت خود را با توافقی که در دسامبر سال ۱۹۹۱ اتحاد جماهیر شوروی را منحل میکرد، اعلام کرد.
لوکاشنکو که از سال ۱۹۹۴ به اتهامهای تقلب در انتخابات، سرکوب مخالفان سیاسی و خفقان رسانهای روبرو است، در تمام این سالها با مشت آهنین بر کشورش حکم رانده است. از این رو به همتای روسیاش به شدت احساس نزدیکی میکند و چه بسا در مکتب پوتین مرید شایستهای به شمار میرود. از همینرو، رئیسجمهوری روسیه هم حمایتش را از او دریغ نمیکند.
اگرچه برای نزدیک به سه دهه لوکاشنکو به تدریج استقلال بلاروس را به مسکو واگذار کرده، اما در عوض سپری سیاسی در برابر تحریمهای غرب را به دست آورده است.
با این حال، لوکاشنکو هوشمندی به خرج داده و اگرچه به روسیه اجازه داد موشکهای هستهای خود را در بلاروس مستقر کند و از خاک آن برای حمله به اوکراین استفاده کند، اما از اعزام ارتش خود به خط مقدم امتناع کرد.
علاوه بر این، لوکاشنکو هنوز پروژه ادغام اتحاد جماهیر شوروی سابق را تکمیل نکرده است. در اواخر دهه ۱۹۹۰، او و بوریس یلتسین، رئیسجمهوری وقت روسیه، تصمیم گرفتند دو کشور خود را در «اتحادیه روسیه و بلاروس» ادغام کنند. با توجه وخامت سلامت یلتسین، لوکاشنکو امیدوار بود بتواند هر دو ایالت را هدایت کند. اما یلتسین پوتین را بهعنوان جانشین انتخاب کرد و رویای لوکاشنکو بر باد رفت.
حالا چند سالی است که دوباره زمزمه ادغام دو کشور به گوش میرسد و در این باره مسکو و مینسک گمانههایی را مطرح کردهاند. مخالفان لوکاشنکو ادغام روسیه و بلاروس را تهدیدی جدی در روند دموکراسیخواهی مردم این کشور میدانند.